رابطه عقل و مغز انسان/ عقلانیت حضرت زینب کبری (س) در اطاعت از امام عصر (عج)


رابطه عقل و مغز انسان/ عقلانیت حضرت زینب کبری (س) در اطاعت از امام عصر (عج)

شفقنا – ایکنا نوشت: زهره اخوان، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، به بررسی عقلانیت حضرت زینب کبری (س) در اطاعت از «امام زمان» پرداخته است. حضرت زینب کبری(س) در پنجم جمادی‌الاولی سال پنجم هجری در مدینه به دنیا آمد. آنقدر وجود این دختر مهم بود که برای نامگذاری او، پیامبر از آسمان کسب تکلیف نمود و جبرئیل، […]

رابطه عقل و مغز انسان/ عقلانیت حضرت زینب کبری (س) در اطاعت از امام عصر (عج)

شفقنا – ایکنا نوشت: زهره اخوان، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، به بررسی عقلانیت حضرت زینب کبری (س) در اطاعت از «امام زمان» پرداخته است.

حضرت زینب کبری(س) در پنجم جمادی‌الاولی سال پنجم هجری در مدینه به دنیا آمد. آنقدر وجود این دختر مهم بود که برای نامگذاری او، پیامبر از آسمان کسب تکلیف نمود و جبرئیل، از سوی خداوند، نام او را آورد: زینب، یعنی زینِ اَب(زینت پدر).
اگر کسی پدر این بانو، یعنی علی(ع) را بشناسد، با آن همه اوصاف یگانه و علم الهی و مقام جانشینیِ پیامبر اکرم و .. آنوقت می‌فهمد که «زینت چنین پدری بودن» یعنی چه!
اوصاف او را چنین برشمرده اند: عقیله، موَثَقه، عارفه، محدثه، کامله، فاضله و … که هر کدام از این اوصاف، نیاز به شرح و توصیف، و تطبیق با سیره و سبک زندگیِ این بانوی بزرگ دارد، تا حق مطلب در باره آن‌ها ادا شود. نه این مجال، مجال آن است، و نه این مقال گنجایش دارد. به قدر بضاعت مختصر مجال، و بضاعت مزجات علمیِ صاحب قلم، تنها نکات کوتاهی در باره یکی از اوصاف حضرت زینب عرضه می‌شود.
عقیله صفت مشبهه از ریشه «ع ق ل» است. ابتدا معنی ریشه کلمه را روشن می‌کنیم. عقل در لغت یعنی بستن و مقیَد شدن، و به قدرت تفکر و فهم انسان، تعقل می‌گویند، زیرا انسان عاقل، گویا مقیَد است و هر عملی را به خاطر وجود عقل، انجام نمی‌دهد و هر سخنی را به خاطر وجود عقل، نمی‌گوید و در هر مکانی را به خاطر وجود عقل، قدم نمی‌گذارد. پس عاقل کسی است که در بندِ عقل خویش است و گوش به فرمان آن، نه در بندِ نفس خود. عاقل، اعمال خویش را بر اساس عقل انجام می‌دهد نه بر اساس خواست دل، و دلبخواهی.
عقل برترین نیرویی است که خداوند تبارک و تعالی، خلق فرمود تا وجه ممیزه‌ای باشد برای انسانیت انسان، با دیگر موجودات. چه، انسان با همه جانداران عالَم، در حیوانیت مشترک است و آنچه انسان را انسان می‌کند، عقل اوست.
در تعریف عقل سخن زیاد گفته شده، ولی برخی معتقدند از شدت وضوح، تعریفی برای آن موجود نیست. مانند واژه نور، که همه می‌دانند چیست، ولی نمی‌توانند تعریفی برای آن ارائه نمایند واژه عقل را نیز همه می‌شناسند، اگر چه نتوانند آنرا تعریف کنند. به هر حال در هر علمی تعریف خاصی برای عقل بیان شده، و آن را به انواع مختلفی نیز تقسیم کرده اند مانند عقل عملی و عقل نظری، و یا عقل کلی و عقل جزئی.
برخی در تعریف عقل گفته اند: عقل مرکز فکر و اندیشه است، و ویژگی‌ها و نشانه‌هایی دارد که عبارتند از: تجزیه و ترکیب، انتزاع و تجرید و تعمیم، و تعمیق مفاهیم. این جمله نیاز به صحبت فراوان دارد و نمی‌خواهم به آن بپردازم. به زبانی ساده، عقل نور آگاهی است که به تمام حواس انسان احاطه دارد.
نکته مهم دیگری که اشاره به آن خالی از لطف نیست، توجه به رابطه عقل و مغز انسان است. برخی گفته اند که عقلِ آدمی در مغز اوست، ولی صحیح نیست، زیرا حیوانات نیز مغز دارند، ولی از قوّه تعقل برخوردار نیستند. از طرف دیگر اگر مغز انسانی آسیب ببیند، عقل او هم زائل می‌گردد. پس در باره ارتباط مغز و عقل، شاید بهتر آنست که بگوییم: مغز، فقط ابزار عقل است و در حکم سخت افزار کامپیوتر است، اما عقل، در حکم نرم افزار و برنامه‌های اصلی است که بدون آن، سخت افزار هیچ سودی ندارد. بعلاوه، مغز، چون مادی است، جنس و حجم و رنگ و وزن دارد که لازمه ماده است؛ اما عقل، نور مجرد است و لذا جنس و حجم و رنگ و وزن ندارد.

