شایعهها باعث رنج عزیزانم میشود
آرمان (/fa/component/roojanews/frame.html?href=http://www.armandaily.ir)- تولد یکی از زیباترین روزهای زندگی است. برای هرکس حالا هر چقدر هم که درگیر روزمرگیهایش باشد روز تولد از آن...
آرمان- تولد یکی از زیباترین روزهای زندگی است. برای هرکس حالا هر چقدر هم که درگیر روزمرگیهایش باشد روز تولد از آن دست روزهایی است که با سایر روزها فرق میکند.برخیها در این روز باخودشان حساب و کتاب میکنند که چه کاری کردهاند و چه کاری نکردهاند.بعضیها جشن میگیرند و شمع فوت میکنند،برخیها هم که کمی احساسی باشند دفترشان را برمیدارند و خاطره روز تولدشان را به جزئیات مینویسند.اما بعضی تولدها جنسش فرق میکند.تولد بعضی افراد نه فقط برای خودشان و نه تنها برای اطرافیانشان که برای یک جامعه ارزشمند است.جامعه هنرمند و جامعه بزرگتر هنردوست در ماه آذر یاد بزرگ مردی میافتند که یک دنیا خاطره با هنرمندیهایش دارند کسی که صاحب سبک است و پدر سینما و تئاتر و دارنده نشان درجه یک فرهنگ و هنر است.جمشید مشایخی زاده پاییز است و نقشآفرینیهایش منحصر به یک فصل و یک سال و یک ماه نیست.او مرد فرهیخته و هنرمند سینما و تلویزیون ایران به گردن خاطرههای ما حق دارد. شبهایی که پای گیرندههایمان نشستیم و با نقشآفرینیهایش زندگی کردیم.در یکی از روزهای پاییزی، مهمان خانه گرم و مهربانیهای او بودیم، خانهای که از بدو ورود به آن با وجود کلی تابلوی رنگارنگ عطر و بوی هنر در آن موج میزد.گفتوگوی باشگاه خبرنگاران جوان با وی را در ادامه میخوانید:
آقای مشایخی از حال این روزهایتان برایمان بگویید.
دو سه سالی است که گاه و بیگاه خبر فوت من به گوش خانواده، عزیزان و دوستانم میرسد. این اتفاق برای من مهم نیست چراکه اشخاص برجستهای در این مملکت و در کشورهای دیگر بودند که از دنیا رفتهاند و مرگ حق است اما در کار خدا دخالت کردن بد است. به آن عزیز میگویم اگر از من خوشت نمیآید، بگو دوست ندارم مشایخی را ببینم اما این شایعهها باعث رنج عزیزانم میشود.من مدتهاست بیمار هستم و چند عمل داشتم؛ البته این روزها بهتر شدهام. با امید باید زندگی کرد و در برابر مشکلات و دردها میتوان پایداری کرد و موفق هم شد.
همکارانتان میگویند که استاد مشایخی در بیشتر شرایط بر عکس جوانان پر انرژی هستند، این انگیزه شما از کجا نشات میگیرد؟
وظیفه یک هنرمند غیر از کار هنری این است که نهال عشق و امید را در دل مردم بکارد و این استعداد را داشته باشد. زمانی که هنرمند ناامید باشد چگونه میتواند جوانان نازنین مملکت را هدایت کند. البته از لحاظ روحی عرض میکنم چرا که دانش جوانان امروز از ما بیشتر است، اما ما تجربیاتی داریم که مربوط به سن است؛ بنابراین وظیفه هنرمند این است که رفتاری داشته باشد که جوانان امید پیدا کنند.من از تئاتر شروع کردم و معتقدم بازیگری در تئاتر از سینما بالاتر است چراکه جلوی دوربین میتوانید خیلی از افراد را بیاورید اما روی صحنه تئاتر امکان ندارد.برخی فکر میکنند وقتی عکسشان روی جلد مجله است، خیلی مهم شدهاند اما اینطور نیست. آن لحظه دقیقا لحظه بدبختی است. وقتی انسان به لحظهای برسد که فکر کند آدم بزرگی شده، بدبخت است. به عقیده من باید انسان بداند که خاک شو پیش از آنکه خاک شوی.
