عشق من بشکن بزن بشکن در میخانه را
پر بکن با خنـده هایت ساغـر و پیمانه را
بافه ی زلفت که می ریزد بروی شانه ات
می کند هـر دم معطـر جای جای خانه را
آنقَـدر در پیش چشمت بی قراری میکنم
تا که از باغت بچینم میوه ی بی دانه را
جــز کمی آثار خـاکستر نمی مـاند به جـا
شمـع رویت می زند وقتی رگِ پروانه را
در خیـال باطلـم از عشق تـو پیمـوده ام
جـاده ی پر پیچ بوکان تا به شهر بانه را
یادم آیــد مِثـل لیـلی بیــن راهِ مــدرسـه
با نگاهی زیـر و رو کـردی مـنِ دیـوانه را
بوی ناب ادکلن درکوچه هاپیچیده است
ای عسل کمتر بزن بر روی زلفت شانه را
پر بکن با خنـده هایت ساغـر و پیمانه را
بافه ی زلفت که می ریزد بروی شانه ات
می کند هـر دم معطـر جای جای خانه را
آنقَـدر در پیش چشمت بی قراری میکنم
تا که از باغت بچینم میوه ی بی دانه را
جــز کمی آثار خـاکستر نمی مـاند به جـا
شمـع رویت می زند وقتی رگِ پروانه را
در خیـال باطلـم از عشق تـو پیمـوده ام
جـاده ی پر پیچ بوکان تا به شهر بانه را
یادم آیــد مِثـل لیـلی بیــن راهِ مــدرسـه
با نگاهی زیـر و رو کـردی مـنِ دیـوانه را
بوی ناب ادکلن درکوچه هاپیچیده است
ای عسل کمتر بزن بر روی زلفت شانه را