به وقت تولد
در سال1345 در کوچه زردی بالاخیابان مشهد به دنیا آمدم. 4 خواهر و 4 برادر بودیم. پدرم از کشتیگیران خراسان بود که خاطرات خوبی با خادمها، وفادار، شورورزی و دیگرکشتیگیران نامی استان داشتند.
تعداد فرزندان
3 تا پسر دارم. کامران و سعید و مهدی. سعید و مهدی فوتبالیست هستند. سعید در لیگ تایلند بازی میکند و مهدی هم بعد از آنکه از استقلال اهواز جدا شد، مدتی به تاجیکستان و اندونزی رفت و الان تیم ندارد.
فعالیتها و افتخارات فوتبالی
فوتبال حرفهایام را در باشگاه 17شهریور آغاز کردم و بعد از آن به تیمهای هدف گلکار و ابومسلم رفتم. پنجسالی هم در پیام مشهد بازی کردم و دست آخر هم در تیم آدنیس به فوتبالم پایان دادم. زمانی که فوتبال بازی میکردم، در هر تیمی بازی میکردم قهرمان استان میشد. با هدف گلکار قهرمان استان شدم، با ابومسلم به این عنوان رسیدم. با ابومسلم در لیگ قدس بازی کردم. با تیم پیام که کار میکردم به لیگ1 کشور صعود کردیم. با آدنیس هم باز از لیگ دستهپایینتر به سطح اول فوتبال کشور آمدم.
دوران مربیگری
من بعد از آنکه فوتبالم را کنار گذاشتم، تمام تمرکزم را گذاشتم تا سعید و مهدی، فوتبالیست شوند و حتی یک آکادمی فوتبال هم راهاندازی کردم که الان هم در آن آکادمی بیشتر در ردههای پایه کار میکنم.
شاگردان
شاخصترینشان علی نعمتی است که الان در پدیده بازی میکند. نعمتی در ردههای پایه و در عالی حرفهای شاگرد من بود.
شغل در کنار فوتبال
من کارمند هواپیمایی ایرانایر بودم. در بخش بازرگانیاش کار میکردم و سال90 بازنشسته شدم.
آخرین فعالیت ورزشی
از سال 88 که مدرکA آسیا را گرفتم، کار مربیگری در ردههای پایه فوتبال را بهصورت جدی آغاز کردم.
ماشین و خانه
یک پژو206 دارم و خانه هم در خیابان لادن دارم؛ اما فعلا با خانواده در قاسمآباد زندگی میکنیم.
تلخترین و شیرینترین اتفاق فوتبالی
شیرینترین اتفاق برای من زمانی بود که با پیام توانستیم به لیگ1 کشور بیاییم؛ اما تلخترین اتفاق به نظرم روزی بود که گفتند آدنیس منحل شده است و ما تمرین را ترک کردیم. حتی توپهای تمرین را وسط زمین رها کردند و رفتند. این اتفاق بدترین ضربهای بود که به یک جمعیت زیادی از خانواده فوتبالیستهای آن تیم خورد. بعد از آن اتفاق یک روز من برای یک بازی به زندان رفتم تا مسابقهای را آنجا داشته باشیم، تعدادی از بازیکنان همان تیم آدنیس را دیدم که بنا به دلایلی به زندان افتاده بودند! واقعا شوکهکننده بود.
حالوروز امروز فوتبال مشهد
از زمانی که مدیران فوتبالی و ورزشی، جای خودشان را به مدیران فرمایشی دادند، حال فوتبال مشهد خراب شد. از آنجا بود که فوتبال مشهد آسیب دید. هر سال تیمهایمان یکی پس از دیگری منحل شدند و دیگر فوتبالی برای این شهر باقی نماند. حمایتی از تیمهای شهرمان نشد. مدیران و متولیان فوتبال این استان به فوتبال هیچ اشرافی ندارند. پیشکسوت را نمیفهمند و درک نمیکنند. نمیدانند یک پیشکسوت چه نیازهایی دارد و فوتبال چه زیرساختهایی میخواهد؟ به قول یکی از دوستان این آقایان لگد به توپ فوتبال نزدند! چون اینها در جو فوتبال نبودند، نمیتوان از آنها انتظار داشت بیایند و فوتبال این شهر را متحول کنند.
گله فوتبالی
مدیران فوتبالی ما باید توجه داشته باشند بالاخره یک روز همه پیشکسوت میشوند. کاش خودشان را جای یک پیشکسوت بگذارند و ببینند چه حالی میشوند وقتی بعد از 30 سال آنها را به ورزشگاه راه نمیدهند! اگر چنیناتفاقی برای خودتان پیش بیاید، بعد میفهمید امثال محمد چاهجویی چه حالی میشود وقتی به ورزشگاه میرود و دم در راهش نمیدهند!