به گزارش گروه فرهنگ وهنر خبرگزاری برنا؛ مهرزاد دانش گفت: همه می دانند،یک شروع عالی، یک تدوام پر تعلیق ،یک کارگردانی متوازن،بازی چشم کیر، ضرباهنگی پویا، چند گره افکنی به جا، و البته یک پایان بندی نه چندان متناسب با توقع برآمده از خود فیلم دارد.

نه!این بارهم نشند؛"همه می دانند"هم توقع من از سازنده سه فیلم درجه یک سینمای ایران وجهان در دهه هشتاد شمسی برآورده نمی کند. در غیاب زیرمتن قدر وپیچیده که قصه بظاهر معمایی فرهادی را فربه می کرد در فقدان یا نقصان دیدگاه اجتماعی سیاسی وتجربه زیسته در تاریخ و جغرافیای روایت، حالا فیلم تازه اش چیزی جز محصولی کش آمده و سرهم شده با پلات آشنا و تکراری سریالهای ترکی محبوب روز نیست که قصه ای لاغرتر و آشفته تر و کم پیچ وتاب تر با اجرایی تر و تمیز دارد.

فیلم را فعلا نقد نمی کنم اما عجالتا سوال این است که آیا باید حدتوقع مان را از مهمترین استعداد سینمایی برآمده از تحولات دو دهه اخیر ایران محدود کنیم را در مواجه با آب رفتن توانایی ناب فرهادی باید به کلید واژه "قناعت" رجوع کرد؟این سالها اخیر با فرهادی متفاوتی سر وکار داریم که در مناسبات تولید اروپا میکوشد فقط در مقام فیلمساز حرفه ای بین الملی ،قصه های ساده ومکرر معنایی/ ملودارم را با اجرایی موقعیتی ببینم وبه یاد آورم ؛ او کماکان بیرون زیست-بومی که در ؟آن رشد کرده وبا ساخته هایش برای رشدش کوشیده،حتی در گسترش و جمع بندی پلات آشنای قابل حدس فیلمش هم توانا وغافگلیر کننده نیست. سازنده "همه می دانند " درفقدان شخصیت پردازی دقیق و متبحرانه ای که ازش سراغ داشتم وغیاب عمق وچند لایگی آدمها پر سروصدا میسازند که به سرعت وبا فیلم بعدی از یاد می رود واز اثرشان اثرچندانی باقی نمی ماند.

فیلم های دهه هشتادی فرهادی اما چنان اثرگذاربود که به این سادگی فراموش شدنی نیست.