انشا درباره بهار با لحن طنز توصیفی
یکی از موضوعات جذاب و همیشگی برای نوشتن در زنگ انشا، موضوع بهار است. در این مطلب قصد داریم با ارائهی انشا درباره بهار، ایدههایی برای شما ایجاد کنیم تا شما بتوانید انشاهای زیبایی در این رابطه بنویسید.
♠♠♠♠♠ انشا درباره بهار ♠♠♠♠♠
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر - یکی از بهترین موضوعات انشا نوشتن درباره «فصل بهار» است که میتوان از زوایای مختلف به آن نگاه کرد و درباره آن نوشت. به عنوان مثال میتوان خود را جای یکی از اجزای طبیعت مانند درختان و موجودات دیگر زنده و غیر زنده گذاشت. به این روش انشا به روش جانشین سازی میگویند. همچنین میتوان به روش توصیفی این فصل و ماههایش را توصیف کرد؛ کاری که ما در این مطلب انجام داده ایم. آنهم با لحنی طنزگونه و جذاب! پس از دستش ندهید.
انشا درباره بهار
فصل بهار با نو شدن طبیعت عطر خوش شکوفهها و نوعی شادی حاصل از زایش دوباره جهان است. خداحافظی با لباسهای ضخیم که حرکت را برای آدم سخت میکند و سلام به لباسهای رنگین نازک، حس خوب سبکی به انسان میدهد و این حقیقت را یادآوری میکند که روزی از این جهان با حس سنگینی و بیماری دوران کهنسالی از دنیا میرویم و دوباره با حسی سبکبار و آزاد و رها در جهانی دیگر سر برمیآوریم.
بهار از آن فصلهایی است که زیر و بم و بالا و پایین بسیاری دارد. اتفاقات دلچسب و دلنشین یا ناراحت کننده و غصه آور را با هم دارد. دلخوشیهای بهاری از چند روز قبل از آن، یعنی از آخرین روز حضور در مدرسه، شروع میشود. روزی که دانشآموزان یکی در میان به مدرسه آمده اند و معلم نمیتواند درس بدهد. بنابراین شیطنتش گل میکند و پیشنهاد میکند با هم بازی کنیم. چهره بشاش معلم پس از آن همه درس دادنها و درس پرسیدنهای کسالت آور و برق چشمانش که در هنگام بازی دیده میشود حس جالبی دارد؛ به ویژه که میدانیم این آخرین باری است که در مدرسه قرار است این قدر به ما خوش بگذرد و از سال جدید دوباره همان کارهای تکراری را پیش رو خواهیم داشت.
♠♠♠♠♠ انشا درباره بهار ♠♠♠♠♠
صبح روز اول بهار، شروع سال و نوروز همیشه روزی متفاوت است. حمام و نظافت در روز قبل به طور کامل انجام شده است و امروز تنها کاری که داریم این است که لباسهای نو و اتو شدهمان را بپوشیم و به دیدار بزرگترها برویم. خانه بعضی از بزرگترها مثل پدربزرگ و مادربزرگ فوق العاده است. ماچ و بوسههایی که رد و بدل میشود و عیدی تا نخورده که از لای قرآن بیرون میآید و مستقیم به جیب ما سر میخورد و گفتگو و حال و احوال هم دلنشین است؛ چون از دل ما بر میآید؛ اما رفت وآمد از یک وقتی دیگر تکراری میشود و جلوه نخست خود را ندارد؛ مخصوصا که در خانه بعضیها مهمانان دیگری هم حضور دارند و در بدو ورود به خانه آنها سریال پر تکرار سلام و احوال پرسی آغاز میشود. آن کسی زرنگتر است که بتواند چند جمله سلام و احوالپرسی را بدون آن که تکراری باشد و اشتباه کند، پشت سر هم با صاحبخانه و مهمانان آنها رد و بدل کند. از همه مهمتر این که جواب احوالپرسیها هم نباید با تأخیر یا تکراری باشد. جملاتی مانند «سال نو مبارک» و «عیدتون مبارک» هم که حتما باید در میان این جملات باشد.