حال به معنای عقیله می‌پردازیم. عقیله صفت مشبهه است از عقل. می‌دانیم که صفت، در همه زبان‌ها برای توصیف اسم می‌آید. در زبان فارسی فقط صفات ساده وجود دارند، اما در زبان عربی، به جهت کامل بودنِ آن، و گنجینه بی نظیر واژگان، برای صفت اسلوب‌های متعددی وجود دارد که هر یک، علاوه بر توصیف، دلالت بر امور دیگری نیز می‌کنند. از جمله «صفت مشبهه» است که در کتاب‌های عربی معنای آنرا چنین گفته اند: صفتی است که بر یک ویژگیِ پایدار و ثابت، در یک فرد، دلالت دارد. بر این اساس باید گفت که عاقل، یک صفت ساده است و در وصف همه انسان‌ها به کار برده می‌شود، اما «عقیل» صفت مشبَهه است و دلالت بر ثبوت و پایداریِ تعقل نسبت به موصوف خود دارد. عقیل برای مذکر می‌آید و «عقیله» صیغه مؤنث آن است.
بر اساس آنچه گفته شد، صفت «عقیله» که در همه کتاب‌ها برای حضرت زینب(س) ذکر شده، نشان دهنده ثبوت عام و کاملِ صفتِ عقل در ایشان است. گویا در هیچ برهه‌ای ایشان از تعقل فاصله نگرفته اند و هیچگاه بر اساس نفس و دلبخواه عمل نکرده اند. از همین روست که بعد از ۱۴ معصوم پاک و مطهر، تعداد معدودی انسان‌های ویژه هستند که به سبب عقل مداری، هیچگاه از صراط مستقیم و راه حق فاصله نگرفته اند و به همین سبب، به آن‌ها «تالی تِلوِ معصوم» می‌گویند؛ گویا تنها یک قدم با عصمت فاصله دارند و پشت سرِ معصومان حرکت می‌کنند. بانو حضرت زینب از همین افراد است.
بدیهی است کسی که عقیله و عقل مدار است، از راه خدا و از صراط مستقیم منحرف نمی‌شود. چنین کسی گوش به فرمان خدا و رسولش است، چون عقلش به او می‌گوید که راه نجاتی جز این راه، و جز اطاعت از خدا و رسولش وجود ندارد. چنین انسانی بر همین مبنا، آنگاه که می‌داند خدا و رسولش او را به اطاعت و فرمانبرداری از «اولی الامر» یعنی امامان معصوم فرمان داده اند، محال است که لحظه‌ای و گامی بدون راهبری ایشان و بدون توجه به پیشوایی ایشان بردارد. کسی که «عقیل» و «عقیله» است خود را از امام زمانش جدا نمی‌کند و لحظه‌ای از او غافل نمی‌شود و آنی در کمک به او تردید نمی‌نماید؛ و بانو زینب چنین بود.
اگر زندگی حضرت زینب را مرور نماییم خواهیم دید که امام محوری و ولایت مداری، در سراسر سبک زندگی ایشان موج می‌زند و این مرور، باید درسی برای همه شیعیان و مسلمانان باشد. به عنوان نمونه و جهت اثبات مدعا، تنها به یکی از موارد موجود اشاره می‌شود.
نقطه عطف زندگی حضرت زینب(س)، حضور در قافله امام حسین(ع) در سفر کربلا، حضور در روز عاشورا در کنار برادر و ادامه مسیر تا کوفه و شام در کنار قافله اسیران است. آنگاه که فداکاری‌های این بانو، از جمله تقدیم دو فرزند شهید خود در راه حق، و خطبه‌های غَرّاء ایشان در کوفه و شام مثال زدنی است و بسی جای مطالعه دارد و عبرت و درس آموزی.
