انسان آگاه، یاد بهارآفرین را جایگزین غفلت بهاری نمی کند


انسان آگاه، یاد بهارآفرین را جایگزین غفلت بهاری نمی کند

آیت الله بطحایی گفت: در بهار، بهارآفرین را فراموش نکنیم وگرنه دچار سرگشتگی و درماندگی می شویم چون اگرچه بهار طبیعت تکرار می شود اما بهار عمر انسان تکرار نمی شود. همچنان که قرآن از زبان زیانکاران می گوید: «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا»

خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: «اگر کسی می خواهد که بار خود را به سلامت بر زمین بگذارد در عین حال که می تواند از بهجت و شادی بهار برخوردار شود اما چون متوجه اصل آن سرسبزی ها چیست دچار غرور و نخوت و بدمستی نمی شود و بیش تر از آن که یاد بهار کند یاد بهارآفرین و صاحب بهار و صاحب طبیعت می کند. پیام من این است که در بهار، بهارآفرین را فراموش نکنیم وگرنه دچار سرگشتگی و درماندگی می شویم چون اگرچه بهار طبیعت تکرار می شود اما بهار عمر انسان تکرار نمی شود همچنان که قرآن از زبان زیانکاران می گوید: رب ارجعون لعلی اعمل صالحا / خدایا ما را به دنیا بازگردان که عمل شایسته ای انجام دهیم . ای خدا جوانی مرا بازگردان قول می دهم که در بهار بدمستی نکنم دیگر به خواب غفلت نروم، افسوس که آن موقع این اظهار ندامت ها و پشیمانی ها سودی ندارد اما اکنون که انسان می تواند با تقوا و یاد خدا از آن بدمستی ها و غفلت ها به دور باشد شایسته است که زمستان عمر خود را در نظر بگیرد و طوری رفتار کند که متناسب با هوشیاری و خضوع باشد. انسان ها طبیعتا نمی خواهند که رو به پیری بروند کسی دوست ندارد که نور چشمانش را از دست بدهد و عینکی و سمعک شود اما این اتفاق برای انسان ها می افتد بنابراین باید پنبه غفلت ها را از گوش بیرون کرد و صدای حقیقت و بیداری را شنید.»

آنچه در ادامه می آید گفتگوی خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با آیت الله «سید هاشم بطحایی»، استاد حوزه و دانشگاه و عضو مجلس خبرگان رهبری درباره حقیقت فصل بهار و اعتبارگیری انسان از آمد و شد فصل هاست.

در آستانه عید نوروز و فصل بهار قرار داریم که انسان را یاد آن آیه شریفه می اندازد که خداوند می فرماید: "یخرج الحی من المیت / اوست که زنده را از مرده بیرون می کشد." از طرفی بهار یادآور نوعی رستاخیز است که به تعبیر مولانا "کدام دانه در زمین فرو رفت که نرست / چرا به دانه انسانت این گمان باشد؟" بهار و عید چه معانی باطنی و عمیق تری را برای شما تداعی می کند؟

آنچه در این باره می توان گفت این است که لکل شی بهار و لکل شی خزان، هر چیزی که در نظام عالم و طبیعت قرار دارد از این قاعده تخلف ناپذیر تبعیت می کند که اگر بهار دارد خزانی هم به دنبال دارد و انسان نیز در همین راستاست که هم در طول عمر خود بهار جوانی را تجربه می کند و هم از آن سو آرام آرام به خزان عمر خود و فصل پیری و کهنسالی هم می رسد. بهار در حقیقت شکوفایی حیات و سرشاری زندگی از امیدهاست. در پایان زمستان کم کم طبیعت بیدار می شود و دانه ها و درختان و سبزه ها سرسبز می شوند و آماده شکوفایی و بیرون کردن خفتگی و خستگی از تن. وقتی بهار می رسد هر جا را که ملاحظه می کنید در دشت و دمن گیاهان و درختان به روی انسان گویی می خندند و یک نشاط و شادی عمومی در فضا حاکم می شود. طبعا انسان که در این طبیعت زندگی می کند مخصوصا ایرانیان – البته ملل دیگری هم هستند که در این باره با ما هم مرام اند – فصل بهار را به عنوان آغاز زندگی نو و شروع سال جدید جشن می گیرند و مبارک می دارند.

البته انسان اگر در این باره عمیق تر بیندیشد صورت دیگر این چرخش فصل ها و روزها را می بیند. درست است که ما می گوییم با آمدن فصل بهار وارد سال تازه می شویم اما در حقیقت انسان عمیقا بیندیشد می بیند که اگرچه این بهارها از راه می رسند اما او به تدریج قوه جوانی و سرزندگی خود را از دست می دهد. جلوی آینه که بایستد متوجه می شود در طول سال ها بافت صورت و اندام او تغییر یافته است و همین آمدن سال جدید هشداری برای انسان است که در خود بنگرد که با نزدیک شدن به خزان عمر چه اندوخته و توشه ای برای راه خود برداشته است.

البته همچنان که اشاره کردید همین فاعتبروا یا اولی الابصار در نظام طبیعت هم حاکم است.

بله شما در طبیعت هم می بینید هیچ سرسبزی و طراوتی ماندگار نیست. همین درختانی که در بهار به سرعت رخ و جامه زیبا و نو به تن می کنند و سرسبز می شوند به چند هفته و ماه نرسیده آن طروات و شادابی اولیه خود را از دست می دهند و آن حالت غروری که در آن ها بود و انگار گمان می کردند تا همیشه همان طور ترد و سرسبز خواهند ماند از میان می رود و باز می بینیم که همان طبیعت و همان درختان و برگ و بارشان به سمت زردی و خزان و خشکی و تاراج می رود و باز همان درختان می بینند که از آن همه تنعم و سرسبزی آنچه برایشان مانده بیچارگی و بی برگ و باری است.

انسان اگر با طبیعت هم سخن و هم کلام شود این درس ها را از طبیعت فرا می گیرید. همچنان که مولانا به زیبایی می گوید: سبزه ها گویند ما سبز از خودیم / شاد و خندانیم و بس زیبا خدیم / فصل تابستان بگوید ای امم / خویش را بینید چون من بگذرم / تن همی نازد به خوبی و جمال / روح پنهان کرده فر و پر و بال / فلسفی منکر شود در فکر و ظن / گو برو سر را بر آن دیوار زن / نطق آب و نطق خاک و نطق گل / هست محسوس حواس اهل دل / فلسفی کو منکر حنانه است / از حواس اولیا بیگانه است.

در حقیقت مردان حقیقت به این نکته اشاره می کنند که از پس این ظاهر ببینید که مایه آن نشاط و سرسبزی چیست وگرنه ممکن است اصل و فرع را با هم اشتباه بگیرید. درست است؟

بله چشم آگاه می خواهد که فریفته این ظواهر نشود و ببیند که در طبیعت چیزی ماندگار و ماندنی نیست. خب انسان آگاه به استقبال این نو شدن و بهار می رود اما می داند که چیزی در این سطح ماندنی نیست. می بیند که یک روز نوجوان و جوان بوده چهره و سیمایی باطروات و جوان داشته است یا دارد اما می داند که این چهره و اندام از میان می رود اشاره مولانا در این باره شنیدنی است که: اندک اندک می ستانند آن جمال / اندک اندک خشک می گرد نهال / رو نعمره ننکسه بخوان / دل طلب کن دل منه بر استخوان.

بنابراین اگر کسی می خواهد که بار خود را به سلامت بر زمین بگذارد در عین حال که می تواند از بهجت و شادی بهار برخوردار شود اما چون متوجه اصل آن سرسبزی ها چیست دچار غرور و نخوت و بدمستی نمی شود و بیش تر از آن که یاد بهار کند یاد بهارآفرین و صاحب بهار و صاحب طبیعت می کند. پیام من این است که در بهار، بهارآفرین را فراموش نکنیم وگرنه دچار سرگشتگی و درماندگی می شویم چون اگرچه بهار طبیعت تکرار می شود اما بهار عمر انسان تکرار نمی شود همچنان که قرآن از زبان زیانکاران می گوید: رب ارجعون لعلی اعمل صالحا / خدایا ما را به دنیا بازگردان که عمل شایسته ای انجام دهیم . ای خدا جوانی مرا بازگردان قول می دهم که در بهار بدمستی نکنم دیگر به خواب غفلت نروم، افسوس که آن موقع این اظهار ندامت ها و پشیمانی ها سودی ندارد اما اکنون که انسان می تواند با تقوا و یاد خدا از آن بدمستی ها و غفلت ها به دور باشد شایسته است که زمستان عمر خود را در نظر بگیرد و طوری رفتار کند که متناسب با هشیاری و خضوع باشد. انسان ها طبیعتا نمی خواهند که رو به پیری بروند کسی دوست ندارد که نور چشمانش را از دست بدهد و عینکی و سمعک شود اما این اتفاق برای انسان ها می افتد بنابراین باید پنبه غفلت ها را از گوش بیرون کرد و صدای حقیقت و بیداری را شنید.

پایان پیام/187

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه قرآن و معارف

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


چهره فوق جذاب الهه جعفری بازیگر سریال نوروز رنگی بیرون سریال + بیوگرافی و عکس های زیبا