چند سطر زیر گفتههای کیوان ساکت درباره تاثیر بزرگمرد موسیقی ایران بر روی نوازندگی تار در دوره بعد از انقلاب است.
کیوان ساکت در ابتدا با مروری بر نوازندگی سالهای۶٠ و ٧٠ از اثرگذاری استاد لطفی بر روی نوازندههای جوان میگوید: در آن دوره استاد لطفی بیشتر از آهنگساز، نوازنده شناخته میشد و روی نوازندگی بسیار تاثیر گذاشته بود؛ البته آنطور که خودش گفته بود و من از دیگران شنیده بودم، نوازندگی استاد لطفی تحتتاثیر آن دورهای است که بهعنوان نوازنده
مطرح بود و با خانم هنگامه اخوان و استاد شجریان کار میکرد. استاد لطفی آن زمان، تعدادی از آثار را بازسازی میکرد که خیلی مورد توجه قرار گرفت.
همچنین ایشان از استاد لطفا... مجد خیلی تاثیر پذیرفته بود.
این گفته من نیست. گفته خود استاد لطفی است که چندبار از زبان خودش شنیدم. درواقع تاثیر او از استاد لطفا... مجد و نوازندگی قدما موجب شده بود شیوهای از نوازندگی بهوجود آید که بعدها روی نوازندگان جوان ازجمله خود من تاثیر گذاشت.
اواخر دهه ۵٠، اوج فعالیت هنری استاد محمدرضا لطفی
بهگفته آهنگساز مشهدی، اواخر دهه۵٠ و دهه۶٠، دوره اوج فعالیت استاد لطفی بود که بعدها با مهاجرت او به خارج از ایران و اقامت طولانی وی در کشورهای مختلف، شیوه نوازندگیاش را تغییر داد، بهگونهایکه خودش سعی میکرد با آن شیوه نوازندگی کند.
این هنرمند با بیان اینکه موسیقی و نوازندگی چیزی نیست که یک شخص، خودش بهتمامی آن را ساخته یا ابداع کرده باشد، از همعصران استاد لطفی بهعنوان کسانی که به وسعت این تاثیرگذاری کمک کردند، یاد میکند و میگوید: در دهه۶٠ بهویژه با روی کار آمدن هوشنگ ابتهاج بهعنوان مسئول موسیقی رادیو و بهدلیل دوستی و صمیمیتش با استاد لطفی، عرصه بزرگتری برای فعالیتهای موسیقی فراهم آمد که موجب شد جوانهای بیشتری از شیوه موسیقی او اثر پذیرند.
من هم در آن دوره تاثیر زیادی از ایشان گرفتم و میشود گفت تمام آثارشان را که آن زمان ایشان نواخته و دست من رسیده بود، نواخته و کپی کرده بودم. این کپی کردن یکی از منازل سیر طریق در هر کار هنری است که هنرمندان در مسیر رشد هنریشان آن را پشتسر میگذارند.
نخستین خاطره ساکت از لطفی
امروز در ذهن کیوان ساکت، سایهروشنهایی از برخوردهایش با استاد لطفی وجود دارد که اولین دیدارش با این استاد بزرگ را برایمان تصویر میکند: اولینبار که استاد لطفی را دیدم، یکیدو سال بعد از انقلاب بود که همراه گروه شیدا به دعوت پدرم به مشهد آمدند و برنامهای در سالن دانشکده ادبیات اجرا کردند.
بعد از اجرا سر میز شام، پدرم مرا به استاد معرفی کرد و به او گفت که تار مینوازم. استاد آنجا سوالهایی از من کردند و من گفتم کتاب ده قطعه استاد علیزاده را -که آن زمان تازه منتشر شده بود- نواختهام و استاد گفتند که کتاب سختی است و باید بهشدت تمرین کنم. بعد گفتم یک تار خوب میخواهم و یادم میآید استاد لطفی دستش را تا شانه بالا آورد و گفت: «یک کیسهگونی پول میخواهد. فراهم کن تا یک تار خوب برایت بیاورم». بعد از آن چندباری هم در تهران با ایشان برخورد داشتم و یکبار نیز سر تمریناتشان حضور یافتم.
تازه ترین اخبار از کیوان ساکت
این هنرمند مشهدی در پایان سخنان خود ضمن ابراز تاسف از عدم امکان برگزاری کنسرت در شهر پدریاش مشهد، به کنسرت روز گذشتهاش در شهرستان دزفول که با استقبال خوب مردم این شهر همراه بوده اشاره میکند و خبر از برگزاری کنسرت و مسترکلاس تار و سهتار در شیراز میدهد و میگوید: آخرین اجرای تور کنسرتش در شهرستان آمل خواهد بود