قلبِ آتشینم برای بیان حرفهایش به تو در لفّافه، دستانِ ناتوانم را به تقلید ناشیانه از «سهراب» واداشته است...
آخر تو کیستی ای سیهمو، ای هلال ابرو، ای که از هر بندِ انگشتت هزاران شعر مولانا میریزد؟!
هزار داغِ سیاوش، هزاران لالهی گلگون و صدها نعشِ بیجانِ کمانگیران
تو کیستی که حس تاریخ غنی پارسی را در دل دیوانهام لبریز میکنی؟!
تو کیستی که حس مرگ دردناک امیرکبیر را در دلِ این امیرِ صغیر میکاری؟!
آخر ای مهرو پری، آخر ای نوشینلبِ انجم خَدَم
از کدام فصلِ عشق سبز شدی؟!
از کدام جامِ میِ ناب جوشیدی و در عین شیرینی کز شدی؟!
تو آن نابترین شراب ۳۶ سالهای که تاریخِ ذهنِ ناقصِ این جهان به خود دید...
تو آن مسمومترین دودِ تنباکویی که سرطانِ عشق در ریههای نهچندان سالمم کاشت
تو آن زیبا ترین نغمهای که «باخ» آرزوی نواختنش داشت
تو آن تازهترین سیبی که «حوّا» آرزوی چیدنش داشت
تو آن سمّیترین زهری که شوکران آرزوی داشتنش داشت
تو آن بیوزنترین بیقافیه شعری که «سعدی» آرزوی خواندنش داشت
تو آن وحشیترین اسب سفیدی که دشت آرزوی راهرفتنش داشت
تو آن بلندترین موجی که صخره آرزوی در آغوش کشیدنش داشت...
هرچه بیشتر میروم پیش، میبینم که ذهنِ مستِ بسته، تواناییِ وصفِ تو ندارد
میدانم که به تو نمیرسم، عقل ناقص میفهمد امّا دلِ کامل نه!!!
آخر تو کیستی ای سیهمو، ای هلال ابرو، ای که از هر بندِ انگشتت هزاران شعر مولانا میریزد؟!
هزار داغِ سیاوش، هزاران لالهی گلگون و صدها نعشِ بیجانِ کمانگیران
تو کیستی که حس تاریخ غنی پارسی را در دل دیوانهام لبریز میکنی؟!
تو کیستی که حس مرگ دردناک امیرکبیر را در دلِ این امیرِ صغیر میکاری؟!
آخر ای مهرو پری، آخر ای نوشینلبِ انجم خَدَم
از کدام فصلِ عشق سبز شدی؟!
از کدام جامِ میِ ناب جوشیدی و در عین شیرینی کز شدی؟!
تو آن نابترین شراب ۳۶ سالهای که تاریخِ ذهنِ ناقصِ این جهان به خود دید...
تو آن مسمومترین دودِ تنباکویی که سرطانِ عشق در ریههای نهچندان سالمم کاشت
تو آن زیبا ترین نغمهای که «باخ» آرزوی نواختنش داشت
تو آن تازهترین سیبی که «حوّا» آرزوی چیدنش داشت
تو آن سمّیترین زهری که شوکران آرزوی داشتنش داشت
تو آن بیوزنترین بیقافیه شعری که «سعدی» آرزوی خواندنش داشت
تو آن وحشیترین اسب سفیدی که دشت آرزوی راهرفتنش داشت
تو آن بلندترین موجی که صخره آرزوی در آغوش کشیدنش داشت...
هرچه بیشتر میروم پیش، میبینم که ذهنِ مستِ بسته، تواناییِ وصفِ تو ندارد
میدانم که به تو نمیرسم، عقل ناقص میفهمد امّا دلِ کامل نه!!!