♠♠♠♠♠ انشا درباره بهار ♠♠♠♠♠
سختترین کار در این قسمت بوسیدن افراد حاضر در مهمانی است. بعضی افراد گونه راست و چپ و دوباره راست را میبوسند. سیستم بعضیها چپ، راست، چپ است. بعضی دیگر هم، که دلم خیلی از دستشان پر است، بعد از دو تا بوس بر روی دو گونه عقب میروند و آن بیچاری را که خیز برداشته تا سومین بوس را بر گونه طرف مقابل بچسباند، خجالت میدهند. آن وقت است که آدم نمیداند گل قالی را بشمارد یا کریستالهای لوستر را. قدیمیها گفتهاند: «خدا هیچ جوانی را بور نکند.» (بور به معنی خجالت زده و شرمسار است.)
وقتی از صحبتهای مهمانی از «چه خبر؟» به «دیگه چه خبر» میرسد، لذت بخش ترین کار این است که آدم گوشی تلفن همراهش را از جیب دربیاورد و سری به دنیای مجازی بزند؛ اما اخم و لب گزیدن پدر و مادر دقیقا این معنی را میرساند که: «خجالت بکش! مگه نگفتم توی مهمونی گوشی موبایل باید توی غلاف باشه؟» و گوشی به همان جا که بوده بازمیگردد.
به هر حال دید و بازدید عید هم یک روزی تمام میشود و عیش سیزدهم فروردین یا همان سیزده به در خودمان یا با باد و باران خراب میشود یا با این فکر که برای مدرسه فردا هیچ کاری نکردهام و لباسهای مدرسهام را هم تمیز و آماده نکردهام یا این که اصلا برنامه فردای مدرسه چه بود؟ صبح روز چهاردهم فروردین هم بالاخره با تمام کسالتش تمام میشود و همه چیز به روال عادی خود بازمیگردد.
♠♠♠♠♠ انشا درباره بهار ♠♠♠♠♠
از مدرسه که بگذریم؛ اردیبهشت، ماه فوق العادهای است. درختان پارکها سبز و جذابند و اصلا در اتاق نشستن و به کارهای روزانه پرداختن معنی خود را از دست میدهد. پارکها و بوستانها ما را به یک پیک نیک جذاب فرامیخوانند و بازی و دورهمیها پشت سر هم برگزار میشود. یک جمعه با دایی و خانواده در کوه سپری میشود و یک جمعه با عمه و خانوادهاش در پارک. طبیعت در این وقت از سال آن قدر خوب است که حتی جوکها و شوخیهای بی مزه شوهر عمهها هم آدم را به خنده میاندازد و چیزی از طراوت و جذابیت بهار کم نمیکند. تنها نکته منفی این ماه خواب آلودگی همیشگی ناشی از گرده افشانی گلها و گیاهان است؛ آن هم درست وقتی که باید درسها را دوره کنیم و خود را برای امتحانات مرداد آماده کنیم. درست موقعی که طبیعت آغوشش را باز کرده و ما را به دل دشت و دامن کوهها فرامیخواند، باید سرمان را در کتاب فرو کنیم و مطالبی را که از ابتدای مهر تا حالا خواندهایم، از نو بخوانیم و مرور کنیم؛ البته اگر پیامکهای این پیام رسانهای مجازی بگذارد.
پس از تمام شدن امتحانات خرداد ماه، اگر چیزی از بهار باقی مانده باشد، بهترین فرصت است برای لذت بردن از زندگی در هوای معتدلی که هنوز به گرمای تابستان نرسیده و از تهدید امتحانات هم در امان هستیم. فصل بهار با تمام بالا و پایینهایش فصل فوق العاده ای است. فصلی که قابل مقایسه با هیچ فصل دیگری نیست و طبیعت با همه زیبایی خیره کنندهاش از همیشه لذت بخشتر و باشکوهتر جلوه میکند.
بیشتر بخوانید: انشا عید نوروز؛ انشا در مورد عید نوروز ادبی، ساده و داستانی
خوشحال میشویم نظرتان را درباره این انشا درباره بهار از طریق بخش «ارسال نظر» با ما در میان بگذارید. اگر از انشا به روش توصیفی خوشتان میآید خواندن انشا در مورد پاییز به سبک های مختلف و انشا در مورد صدای آبشار در دو سبک ادبی و توصیفی را نیز به شما پیشنهاد میکنیم تا بتوانید به خوبی از آن ها الگو بگیرید.