٢. غم نیز درونمایه اصلی شعرهای فروغ است، غمی که گویی با تولدش زاییده شده است، نمونهاش شعر «تولدی دیگر». اما اینکه غم، انزوا و تنهایی را مؤلفه شعر فروغ بدانیم هم نگاهی سادهانگارانه است. مؤلفه شعر فروغ به زعم من بیان نو و هماهنگ با نگاه شاعرانه و شخصی اوست که در حرکتی رو به جلو به شعرهای اجتماعی و سیاسی رسیده است. او تکاملی پذیرفتنی را از فضای شخصی خود به فضای اجتماعی درون خود پرورش داده است که ارتباطی به جنسیت شاعر ندارد و انسانیت شعر است که پیرامون شاعر حلقه میزند. همچنین مؤلفه برتر شعر فروغ را جنبه جامعهشناختی این شاعر میدانم و زنان نیز بخشی از این اجتماع زمان او هستند. وقتی که او از عناصر اجتماعی زمان خودش میگوید، مثلا در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، بهراحتی میتوان ناامیدی شاعر را از پیرامون خودش دید. آنجایی که از انسانها به عنوان جنازههایی صحبت میکند، جنازههای خوشبخت، جنازههای ملول، جنازههای ساکت متفکر، با اعتراض و فریاد او به زمانه خودش در قالب شعر روبهروییم.
٣. فروغ در وهله اول انسان است، انسانی که زن است، با غمهای زنانه، زنی پیشرو که از زمان خود جلوتر است و میدانیم که در زندگی شخصیاش به دنبال تغییر شرایط بوده است. اما اینکه بگوییم او شاعر زنان است، درست نیست. او زنانه شعر میگوید، به واسطه اینکه به قول خودش زن است و این محکمترین پاسخ است.
۴. فمینیستی خواندن اشعار او به خصوص اشعار اجتماعیاش به نظر نادرست میآید. اگر فمینیسم را فقط جنبه زنانگی در نظر بگیریم باز نیز به اشعار کلیتری از او میرسیم. او خود را نماینده زنان نمیداند. اگر شعرهایش همذاتپنداری قوی در زنان بعد از خودش ایجاد کرده از قدرت بیان فوق العاده اوست نه از قالبگیری های فمینیستی رایج... .
۵. قطعا شاعران موفق بر اشعار شاعران بعد از خود تأثیر گذاشتهاند و این فارغ از جنسیت در مورد اشعار فروغ نیز اتفاق افتاده است، بهویژه که بیان فروغ زبانی نو در وادی هنر بوده است.
۶. به نظر من در شعر زنانه امروز گاهی نوعی شعارزدگی و فریاد از جنس دوم بودن موج میزند که اقتضای این زمان است و البته درست یا غلط بودن موضعگیریهایی از این دست امر دیگری است اما این چیزی نیست که در اشعار فروغ بوده است. زنانگی شعر او را در قدرت شاعری او نیز میتوان جست.
٧. شعر زنان باید در ضمن حضور جنسیت و دغدغههای شخصی در آن، از حضور قدرت و انسانیت به علاوه قالبهای نو برخوردار باشد. شعر زنان باید معرف جایگاه زنان در اجتماع هم باشد؛ با این همه آنچه مسلم است امروز چه زنان و چه مردان هر دو دارند کار خود را در شعر انجام میدهند و این گونه خط کشیها خیلی هم به ادبیات کمکی نخواهد کرد.
*شاعر