رفت


رفت

رفت روزی که از کنار من آن نازدانه رفت از هر طرف غمی دل من را نشانه رفت تا بود، قرص بود دلم با حضور او وقتی که رفت، برکت از این آشیانه رفت عاشق نبود و عشق برایش فسانه بود روزی که رفت درشاعر:رضا زمانیان قوژدی

رفت

روزی که از کنار من آن نازدانه رفت
از هر طرف غمی دل من را نشانه رفت

تا بود، قرص بود دلم با حضور او
وقتی که رفت، برکت از این آشیانه رفت

عاشق نبود و عشق برایش فسانه بود
روزی که رفت در عجبم، عاشقانه رفت

بـسـیـار زیـرکـانـه دلـم را ربـوده بـود
مانـنـد دزد نـابـلـدی، نـاشـیـانـه رفـت

تردیدی از نرفتن و رفتن، همیشه داشت
آخر میان شک و یقین، قاطعانه رفت

دیگر بهانه ای که بماند، نمانده بود
این را بهانه کرده و با این بهانه رفت

گفتم نرو، به گفتۀ من اعتنا نکرد
با اینکه خاص بود ولی عامیانه رفت

برگشتنش به فکر خودش هم نمی رسد
زیرا به عقل ناقص خود، عاقلانه رفت

حالا که رفته، باز نگردد بسوی من
چون رفت، رفت از دل من، جاودانه رفت

۹۷/۱/۱۹ مرتکب شدم
#رضا_زمانیان_قوژدی
#خَلُو_دِخُو

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کارشناسی داوری دیدار صنعت نفت آبادان و پرسپولیس