کتاب صوتی قصه‌های شب یلدا نازنین آذرسا+ عکس


کتاب صوتی قصه‌های شب یلدا  نازنین آذرسا+ عکس

کتاب صوتی قصه‌های شب یلدا دربردانده‌ی سه داستان کوتاه با موضوع شب یلدا و تاریخچه این شب باستانی است که برای شما روایت می‌شود.

اتاق خبر 24:

کتاب صوتی قصه‌های شب یلدا دربردانده‌ی سه داستان کوتاه با موضوع شب یلدا و تاریخچه این شب باستانی است که برای شما روایت می‌شود شب یلدا شبی است که معمولا به نقل داستان و خواندن حافظ می‌گذرد.

کتاب"صوتی قصه‌های شب یلدا" نازنین آذرسا+ عکس

در قسمتی از کتاب صوتی قصه‌های شب یلدا می‌شنویم:

شب یلدا بود. قرار بود مثل هرسال همه جمع شوند خانه‌ی مادربزرگ. این اولین شب یلدای بعد از رفتنش بود و به قول بابا نباید چراغ خانه‌اش خاموش می‌ماند.

روی کرسی، پر شده بود از خوراکی‌های رنگارنگ. قبل‌از این‌که باقی مهمان‌ها بیایند، بابا کرسی را روبه‌راه کرده بود و من و مامان همه چیز را چیده بودیم روی آن. مثل هرسال. اما این شب یلدا، مثل دیگر شب یلدا‌ها نبود. هرکس از راه می‌رسید، همین را می‌گفت. همه‌چیز را می‌شد خرید و روبه‌راه کرد الّا مادربزرگ را. فکر کردم امسال دیگر از قصه خبری نیست. حتماً این فکر توی سر نازنین و حامد و سارا هم وول می‌خورد که آن‌قدر آرام و ساکت نشسته بودند زیر کرسی و به در و دیوار خانه نگاه می‌کردند.

کمی بعد همه داشتند از خوراکی‌های شب یلدا می‌خوردند، از خاطره‌هایشان در خانه‌ی مادربزرگ حرف می‌زدند و می‌خندیدند. دلم نمی‌خواست همه‌ چیز مثل همیشه باشد. دلم می‌خواست درباره‌ی مادربزرگ حرف بزنیم. درباره‌ی شیرینی‌هایی که خودش برای شب یلدا می‌پخت. درباره‌ی تخمه‌ها و بادام‌هایی که خودش بو می‌داد. کنجد و شاهدانه‌هایش. درباره‌ی لواشک‌هایش که مثل قصه‌هایش توی دهانم آب می‌شد و مزه‌ی‌ترش و شیرینش هنوز زیر زبانم بود. درباره‌ی قصه‌هایش. زیرچشمی به حامد نگاه کردم. حالا دیگر داشت به زورِ دندان‌هایش یک پسته‌ی دهان بسته را مجبور می‌کرد که بخندد...

موضوع: داستان و رمان ایرانی

نویسنده: نازنین آذرسا


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه علمی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر فوق العاده زیبای خانم بازیگر سریال در پناه تو بعد 29 سال ! / انگار قالی کرمانه !