تلخ کامی


تلخ کامی

دگر میلی نمانده بر این زندگانی کاممان تلخ و رفته جوانی شده کارمان حسرت خوردن روز و شب پی لقمه نانی جستن جان کندیم و نشد هیچ عایدمان گذر عمر نمودیم اندر زیان بنگر ز نحسی سرنوشتمان افسوس تباهشاعر:الهام شمسی زاده

دگر میلی نمانده بر این زندگانی
کاممان تلخ و رفته جوانی
شده کارمان حسرت خوردن
روز و شب پی لقمه نانی جستن
جان کندیم و نشد هیچ عایدمان
گذر عمر نمودیم اندر زیان
بنگر ز نحسی سرنوشتمان
افسوس تباه شد سرشتمان
آرامش دگر ره به این خانه ندارد
پرنده ی خیال دگرکجا لانه گذارد
افسوس و صد افسوس بر زندگانی
جان به تن داری ولی چو مردگانی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!