در روز تولدتان دوست دارید به زندگی چه بگویید؟
خیلی سخت است؛ بهنظرم اگر هزار سال عمر میکردم نمیتوانستم جواب قانع کنندهای به شما بدهم چراکه زندگی پستی و بلندی دارد. خیلی حوادث و اتفاقات باعث میشود که انسان راهش تغییر کند و به آرزویش نرسد اما باید امید داشته باشید. افرادی را دیدم که با یک اتفاق کوچک ضعیف و نا امید میشوند من به آن عزیزان میخواهم بگویم که من اتفاقات تلخ داشتم اما به زندگی امید دارم.
بازیگر برای خلق یک نقش چه وظیفهای دارد؟
ابتدا باید آن نقش را بشناسد و برای شناخت آن باید مطالعه بسیار داشته باشد و دائم با نقش زندگی کند. همچنین برای نقش مقابل هم ارزش قائل شود نه اینکه فقط به فکر نقش خودش باشد که در این صورت بازی بیفایده است.
اگر به گذشته برگردید چه کاری انجام میدادید؟
زمانی که به زندگی فکر میکنم در بسیاری از مواقع، زمان من به بطالت گذشته و اگر دوباره متولد میشدم سعی میکردم تمام تلاش خود را روی حرفه خودم بگذارم و از زمان بیشتر استفاده میکردم.
جوایز بسیار در طول این سالها چه تعهد و وظیفهای برای شما ایجاد کرده است؟
وظیفه بسیار سنگین است و اگر برگردم به گذشته محال است که اشتباه کنم. اما من در زندگیام اشتباه کردم و ادعایی ندارم.
شما را بهعنوان «کمالالملک» سینمای ایران میشناسند، چی شد به این نام شناخته شدید.
مرحوم علی حاتمی چند طرح داشت و من گفتم زندگی «کمالالملک» را کار کن. ما قرار داد بستیم و من آن روزها خواب دیدم که در سالن ضبط صدا در کنار یکی از اقوام استاد کمالالملک نشستهام. او گفت مصاحبهای با استاد انجام شده است. زمانی که مصاحبه پخش شد، کمال الملک کنار ما آمد و من برای تعظیم بلند شدم و او گفت: «تو میخواهی نقش مرا بازی کنی؟» گفتم: اگر اجازه بفرمایید. گفت: «کار نانوا چیست؟» گفتم: خب نان میپزد. در این لحظه به من گفت: «تو نمیتوانی بازی کنی». دوستم که نسبتی هم با ایشان داشت، با تعجب گفت: «استاد بگذارید مشایخی توضیح بدهد». من در عالم رویا ناراحت شدم و گفتم شما استاد منحصر بهفرد و بزرگی هستید اما من هم در کارم نیمچه استاد هستم. بعد کمالالملک گفت حالا شد و با من دست داد. جریان خواب را برای خانمم تعریف کردم که او گفت: «استاد راست گفته مگر شما که قرار است نقش استاد را بازی کنید، نقاشی کردهاید؟» از اینرو برای من یک نقش متفاوتی بود و تمام تلاش خود را برای ایفای نقش انجام دادم.
توصیهای برای حضور جوانان در عرصه بازیگری دارید؟
این روزها دو گروه بازیگر داریم؛ یک گروه بازیگران توانا هستند و گروه دیگری که بازیگر نیستند بلکه با پارتی بازی به این حرفه آمدهاند. این اتفاق بدی است چرا که حق به حقدار نمیرسد و یکی از گلایههای من این است که بعضی از بازیگران واقعی دیده نمیشوند.
وضعیت بازیگران و محتوای فیلمها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در گذشته برای ورود به حرفه بازیگری عشق حاکم بود و فرد در کنار استعداد و علاقه تلاش میکرد و فریب شهرت را نمیخورد اما این روزها فقط بازیگران بهدنبال شهرت هستند. سریال خوبی مثل «شهرزاد» واقعا زیباست اما در مقابل آن کدام اثر خوب است چرا باید مردم ما شبکه جِم را تماشا کنند مگر ما کارگردان خوب نداریم.وظیفه یک هنرمند این است که به جامعه خود، تعهد داشته باشد. باید کاری کند که وجودش در جامعه در حوزههایی مثل سریال، سینما و تئاتر تاثیرگذار باشد.