خانه دوباره بوی غم میداد
دیوارهای سرد تو در تو
آجر به آجر رو به ویرانی
همجنس غربت هر طرف هر سو
چشمان خیس مادر خانه
در سوگ فرزندان آینده
خشکیده شد در خاک بی حاصل
صد اطلسی صدها گل شب بو
هر پنجره تصویر رویایی
همسایگان ظاهرا خوشبخت
ما وارثان یک پدر هستیم
در فرقت اما هم منش هم خو
این شهر کم کم رو به خاموشیست
هر خانه وقتی بوی خون میداد
همخانه از آوارگی ترسید
ما کشتگان جنگ رو در رو
دیوارهای سرد تو در تو
آجر به آجر رو به ویرانی
همجنس غربت هر طرف هر سو
چشمان خیس مادر خانه
در سوگ فرزندان آینده
خشکیده شد در خاک بی حاصل
صد اطلسی صدها گل شب بو
هر پنجره تصویر رویایی
همسایگان ظاهرا خوشبخت
ما وارثان یک پدر هستیم
در فرقت اما هم منش هم خو
این شهر کم کم رو به خاموشیست
هر خانه وقتی بوی خون میداد
همخانه از آوارگی ترسید
ما کشتگان جنگ رو در رو