عکاسی ماکرو یا بزرگنمایی، فرصتی عالی برای درک زیبایی و نمای شگفتانگیز از جهانی است که درست پیشروی ما قرار دارد، اما بهوضوح قابل مشاهده نیست. دراینمیان شماری از عکاسان خوشقریحه برای ثبت این جهان پنهان بهسراغ عکاسی از حشرات رفتند. مخلوقاتی که اغلب بهصورت روزمره با آنها سروکار داریم، اما شاید هیچگاه موفق به تماشای آنها از چنین زاویهای نشده باشیم. عکاسی که امروز به تماشای آثارش مینشینیم، یکی از پررنگولعابترین حشرات جهان را برای عکاسی انتخاب کرده و نتیجهی تلاشهایش حقیقتا دیدنی است.
در این مجال، پای صحبتهای «کریس پرانی» (Chris Perani) خواهیم نشست تا کمی بیشتر با فعالیت و هدف او از این نوع عکاسی آشنا شویم.
هرگز تصور نمیکردم که روزی با یک تور صید پروانه به این سو و آن دویده و بهدنبال به دام انداختن سنجاقک و پروانه باشم، اما این دقیقا همان کاری است که دو تابستان قبل در محل زندگیم در شمال سن فرانسیسکو انجام دادم. طبیعت این منطقه با نمایشی خیرهکننده از آبشارهای جذاب، درختان غولپیکر و تپههای سرسبز، بسیار دلپذیر و تماشایی است. اما وقتی تابستان و گرما از راه میرسند، آبشارها رفتهرفته خشک شده و رنگ سبز دلفریب کوهستان جایش را با رنگی قهوهای و دلمرده عوض میکند و دیگر چیز خوشایندی برای عکاسی کردن باقی نمیماند.
به همین خاطر یکمرتبه با فرا رسیدن فصل تابستان، خود را به چالش کشیده و سعی کردم زیباییهای دیگری از طبیعت پیرامونم را بهعنوان سوژه عکاسی انتخاب کنم و این تصمیم درست همزمان با خرید یک لنز ماکرو بود. اما درست از زمانیکه به سراغ عکاسی ماکرو رفتم، میدانستم که این خرید جهشی بزرگ در کارنامهی حرفهای خواهد بود و درنهایت مرا به سمت «extreme macro» هدایت کرد. وقتی تازه شروع به کار کرده بودم، زیبایی خیرهکنندهی این دنیای جدید بهواقع مرا مفتون و شیفتهی خود کرده بود، دنیای که درست پیش چشمان ما قرار دارد.
یکمرتبه که به طبیعت رفته و مشغول عکاسی کردن بودم، متوجه چیزهای جدیدی شدم. اینبار بافت و خطوط نقشبسته روی برگ درختان یا گلبرگهای گل و قطرات آبی که روی تار عنکبوت نقشی خیرهکننده زده بودند، توجهام را به خود جلب کرد. و اینجا بود که بیشازپیش دنیای عجیب و سحرانگیز اطرافم را دیدم و تصمیم گرفتم که حتی این دنیا را با وضوح و شفافیت بیشتری تماشا کنم. از سوی دیگر متوجه شدم که حشرات باید یکی از سوژههای کارهایم باشند، هرچند من نیاز به حشراتی داشتم که تکان نخورند و به من اجازه دهند که در فضای استودیو از آنها عکاسی کنم. بهزودی فریزر مملو از گونههای مختلف حشراتی شد که به دام انداخته بودم.
اما با فرا رسیدن پاییز، مشکلی جدید سر راهم قرار گرفت، چون با سرد شد هوا دیگر حشرهای برای عکاسی کردن باقی نمانده بود. سرانجام در ماه اکتبر عملا هیچ حشرهی جدیدی نگرفته بودم. در این ایام بود که تصمیم گرفتم برای عکاسی کردن از حشرات سری به آکادمی علوم سن فرانسیسکو زده و از پروانههایی که در نمایش جنگلهای بارانی آکادمی در معرض دید عموم قرار گرفته بودند، عکسبرداری کنم. بعد از اتمام کار متوجه میزی مملو از میکروسکوپ و بالهای پروانه شدم. این فرصت به من اجازه داد که جزییات بیشتری از بالهای پروانه را تماشا کنم، جزئیاتی که به من نشان داد قرار است پروژهی بعدیام در چه موردی باشد. عکاسی ماکرو بینهایت از حشرات همان کاری بود که در ذهن داشتم.
با تهیهی تجهیزات مشابه شروع به عکاسی از حشرات کردم اما کار آنقدرها که تصور میکردم بهسادگی پیش نمیرفت و اغلب توأم با تجربههای ناامیدکننده بود؛ اشتباهاتی جزئی مثل لرزش میز، گرمای محیط، اندکی گردوغبار یا حتی راه رفتن در استودیو میتوانست نتایج تمام زحمات را به باد داده و نتیجه، یک عکس تار و بیکیفیت بود.
باوجود تمام این سختیها، اکنون نتیجهی تلاشها بهخوبی قابل مشاهده است. در پس کارهای مشکل، استرس و نگرانی، تصویری نهایی اما شگفتانگیز بهدست آمده که نتیجه ۲۱۰۰ نوردهی مجزا است که همگی در هم ادغام و در قالب یک تصویر به نمایش درآمدهاند. در خلال این پروژه من از تجهیزات میکروسکوپی ۱۰ و ۵ ایکس استفاده کردم، بههمراه یک لنز ۲۰۰ میلیمتری که به آنها متصل میشد.
از آنجایی که در عکاسی ماکرو، عمق میدان بهشدت خارج از فوکوس و بهنوعی نادیدنی است، لازم بود قبل از شروع کار فکری به حال فوکوس کردن روی سوژه میکردم. تنظیم دستی لنز کار سختی بود، به همین خاطر بهسراغ استفاده از یک ریل مخصوص رفتم که لنز را بیش از سه میکرون برای هر عکس جابهجا نمیکرد. مسئلهی دیگر ارتفاع سوژه بود. به همین خاطر هر تصویر بهصورت ۶تکه مجزا در نظر گرفته شد که بعد از اتمام کار به کمک نرمافزار فتوشاپ در هم ادغام شده و محصول نهایی را ایجاد میکرد.
درنهایت این پروژه که «بالهای پروانه» نام دارد، نتیجهی آخرین تلاشهای این عکاس برای نمایش زیبایی و پیچیدگی این مخلوق زیبا است.
امیدوارم از تماشای این تصاویر لذت برده باشید. آیا شما هم تجربه عکاسی ماکرو را دارید؟ شما چه سوژهای را برای این شاخه عکاسی ترجیح میدهید؟ نظرات خود را با ما نیز در میان بگذارید.