ساده ! در عبورِ نور...


ساده ! در عبورِ نور...

از برگ ها چیزی بر شاخه ها نمانده است ...شاید سوزنیِ کاج ها و آن کلاغ که گاهی قار می کند . در باغچه جایی...برایِ ارغوان ها نیست و کلاغ هایِ سیاه بی هیچ ترانه ای ! راز آلود در سوگ نشسته اند . ماشاعر:فریدون ناصرخانی کرمانشاهی

از برگ ها چیزی بر شاخه ها نمانده است
...شاید سوزنیِ کاج ها
و آن کلاغ که
گاهی قار می کند
.
در باغچه جایی...برایِ ارغوان ها نیست
و
کلاغ هایِ سیاه
بی هیچ ترانه ای ! راز آلود
در سوگ نشسته اند
.
ما عریان از نگاهِ آن شقایق
ساده ! درعبورِ نور
به ماه نگاه می کنیم
اندوهِ جهان بر ما می بارد
می دانیم...
این عشق به جایی نمی رسد
این عشق نیست
این شب تیره مانده است
تنها
برشاخه ها
کلاغ ها
در سوگ...!!

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید