بیوگرافی و عکس های دکتر مسعود صابری خواننده
بیوگرافی و عکس های دکتر مسعود صابری خواننده بیوگرافی مسعود صابری مسعود صابری متولد خرداد 1349 در تهران، پزشک است. فارغ التحصیل متخصص جراحی مغز و اعصاب و ستون فقرات می باشد، بعنوان کارشناس با برنامه فرزاد حسنی به تلویزیون آمد و حالا به کار خوانندگی نیز روی آورده و کنسرت نیز اجرا کرده است. […] نوشته بیوگرافی و عکس های دکتر مسعود صابری خواننده اولین...
بیوگرافی و عکس های دکتر مسعود صابری خواننده
بیوگرافی مسعود صابری
مسعود صابری متولد خرداد ۱۳۴۹ در تهران، پزشک است. فارغ التحصیل متخصص جراحی مغز و اعصاب و ستون فقرات می باشد، بعنوان کارشناس با برنامه فرزاد حسنی به تلویزیون آمد و حالا به کار خوانندگی نیز روی آورده و کنسرت نیز اجرا کرده است.
همسر مسعود صابری
ایشان ازدواج کرده اند و یک فرزند پسر به نام مهدیار دارند. فرزند ایشان که ۱۷ سال سن دارد طبق نوشته خودش در پروفایل صفحه اینستاگرامش در کشور آمریکا زندگی میکنند
فعالیت های هنری مسعود صابری
آهنگ ها:
طعم جنون
خوب من
فرشته
قلب سنگی
تیتراژ برنامه وقتشه
حرفای باحال
نامهربون
دلبر
دلتنگی
شب آروم
ماجرای نجات کودک غرق شده در آب
برنامه اکسیر که در استودیویی حوالی پارک سرخه حصار تهران، در حال ضبط قسمت هفتم بودند که شیون مادری که کودک ۳ ساله اش در بیرون از استودیو برنامه و در آب نما غرق شده بود، موجب نگرانی عوامل و تماشاگران برنامه شد.
دکتر مسعود صابری مهمان برنامه فرزاد حسنی بود که در پی این اتفاق بلافاصه به همراه مجری و عوامل برنامه به محل حادثه رفته و با پسربچه ای مواجه شدند که به دلیل پرت شدن در درون آب نمایی آلوده، نفس نمی کشد و بی جان افتاده است در نهایت با اقدامات لازم دکتر صابری جهت احیای کودک بی جان، این کودک از مرگ حتمی نجات یافت.
ماجرای دعوت شدن به خندوانه و عذرخواهی رامبد جوان از مردم بابت دعوت وی :
این روزها و بعد از پخش ویدیویی از سایت هفدانگ در مورد مسعود صابری که در آن انتقادهای زیادی از وی در مورد نحوه خواننده شدن و اجراهای ضعیف وی در کنسرت هایش شده است حرف و حدیث های فراوانی در مورد مسعود صابری به وجود آمده است که رامبد جوان نیز در صفحه اینستاگرام خود پستی منتشر کرد که در آن از مردم بابت دعوت مسعود صابری به برنامه خندوانه عذرخواهی میکند اما این پست بعد از لحظاتی از منتشر شدن توسط وی پاک می شود.
گفتگو با دکتر مسعود صابری
شاید وقتی بدانید مسعود صابری که حالا هم خواننده و هم جراح مغز و اعصاب است، خواهرزاده علی سرتیپی، تهیهکننده پرنفوذ سینماست و رسول صدرعاملی هم با او فامیلی نسبتا نزدیکی از سوی خانواده مادری دارد، فکر کنید این افراد در تبدیلشدن او به چهرهای هنری نقش ویژهای داشتهاند، اما ظاهرا اینطور نیست.
مسعود صابری میگوید نهتنها در این عرصه به او کمکی نکردهاند که حتی باور هم نداشتند که خواننده مطرحی بشود.
او این جمله را خیلی محکم و انگار از ته دل بیان میکند، اما بلافاصله بعد از آن، جملهای دیگر را به حرفهایش سنجاق میزند: «کمک و تأثیر آنها غیر مستقیم بود.
مثلا در سنین نوجوانی در پشت صحنه گلهای داوودی حاضر شدم و در طول همین رفتوآمدها با هنرمندان و استادان بزرگی چون مشایخی و انتظامی مراوده پیدا کردم و همینها بخشی از شخصیتم را ساخت.»
مسعود صابری پزشک و جراح مغز و اعصابی است که از کودکی موسیقی را نزد پدربزرگ مادریاش یاد گرفته و بعد سراغ پزشکی رفته است.
چه اتفاقی افتاد که از دنیای پزشکی به سمت دنیای موسیقی رفتید؟
موسیقی یک واقعیت مسلم در زندگی من از زمان کودکیام بود. وقتی آدم با چیزی بزرگ میشود، نمیتواند آن را کنار بگذارد. پدربزرگ مادری و پدری من، هر دو صدای خوبی داشتند و همیشه موسیقی در زندگی ما جاری بود اما جالب اینکه صدایم را از پدرم به ارث بردم.
