او در ادامه، هویت را عنصری تشخصبخش دانست که علاوهبر ابعاد سیاسی و اجتماعی، دارای بعد مکانی، سرزمینی یا زیستمحیطی نیز هست.
ناصری با بیان اینکه هویت سرزمینی حلقه اتصال میان ساکنان هر منطقه است، گفت: به همین علت افرادی که به هر دلیلی مجبور به کوچ میشوند، هویت سرزمینیشان را از دست میدهند و در این شرایط سعی میکنند خلأ بهوجودآمده را بهگونهای جبران کنند و به همین دلیل است که افراد به انحراف کشیده میشوند و بزهکاری در حاشیه شهر بیشتر است.
در ادامه پای سد سیوند بهعنوان یکی از دردهای زیستمحیطی به میان آمد؛ پروژهای که بناهای تاریخی(آثار زیادی که به تخت جمشید طعنه میزدند) و مسیر کوچ ۴طایفه استان فارس را بلعید و روستاییان زیادی را وادار به کوچ کرد. ناصری با اشاره به همین موضوع گفت: جدایی اجباری از سرزمین، اضطرابی ناشی از محرومیت از موهبت سرزمینی را در افراد بهوجود میآورد که تبعات آن برای جامعه بسیار خطرناک است.
او در ادامه تاکید کرد: پیرو همین موضوع بهوضوح شاهد هستیم که در کشور توسعه را به پروژه محدود کردهایم، درحالیکه توسعه باید شادمانی را بههمراه بیاورد نه فقط پروژه صرف را. محصول این رویکرد، مردمی آوارهتر، افسردهتر و مستعدتر شدن برای آسیبهای اجتماعی است. هویت سرزمینی بخش مهمی از خودآگاهی ماست و بیهویتی حاصل از تخریب محیطزیست، افراد را برای حرکت بهسمت بزهکاری مستعدتر میکند.
عضو هیئتعلمیگروه جامعهشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد هم در این جلسه با تاکید بر اینکه هیچگاه نمیتوان حاشیه شهر را از شهر، کشور و حتی نظام جهانی جدا دانست، اظهار کرد: افرادی بنا بهدلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی و تحتتاثیر نیروهای رانشی و جاذبه شهرها مجبور به کوچ شدهاند که هیچ تفاوتی با دیگر شهروندان ندارند و در اقتصاد بیمار کشور -و درحالیکه همه پولها در شهرهای بزرگ و مراکز استانها هزینه میشود و روستاها و مناطق کوچکتر سهم کمتری از منابع دارند- فقط فرصتها برایشان متفاوتتر بوده است؛ بهعنوان مثال اگر آقای رئیسجمهور به تهران نمیآمدند، آیا به این مقام دست پیدا میکردند؟ به همین دلیل رسیدگی به مسائل ناشی از این اقدام برای جلوگیری از تبعات آن را باید همه پیگیری کنند. احمدرضا اصغرپورماسوله در ادامه تاکید کرد: باید از بحرانهای آینده درزمینه حاشیه شهرها ترسید ولی برای بهبود وضعیت این پهنهها باید در جامعه، انسجام و همدلی نیز ایجاد شود.