دوست داشتم «هار» را در ساختمان نیمه کاره یا گاراژ اجرا کنیم


دوست داشتم «هار» را در ساختمان نیمه کاره یا گاراژ اجرا کنیم

کارگردان نمایش «هار» با اشاره به محدودیت های اجرا در بلک باکس در عین قابلیت های آن گفت: دوس داشتم این تئاتر را در یک ساختمان نیمه کاره یا یک گاراژ اجرا کنم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، تاکنون سه بخش از گفتگو با «حسین پوریانی فر» کارگردان نمایش «هار» از نظر گذشت. این کارگردان جوان در بخش های گذشته، پروسه دستیابی به ساختار این تئاتر و تاویل های متفاوت از «هار» را تشریح کرد. از سوی دیگر اجراهای بین المللی پیش روی نمایش مورد بررسی قرار گرفت.

بخش چهارم گفتگو با پوریانی فر به بررسی امکان ها تازه برای نمایش، جزئیات کارگردانی، موسیقی و طراحی بروشور این پروژه اختصاص دارد:

نمایش «هار» را هم از جهت اجرا در قالب کت واک و هم به لحاظ مفهومی می توان در قالب هنرهای جدید هم دسته بندی کرد. به همین خاطر می تواند تنوع بیشتری در شکل اجرا داشته باشد.

دوست دارم این کار در محیط‌های مختلف اجرا برود، من این کار را در بلک‌باکس نمی‌بینم. یعنی در اجرای اخیر –در تالار مولوی- هم مجبور بودم. من این نمایش را در یک ساختمان نیمه‌کاره و فضاهای خاصی مثل گاراژ می‌بینم. در روسیه هم قرار است در جای خاصی اجرا کنیم. البته هنوز نگفته‌اند که دقیقا چه نوع فضایی است، ولی می‌دانم که خارج از بلک‌باکس است و در آن جا نورپردازی نداریم. برای من کار کردن با بازیگرهای کشور مقصد خیلی جذاب‌تر است.

فکر می‌کنم «هار» این شانس و موقعیت را به من می‌دهد که این کار را بکنم. در حالی که مثلا نمایش قبلی ام «شینیون» این امکان را نداشت، چون آن جا بازیگرها یک ساعت دیالوگ داشتند.

ولی بلک‌باکس هم به کار کمک کرده است...

بله، بلک‌باکس هم ویژگی‌های خود را داشت. مثل نور و بنر سفید که مسیر کت‌واک را تعیین می‌کرد؛ چیزی شبیه کت‌واک‌های مرسوم. ولی فضایی غیر از بلک‌باکس از لحاظ تجربه برای خودم جذاب‌تر است.

همه شب‌های اجرا میان تماشاچی‌ها حضور داشتید؟ چرا؟

بله، در این کار دو تا دلیل داشت. یکی اینکه دوست داشتم نفس به نفس بین تماشاچی‌ها باشم و ببینم که خیلی هم کار، این را می‌طلبید. هر شب یکسری نکات درمی‌آوردم و به بچه‌ها می‌گفتم. طوری که اجرای اول با اجرای آخر، نه در کلیت، اما در جزییات خیلی فرق ‌کرد. مثلا بعد از اجرای اول جشنواره از بازیگری که ماکارونی می‌خورد خواستم بشقاب را پر کند و به شکل وحشیانه‌ای آن را بخورد، وقتی صحنه را در اجرای دوم دیدم گفتم این را نگه می‌داریم. یا مثلا درباره شخصیت‌های ولادیمیر و استراگون، اینکه چقدر انتظار بکشند و چقدر به ساعت‌شان نگاه کنند چیزهایی بود که در اجرا امتحان می‌شد.

یعنی آن نه‌ماه تمرین در پلاتو بسط پیدا کرده به شب‌های اجرا و موقف نشده...

قطعا، حتی من بعد از اجرای آخر یکسری نکات نوشته بودم که به بچه‌ها بگویم، بعد دیدم خنده‌دار می‌شود. تئاتر به طور کلی این ویژگی را دارد، اما این دست از نمایش‌ها یک‌خرده هم بیشتر جا دارد برای ادامه کار در شب‌های اجرا. تا جایی که اجرای جشنواره ما با اجرای عموم کاملا متفاوت است. در اجرای جشنواره پایان‌بندی کار این است که دوربین عقب می‌رود و تصاویری می‌بینیم که در آن کسی نیست و یکسری تصاویر شهر را می‌بینیم که کاملا عوض شد. ورود تماشاچی هم همین‌طور.

دلیل دوم برای حضورم در همه اجراها این که هم با مسئول موسیقی و هم فیلم‌بردار موقع اجرا در ارتباط بودم. چه زمانی موزیک بالاتر برود، چه زمانی پایین‌تر بیاید، چه زمانی فیلم‌بردار از پشت صحنه کت‌واک فیلم بگیرد و ...