دقیقا از چه سنی موسیقی را شروع کردید؟
ماجرا به ٣ یا ٤ سالگی برمیگردد؛ زمانی که پدربزرگ مادریام با من آواز کار میکرد. از بچگی صدای ایشان در گوش من بود، در مدرسه قرائت قرآن، صوت و تجوید کار کردم و قاری شدم. از ١٥ سالگی هم کلاس آواز رفتم. بعد با آقای افکاری آشنا و وارد فضای حرفهایتری شدم. همسر ایشان به من سازها را آموزش دادند. آقای افکاری ملودیهای خوبی را معرفی میکرد و من بهواسطه ایشان با ترانهسراها و آهنگسازهای قدیمی و جدید زیادی آشنا شدم و در نهایت رفاقتی دو سویه میانمان شکل گرفت؛ در حوزه موسیقی و پزشکی. من از آنها یاد میگرفتم و آنها در حوزه پزشکی به من اعتماد و لطف داشتند و کمک میگرفتند. حتی برخی از آنها را جراحی کردم. همه اینها به حرفهایترشدن من کمک کرد.
پس در واقع موسیقی مقدم بر پزشکی و جراحی مغز و اعصاب بود.
بله، دقیقا. البته در زمان تحصیل رشته پزشکی به علت گرفتاریهای دوره تخصص، فرصت زیادی برای موسیقی نبود، اما وقتی تحصیلاتم تمام شد دوباره با جدیت آن را دنبال کردم.
آواز خواندن چه تاثیری در کار پزشکی و پذیرش بیمارانتان دارد؟
برای مردم جذابیت بیشتری دارد که یک پزشک موسیقی کار کند، چون فضای پزشکی را فضایی خشک و بیروح تصور میکنند، در صورتیکه معتقدم پزشکی و بهخصوص جراحی آخرین درجه از هنر است، اما برای بیمار که همیشه اتاق عمل را استرسآور درک کرده است، این ماجرا باعث آرامش خاطر میشود.
روی شما و کار شما چطور؟ تاثیری داشته است؟
پزشکی قواعد و اصول خود را دارد، بنابراین در کار آن تاثیری ندارد، اما برای آرامش خودم تأثیر داشته است. در کنار کار پزشکی هیچ تفریح خاصی ندارم و در واقع زمانهای استراحتم را به تمرین و گوشدادن موسیقی اختصاص دادهام.
نخستین آهنگتان که منتشر شد، چه بازخوردی از اطرافیان و مخاطبان گرفتید؟
نخستین کارم که در سال ٩٦ با موزیک ویدیویی بهعنوان طعم جنون منتشر شد، کل فضای مجازی را پر کرد. از بچه ٣ ساله تا فرد ٩٠ ساله مخاطب این کار شدند. علاوه بر ملودی، مفهوم و زیبایی ترانه، شاید البته بخشی از محبوبیت بهدلیل این بود که یک جراح کار را خوانده بود. از سوی دیگر، سلبریتیها و تقریبا همه آنها مرا حمایت کردند و کلیپ را روی صفحههای خود گذاشته بودند. ویدیو در صفحه خودم بیستهزار کامنت داشت. همین که مردم کسی را از خارج از دنیای موسیقی پذیرفتند برایم مهم بود، اگرچه بهطور کلی در ایران نگاه خوبی به این ماجرا وجود ندارد که یک نفر در چند حوزه کار کند.
بهصورت تخصصی چه سازی را کار کردهاید؟
پیانو را از سال ٩٠ شروع کردهام و هنوز هم در حال یادگیری هستم. حتی بحث و گفتوگو درباره آن با افرادی که بیشتر از من تجربه دارند هم برایم جذاب است.
شما در برنامه اکسیر که از تلویزیون پخش شد هم نقش ویژهای داشتید. آن برنامه چقدر به شناختهشدن شما کمک کرد؟
با وجود دو سال زحمتی که یک گروه ٤٠٠ نفره برای این برنامه کشیدند، چون زمان پخش آن مناسب نبود، برنامه برد زیادی برای من نداشت. اکسیر ساعت یک نیمهشب از شبکه سه پخش میشد، بنابراین در جایی که باید، قرار نگرفت. در شهرستانها وضع فرق میکرد چون برد رسانه ملی در آنجا بیشتر از تهران است. من یکبار میهمان خندوانه بودم؛ برد این برنامه برای شناختهشدن من هزار برابر بیشتر از اکسیر بود.
جز حضور هنرمندان حوزه موسیقی که در خانواده شما بوده اند، هنرمندان حوزه سینما هم از نزدیکان شما هستند. آنها چه کمکی کردند؟
علی سرتیپی، دایی من یکی از مهمترین تهیهکنندگان سینمای ایران است و رسول صدرعاملی، پسر خاله مادرم یکی از کارگردانهای شناختهشده. کمکی که به من نکردند هیچ، حتی باور نداشتند که خواننده شوم، اما بهطور غیر مستقیم خیلی کمک کردند؛ مثلا در ١٤ سالگی، سر ضبط فیلم گلهای داوودی بودم، با هنرمندان زیادی مثل استاد مشایخی، انتظامی و … آشنا شدم. مراوده با این افراد در شکلگیری بخشی از شخصیتم نقش داشت؛ گرچه بعدها کلاسهای اکت، بازیگری و فن بیان هم رفتم.