کلمات قصار/ فریدون مشیری: چگونه آن همه احساس را به هیچ شمرد؟


کلمات قصار/ فریدون مشیری: چگونه آن همه احساس را به هیچ شمرد؟

شفقنا – کلمات قصار / فریدون مشیری: چگونه آن همه احساس را به هیچ شمرد؟ متن کامل شعر فریدون مشیری: قهر در آمد از در بیگانه وار سنگین تلخ نگاه منجمدش به راستای افق مات در هوا می ماند نگاه منجمدش را به من نمی تاباند عزای عشق کهن را سیاه پوشیده رخش همان سمن شیر ماه نوشیده نگاه منجمدش […]

کلمات قصار/ فریدون مشیری: چگونه آن همه احساس را به هیچ شمرد؟

شفقنا – کلمات قصار / فریدون مشیری:

چگونه آن همه احساس را به هیچ شمرد؟

متن کامل شعر فریدون مشیری:

قهر

در آمد از در
بیگانه وار سنگین تلخ
نگاه منجمدش
به راستای افق مات در هوا می ماند
نگاه منجمدش را به من نمی تاباند
عزای عشق کهن را سیاه
پوشیده
رخش همان سمن شیر ماه نوشیده
نگاه منجمدش خالی از نوازش و نور
نگاه منجمدش کور
از غبار غرور
هزار صحرا از شهر آشنایی دور
نگاه منجمدش
همین نه بر رخم از آِتی دری نگشود
که پرس و جوی دو نا آشنا در آن گم بود
نگاه منجدش را نگاه می کردم
تنم ازین همه
سردی به خویش می پیچید
دلم ازین همه بیگانگی فروپاشید
نگاه منجمدش را نگاه میکردم
چگ.نه آن همه پیوند را ز خاطر برد ؟
چگونه آن همه احساس را به هیچ شمرد
چگونه آن همه خورشید را به خاک سپرد
درین نگاه
درین منجمد درین بی درد
مگر چه بود که پای مرا به سنگ آورد
مگر چه بود که روح مرا پریشان کرد
به خویش می گفتم
چگونه م یبرد از راه یک نگاه تو را
چگونه دل به کسانی سپرده ای که به قهر
رها کنند و بسوزند بی گناه تو را
نگاه منجمدش را نگاه می کردم
چگونه صاحب این چهره سنگدل بوده ست
دلم به ناله در آمد که
ای صبور
ملول
درون سینه اینان نه دل
که گل بوده ست

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شعر کامل ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده + عکس نوشته