همه ما شنیده ایم و بر مصائب امام حسین(ع) بار‌ها گریسته ایم، آنگاه که خواندیم یا شنیدیم که در غروب روز عاشورا، پس از قتل امام و همه یارانش بر اجساد مطهّر آنان اسب دوانیدند و چه ظلم‌ها که نکردند. ولی دست برنداشته و اقدام به سوزاندن خیمه‌های امام(ع) نمودند در حالی که خیمه ها، پر از بانوان و کودکان بود، و نیز وجود مقدس امام سجاد(ع) که به سبب بیماری، نتوانستند در جبهه جنگ حاضر شوند در یکی از خیمه‌ها بستری بودند. من از شما تقاضا دارم که تصویر سازی نموده و نزد خود، صحنه را مجسم کنید که بزرگ خیمه‌ها فعلا خانم حضرت زینب هستند؛ آتش از همه جا زبانه می‌کشد، کودکان از ترس و وحشت فریاد می‌زنند، بانوان داغدیده همه اشک ریزان، به اینطرف و آنطرف خیمه‌ها می‌دوند تا مراقب اطفال باشند و یک بیمار در خیمه دیگر، تبدار و مریض و داغدیده، در بستر افتاده است…
آیا حضرت زینب(س) که «عقیله» بود و از عقل و تعقل و عقل مداری، هیچ کم نداشت، نمی‌دانست که باید خیمه‌ها را ترک کنند و از آتش فرار نمایند؟ آیا بانویی که امام زمانش، امام معصوم، به او خطاب می‌کند: «تو بحمدالله عالم هستی بدون هیچ تعلیمی»؛ می‌توان تصور کرد که از فهم چنین موضوع ساده‌ای غافل باشد؟
تمام نکته من همین جاست. در همان گیر و دار، و معرکه عجیب و غریب، حضرت زینب به دلخواه تصمیم نمی‌گیرد، و می‌خواهد به بشریت، درسِ اطاعت از امام عصر بدهد. امام عصرِ او پس از شهادتِ برادر، اکنون برادرزاده اش، علی بن الحسین(ع) است، اگر چه سال‌ها از او کوچکتر است. ولی عقل به این بانو دستور می‌دهد که از فرمان خدا و رسولش، سرپیچی نکند و حتی در چنین موقعیتی، از پیش خود تصمیم نگیرد. اگر چه مطمئن بود که دستور برادر چه هست.
حضرت زینب سراسیمه به خیمه برادرزاده اش، یعنی امام زمانش وارد گشته و کسب تکلیف می‌کند. امام سجاد(ع) می‌فرماید: «علَیکُنَّ بالفِرار» یعنی بر شما باد به فرار کردن از آتش.
بانوی کربلا، عقیله بنی هاشم، زینت پدر، عالمه غیر معلَمه، پس از شنیدنِ فرمان، آنرا اجرا می‌فرماید. فرمانی که قطعاً عقلِ خودش بدان می‌رسید، ولی در آن بحبوحه، چنین کرد، تا من و شما که خود را از شیعیان ائمه اطهار می‌دانیم، جایگاه امام زمان خود را بشناسیم و در صدد یاریِ ایشان برآییم و از فرامین امام زمان خودمان، حضرت ولیّ عصر تخطی ننماییم.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


40 عکس نقاشی دخترانه جدید، ساده، زیبا، فانتزی و آسان برای پروفایل