دگر میلی نمانده بر این زندگانی
کاممان تلخ و رفته جوانی
شده کارمان حسرت خوردن
روز و شب پی لقمه نانی جستن
جان کندیم و نشد هیچ عایدمان
گذر عمر نمودیم اندر زیان
بنگر ز نحسی سرنوشتمان
افسوس تباه شد سرشتمان
آرامش دگر ره به این خانه ندارد
پرنده ی خیال دگرکجا لانه گذارد
افسوس و صد افسوس بر زندگانی
جان به تن داری ولی چو مردگانی
کاممان تلخ و رفته جوانی
شده کارمان حسرت خوردن
روز و شب پی لقمه نانی جستن
جان کندیم و نشد هیچ عایدمان
گذر عمر نمودیم اندر زیان
بنگر ز نحسی سرنوشتمان
افسوس تباه شد سرشتمان
آرامش دگر ره به این خانه ندارد
پرنده ی خیال دگرکجا لانه گذارد
افسوس و صد افسوس بر زندگانی
جان به تن داری ولی چو مردگانی