یعنی در هر شب می‌تواند لحظات نمایش پشت صحنه تغییر کند؟

لحظه نمایش نه، اما مدت زمان چرا. جایی از نمایش هست که دو دقیقه صحنه خالی داریم. جایی هست که کلوز‌آپ‌های بیشتری می‌گیریم و مهم‌تر از آن موزیک. تند و کند شدن ریتم موزیک خیلی مهم بود، آن قدر که با یک جابه‌جایی ممکن بود اجرا را از دست بدهیم که یک شب هم این اتفاق افتاد. ما آمدیم یک موزیک دیگری را تجربه کردیم که واقعا به نظرم اجرا از دست رفت.

همه موسیقی انتخابی بود؟ چون به تناسب تغییر محتوایی که اتفاق می‌افتاد، می‌شد موسیقی‌های متفاوتی را انتخاب کرد.

بخشی از موسیقی انتخابی بود و بخشی ساخته شده بود. بحث اصلی و طولانی من و آهنگساز نمایش این بود. او نگران بود تماشاچی بگوید اینجا فقط موزیک پلی می شود و می خواست موزیک‌های هنری تری بسازد اما من خواستم سخت نگیرد. چون اصلا مهم نبود که تماشاچی این را بگوید. ما باید بتوانیم در طول اجرا موزیک را طوری مهندسی کنیم که همان‌طور که زیرمتن کار هست، موزیک کت‌واک هم باشد و هم 55 دقیقه سر تماشاچی را درد نیاورد. به رغم بحث‌های جدی و طولانی توانستم آهنگساز را راضی کنم. در واقع مهندسی موزیک برایم از اینکه موزیک انتخابی است یا ساخته شده مهم‌تر بود. موزیک‌ها قرار است چطور پشت هم قرار بگیرند. موزیک‌ها قرار است چه روندی را از شروع تا پایان طی کنند.

بازیگران در دقایق ابتدایی تعداد بسیاری استایل و لباس را به نمایش می گذارند. تعدد استایل مدل ها از لباس شان گرفته تا اکسسوری های متناسب از کجا می آید؟ آیا طراح لباس انتخاب همه مدل ها و تغییرات ظاهری آن ها را برعهده داشته است؟

طراحی لباس این تئاتر به همراه کارگردانی پیش رفت و به شکل نهایی خود رسید. نه این که طراح لباس ایده ای نداشت یا قرار بود ایده ندهد اما آن چه از طراح لباس خواسته بودیم تنها مربوط به 10 دقیقه ابتدایی نمایش بود. در این فاصله زمانی هم به دنبال استایل های متفاوت با ویژگی های نمایشی پررنگ بودیم که توجه مخاطب را به خود جلب کند.

البته من ساعت ها تصویر و فیلم‌های فشن و کت‌واک دیدم. حتی مستندی درباره کت‌واک دیدم که درباره مشکلات مدل‌ها و طول عمر کم آن ها به خاطر ابتلا به سرطان مری صحبت می‌کرد. گرچه هیچ‌کدام از این‌ها به کار نیامد، چون من نمی‌خواستم پشت صحنه کت‌واک را نشان بدهم یا دغدغه مدل‌ها را نشان بدهم.

درباره انتخاب استایل ها هم در واقع نمی‌دانستم چه می‌خواهم، می‌دانستم چه نمی‌خواهم. به همین خاطر انتخاب لباس و اکسسوری و ... با تجربه و آزمون و خطا نهایی شد. در نهایت این عجیب‌بودن مدل‌ها تا جایی که بودجه اجازه می‌داد در ده دقیقه اول تئاتر به نمایش درآمد.

طراحی گرافیک بروشور نمایش خیلی ساده است، درحالی که اتفاقی که در نمایش می‌افتد می‌توانست خود را در بروشور کار نشان دهد.

چیزی که می‌گویید کاملا درست است. بروشوری که برای جشنواره طراحی کرده بودیم، مارک لباس بود، با همان رنگ‌بندی و نورپردازی نمایش. موقع اجرای جشنواره هر بروشور حدود 400 تومان درمی‌آمد، ولی برای اجرای عمومی 2200 تومان. به یکباره قیمت همه چیز چندین برابر شد. سالن مولوی )محل اجرای نمایش( هم بیشتر بلیت‌هایش 10 هزار تومانی است،‌ چون بیشتر مخاطب دانشجو دارد. در نهایت گفتیم چیزی باشد به همین بروشور بسنده کردیم که فقط اطلاعات نمایش را به مخاطب بدهد.

پایان پیام/14

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان