ایده برگزاری این جشنواره لابهلای مباحث دانشگاهی و سر کلاسهای جامعهشناسی شکل گرفته و حاصل انگیزههایی است که دانشجویان داوطلبانه آن را مطرح کردهاند. هدف اصلی از برگزاری «راویان شهر» بنا به اعلام دبیر علمیِ آن ایجاد انگیزه و کشف استعدادهاست.
دکتر احمدرضا اصغرپور ماسوله، مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، همچنین دغدغههایی علمی را در این مسابقه جستوجو میکند و انگیزههای ادبی را نیز برای آن دیده است؛ او زبان ادبیات را زبانی پرنفوذ برای بیان این مسائل و مشکلاتی میداند که باید خوانده شوند و مورد توجه قرار بگیرند. در گفتوگو با دکتر اصغرپور، چیستی جشنواره و چرایی برگزاری آن را جستیم. شایان ذکر است که دانشجویان مقاطع کارشناسی به بالا که توانایی قلمفرسایی ادبی و داستاننویسی دارند، میتوانند داستانهای خود را از 500 تا 1000 واژه تا پانزدهم اسفند به نشانی رایانامه ravianshahr@um.ac.ir ارسال کنند.
این جشنواره ادبی را گروه علوم اجتماعی برگزار میکند. چرا قالب «داستان» را که قالبی هنری است انتخاب کردهاید؟
برگزاری این جشنواره یک رسالت اجتماعی است، نه فعالیت علمی. ادبیات بهویژه قالب داستان کوتاه پرخوانندهترین و پرنفوذترین قالب ادبی است.
عکس یا فیلم هم پرمخاطب است، شاید پرمخاطبتر از داستان کوتاه!
عکس و فیلم خیلی خوب است. تأثیر خودش را هم دارد. بسیاری از دانشجویان هم همین گله را دارند. میگویند اگر عکس بود راحتتر بود، میگویند نوشتن سخت است. وقتی نوشتن سخت باشد، معنیاش این است که ما در نوشتن ضعیف هستیم. مسئله ما نوشتن است. دغدغههای اجتماعی دانشجویان برای نوشتن کم شده است. همین شبکههای اجتماعی هم باعث آن شده است. خیلی سادهتر است که برای بیان معضل اجتماعی عکس بگیریم یا فیلم تهیه کنیم. تقویت نوشتار به زبان مادری کاهش پیدا کرده است. ضعف نوشتن به زبان فارسی در عموم دانشجویان و حتی اعضای هیئت علمی دانشگاهها هم وجود دارد.
البته همه قالبهای هنری نیاز به درک درست دارد. یک عکس اجتماعی خوب نیاز دارد عکاسش هم از پدیدههای اجتماعی درک درستی داشته باشد. در نوشتن این درک ملموستر است. این دغدغه ادبی از تعلق خاطر شما به ادبیات است؟
بله. به ادبیات علاقه دارم و مطالعه میکنم. شعر و داستان.
«راویان شهر» قرار است معضلات اجتماعی را برطرف کند یا فقط به طرح آن بسنده میکند؟
اساسا برطرف کردن معضل و مسئله اجتماعی کار ما نیست و ما هم این ایده و توان را نداریم. جامعهشناسی به ما این درس را داده است که برطرف کردن مسئله و معضل اجتماعی به این سادگی نیست. با این مسابقه که چند دانشجو آن را برگزار میکنند، دردی از دردهای جامعه دوا نمیشود. انتظار عجیبی است اگر بخواهیم چند دانشجو از عهده کاری برآیند که وزارتخانهها و پروژههای ملی هم هنوز نتوانستهاند انجام دهند. فکر کنید در یک سال دهها فیلم برای رفع معضل بیکاری ساخته شود، آیا این مسئله حل میشود؟ خیر. ولی این را در نظر داریم که داستانها را تحلیل کنیم. در علوم اجتماعی درسی به عنوان تحلیل متن داریم که دغدغه و مشاهدات اصلی متن را استخراج میکند. میخواهیم ببینیم این شرکتکنندهها چه چیزی بیشتر به چشمشان آمده است. با این تحلیلها به شناسایی راهحلها خواهیم پرداخت. میخواهیم بفهمیم جوانان و دانشجویان شهر را چطور میبینند. جهانبینی نویسنده را جستوجو میکنیم. احتمال دارد در این داستانها زاویههایی مطرح شود که به چشم من جامعهشناس و من تحلیلگر
نخورده باشد.
مقطع تحصیلی که در فراخوان قید شده است، چه نقشی در اصل مسابقه دارد؟
اول روی کارشناسی تأکید داشتیم. هدف آشنایی با زاویه نگاه جوانان دانشجو به مسائل اجتماعی بود. ولی دانشجویان مقاطع بالاتر هم ابراز تمایل کردند دراین مسابقه شرکت کنند.
استعدادیابیای که مدنظر قرار دادهاید قرار است چه نتیجهای داشته باشد؟
این فرجام وابسته است به دستگاههای فرهنگی. هر دستگاه یا رسانهای مثل روزنامه شما دوست داشته باشد از اینها استفاده کند، خوب است. ما امکانات فکریای داریم که صاحبان آن حاضرند برای آموزش و رشد شرکتکنندهها داوطلبانه وقت بگذارند. اما واقعیت این است که ما امکان دیگری نداریم، توانایی نشر نداریم.
یعنی قرار نیست کار معمولیای که در برخی جشنوارههای اینچنینی انجام میشود صورت گیرد: اینکه از مجموعه داستانهای برگزیده کتابی چاپ شود و یا از نویسندگان آن بهصورت دیگری حمایت شود؟
اینایده، خیلی ایده خوبی است. اما در این مرحله تمرکزمان روی جوایز نهایی است. انتشار داستانها جزو جوایزمان نیست. اگر ادارهای پا پیش بگذارد و شراکتی داشته باشد خیلی خوب است. اما سرمایه ما به عنوان دانشگاه سرمایه فکری است. سرمایه مالی برای این رویدادها نداریم. برپایی همین رویداد صددرصد وابسته است به فعالیتهای بیاجر و مزد دانشجویانی که به فعالیتهای دانشجویی علاقه دارند و کمکهایی که مؤسسات فرهنگیای مثل شهرآرا قبول کردهاند ارائه کنند. بار دیگر میگویم که دانشگاه بودجه مالیای برای این مسابقه ندارد ولی به لحاظ فکری و نیروی انسانی سرمایه گذاشته است.
در داوری جنبههای هنری آثار بیشتر اهمیت دارد یا جنبههای علمی و پژوهشی؟
سعی کردیم برابر باشد. دنبال داستانهای خوبی هستیم که پشتوانه علمی خوبی هم داشته باشند. اگر قرار باشد داستان فقط رویکرد جامعهشناختی داشته باشد و ادبیتی نداشته باشد، به درد ما نمیخورد. در حوزههای جامعهشناسی کلی مقاله علمی تحقیقاتی وجود دارد. ما دنبال این نیستیم. از طرف دیگر هم متن ادبی صرف به درد مسابقه راویان شهر نمیخورد. در انتخاب داوران جشنواره هم سعی شده استادانی از هر دو رشته ادبیات و جامعهشناسی انتخاب شود.
مسائل و موضوعاتی چون فقر، بیکاری، کجرویهای اجتماعی و... که مد نظر این جشنواره داستاننویسی است غالبا منفی و سیاه هستند، آیا از دید شما پدیدههای مثبت مسئله اجتماعی شناخته نمیشوند؟
چنین پدیدههایی دیگر مشکل به معنی problem نیستند. آنها fact یعنی رفتارهای مسلم اجتماعی هستند. ممکن است داستاننویسی که در داستانش مسئله طلاق را بررسی میکند، از یک رفتار مثبت اجتماعی برای حل مشکل شخصیتهای داستانش بهره ببرد، اما در اینجا ما به دنبال دیدن با وضوح نقاط تاریک اجتماع هستیم.
یکی از مسائلی پیش روی دانشگاههای کشور -از جمله دانشگاه فردوسی مشهد- این است که تولیدات علمیاش به بیرون از دانشگاه نمیرود، یعنی این تولیدات به اجتماع و شهر نمیرسد. آیا این جشنواره میخواهد چنین دیواری را بردارد؟
کاربرد بخش اعظم تولیداتِ علمی تخصصی است. در همه رشتهها همین است. نباید از تخصصمان غافل شویم. اگر از آن غفلت کنیم دیگر دانشگاه نیستیم. این تخصص چیز کم و بدی نیست. اما نباید به شهری که در آن زندگی میکنیم بیتفاوت باشیم، از جوانانی که در دانشگاه ما نیستند و از مردمی که در مجاورت همین دانشگاه زندگی میکنند غافل شویم. باید وجود دانشگاه در شهر تأثیر داشته باشد.