من در حصار تنهایی خویش
با مرگ تقدیرم
سر در گریبانم ...
پیچک احساس تو
به بندساخته این قلب یخ زده را
چرا من سرگردانم؟؟؟
نمیدانم ...
نمیدانم چطور ونپرس چرا
گویا اکسیر عشق تو بر این جوانه ی خشکیده
با شور چکیده
انگاریست تا آسمان می رود این پیچک احساس تو
مستم از این شور عشقُ
مست مستم از این احساس تو
...
با مرگ تقدیرم
سر در گریبانم ...
پیچک احساس تو
به بندساخته این قلب یخ زده را
چرا من سرگردانم؟؟؟
نمیدانم ...
نمیدانم چطور ونپرس چرا
گویا اکسیر عشق تو بر این جوانه ی خشکیده
با شور چکیده
انگاریست تا آسمان می رود این پیچک احساس تو
مستم از این شور عشقُ
مست مستم از این احساس تو
...