عمرم همه هیچ و پوچ و بی ثمر میگذرد
افسوس که این قافله عمر عجب میگذرد
رفتندُ ما نیز زین گذر خواهیم رفت ...
کج دارُ مریز ساقی خوب و بد میگذرد
یک لحظه تامل درخود عبادت است
درگیر خودت باش روزُ و شب میگذرد
بیهوده مزن ساز مخالف کِی دوست
زاهد زتمام هستیش در دنیا میگذرد
هرکه بدی کرد، کینه ای بر دل منشان
چون گذری، او نیز زجرمت میگذرد
درحق تو آن کس که جفا کرد ببخش
بخشنده که قاضی نیست، فقط میگذرد
همچو روحی که امانت داده ست به تو
پاک ُ منزّه باش، توبه کن، خدا میگذرد
شَه راز
افسوس که این قافله عمر عجب میگذرد
رفتندُ ما نیز زین گذر خواهیم رفت ...
کج دارُ مریز ساقی خوب و بد میگذرد
یک لحظه تامل درخود عبادت است
درگیر خودت باش روزُ و شب میگذرد
بیهوده مزن ساز مخالف کِی دوست
زاهد زتمام هستیش در دنیا میگذرد
هرکه بدی کرد، کینه ای بر دل منشان
چون گذری، او نیز زجرمت میگذرد
درحق تو آن کس که جفا کرد ببخش
بخشنده که قاضی نیست، فقط میگذرد
همچو روحی که امانت داده ست به تو
پاک ُ منزّه باش، توبه کن، خدا میگذرد
شَه راز