نعمت


نعمت

برف زیبای سپید رقص کنـان بـا چنـان شوقی او در آسمان مست رویـا که گـویی میرود از زمیـن بـر بلنـدای جهـان می چرخید ومی آمد ز عرش بی خبـر سـوی زمین لامکان ناگه آن که فرود آمد به جوی با گلشاعر:جواد مهاجرپور

برف زیبای سپید رقص کنـان بـا چنـان شوقی او در آسمان
مست رویـا که گـویی میرود از زمیـن بـر بلنـدای جهـان
می چرخید ومی آمد ز عرش بی خبـر سـوی زمین لامکان
ناگه آن که فرود آمد به جوی با گل و لای گردید هم آشیان
هـره خاشاک و خـار رو سیه دور ماند از آسمان بی کران
بی اراده در ره نزدیک و دور کو ابری تا دهد او را امــان
قــدر نعمت را ندانستن همی می بــرد نعمت در آن‌‍ زمـان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین واکنش منوچهر هادی به ویدئوی جنجالی یکتا ناصر