در این قسمت زیباترین شعر دلتنگی عاشقانه؛ شعرهای عاشقانه دلتنگی برای عشق و اشعار دلتنگی را می خوانید. افرادی که مدتی از عشق خود دور بوده اند می توانند این متن رابرای عشق خود در شبکه اجتماعی بفرستند.
شعر دلتنگی شعر عاشقانه جدید و شعر تنهایی
زیباترین شعرهای عاشقانه جدید در تاپ ناز
آبان هم نیایی
پاییز را دیگر
دو قِران هم قبول ندارم
تو مهربان بودی
مگر میشود . . .
نه با مهر بیایی
نه با آبان !!!
شعر دلتنگی عاشقانه
کاش شاعر بودم
تا تو را شبیه می کردم به
باران،
باده،
بوسه
یا نقاش بودم
طرح می زدم
پرتره ات را به روی ساحل
چشمان را روی آیینه
گیسوانت را بر باد
با گل و گلاب قمصر
خطاط هم نیستم
شکسته بنویسم
نستعلیق قدمت را به وقت رفتن
یا نگار گر هم نیستم
که تذهیب بگیرم قاب تن ات را
جانم که تو باشی
ایکاش حداقل
عکاس بودم
تا پیش از آنکه
رخسار تو بر ماه بیافتد
سایه ات بر خورشید
نگاهت به دریای مرمر
پیراهنت بر نسیم مدیترانه
دامنت بر جنگل های ایران
نفست بر کویر مصر
بهترین تصویرها را خلق کنم
این روزها
از کار بیکار کرده ای مرا
از بس سوژه ات تکرار زندگی است
شاعر نیستم
اما با آن چشمان قشنگت که
نگاه که میکنی
حرفها
کلمه ها
واژه ها
به سمت تو میدوند
و شعر میشوند .
باران
بی شباهت با تو نیست..
می آید و
آرام آرام
تمام مرا با خود می برد..
دلم عجیب هوای تو را دارد..
ببار..
ببار و
کمی هم سهم من باش..!
تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت…
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت…
میشوم دورترین خاطره در شبهایت…
تو به من میخندی!
و به خود میگویی:
باز می آید و میسوزد از این عشق ولی…
برنمیگردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد…
عشق زیباست و حرمت دارد
تنهایی یعنی
من
یعنی تمام هوای رفتنت که
یک عمر
خروار خروار خفقان
روی دستهای خالی از بودنت می پاشد
تنهایی یعنی من،
حوالی این شعرها
میان یک مشت مردمی که
بیخودی، عطر تو را میزنند
تا
زخمی باشند عمیق،
روی نمک هایم!
حالا من مانده ام و
نیمه خالی این تخت
که
هر وقت هوای لب هایت به سرم میزند
غرق میشوم میان اشک هایی که
تمام مردانگیم را
زیر سوال میبرند !!!
بریدن بد است
چه قیچی ، که گیسو را
چه بغض ، که گلو را
چه اشک ، که گونه را
چه دل
چه دل
بیچاره دل . . .
که از همه عالم
بریده است
منتظر خبری هستم که …
میدانم هرگز نمی آید !
دلخوشم به حرفی که …
میدانم نمی زنی !
آدم
گاهی به هزار دلیل زنده است
و هیچ دلیلی برای زنده بودن ندارد !
دلتنگم
مثل ماه
که بدون نیمه اش
کامل نیست
و هرشب لاغرتر میشود
رفتن داریم تا رفتن
گاهی کسی با دلش میرود ..
گاهی هم با پایش
یک رفتن هم داریم
فقط .. اسمش رفتن است
اما نه کسی جایی میرود
نه دلی از دلی کنده میشود
و این عذاب است !
برنگرد،
که بر نمی گردی تو هیچوقت
نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا
در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…
دلتنگی
تنها نصیب من بود
از تمام زیبایی هایت….
من به دلتنگی شبهای ملول
و تهی مانده خود از شادی
ذهنم از خاطرها سرشار
من به تنهایی خویش و به تنهایی باغ…
و به یک معجزه می اندیشم…
آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روی تو سپید
جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید
آخر این عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی دید
دل پر درد فریدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشید
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدماین فال وگذشت اختروکارآخرشد
آن همه نازوتنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باغ بهار آخر شد
شکرایزدکه به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خارآخر شد
صبح امید که شدمعتکف پرده غیب
گوبرون آی که کار شب تارآخرشد
بعدازاین نوربهآفاق دهمازدلخویش
که به خورشیدرسیدیم وغبارآخرشد
آن پریشانی شبهای درازوغم دل
همه در سایه گیسوی نگارآخر شد
باورم نیست زبدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یارآخر شد
ساقیالطف نمودی قدحت پرمی باد
که به تدبیرتوتشویش خمارآخرشد
درشمارارچه نیاوردکسی حافظ را
شکرکان محنت بیرون زشمارآخرشد
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
گراز قفس گریزم کجا روم، کجا من!
کجا روم که راهی به گلشنی ندارم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخت پاره بر موج رها رها رها من
زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که ترکنم گلویی به یاد آشنا من
زبودنم چه افزود! نبودنم چه کاهد!
که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته، ای دوست هوای گریه با من
همچنین : شعر زیبا و عاشقانه شب های جدایی