«خورشید نگاه»
در گذرگاه دوراهی چشمان خاموشت
به تردید ایستادم
پردهدار خورشید نگاهت
" آن حریر پلکهایت "
به ظرافت گشوده شد
من ناگهان غرق روشنایی شدم
تردید را با پوزخندی رها کردم
و در بیشهزار چشمهایت
در کنار بوته گل امید
آرام گرفتم
در گذرگاه دوراهی چشمان خاموشت
به تردید ایستادم
پردهدار خورشید نگاهت
" آن حریر پلکهایت "
به ظرافت گشوده شد
من ناگهان غرق روشنایی شدم
تردید را با پوزخندی رها کردم
و در بیشهزار چشمهایت
در کنار بوته گل امید
آرام گرفتم
این سروده به همراه فایل صوتی می باشد جهت شنیدن این فایل بر روی دکمه پخش کلیک کنید یا برای دانلود اینجا کلیک نمائید.