احمدی نژاد در سال 80 درباره آینده اصولگرایان چه گفت؟


احمدی نژاد در سال 80 درباره آینده اصولگرایان چه گفت؟

تهران- ایرنا- فرشادمهدی پور مدیرمسوول روزنامه «صبح نو» می گوید: سال 80 ملاقاتی با محمود احمدی نژاد داشتم. در وضعیتی که دولت، مجلس و شهرداری ها یکپارچه دست دوم خردادی ها بود او می گفت آینده از آن جریان ما است.

«پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا» این بار سراغ «فرشاد مهدی پور» رفته است.
خبرنگار دهه 70 روزنامه قدس که اکنون مدیر مسئول و سردبیر و صاحب‌امتیاز روزنامه «صبح نو» است. مهدی‌پور در این فاصه سردبیری هفته‌نامه‌های آینده سازان،سروش، پنجره و مدیرمسوولی خبرگزاری های شانا و خانه ملت را برعهده داشته است. زندگی حرفه ای این روزنامه نگار اصولگرا را از زبان خودش بشنوید:

ایرنا: از خودتان بگویید؟
مهدی پور: فروردین 57 به دنیا آمدم، کارشناس خبرنگاری و دکتری سیاستگذاری فرهنگی دارم.

ایرنا: چطور وارد حرفه روزنامه نگاری شدید؟
مهدی پور: از سال 69 با خواندن مجلاتی مانند دنیای ورزش، حوادث و گل آقا شروع کردم. مشتری ثابت مجلاتی چون گفت و گو مراد ثقفی، گردون عباس معروفی، دنیای سخن، تکاپو، شباب، صبح مهدی نصیری، نیستان مهدی شجاعی و اهل قلم علیرضا قزوه بودم.بسیاری از این نشریات را چون در مشهد در دسترس نبود مشترک شده بودم.
آن سال ها دورانی بود که مجلات بسیار خوبی پا به عرصه گذاشتند و بازار گرمی هم داشتند.
همزمان من در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان فعال شدم. در دوره رسانه ای آن شرکت کردم و با مفاهیمی مثل ماهواره و جریان فرهنگی آشنا شدم.
سال 74 از طریق دوستی به نام جوادصبوری به روزنامه قدس مشهد رفتم. آن زمان سه روزنامه طوس و قدس و خراسان در این شهر منتشر می شد. طوس نزدیک به جریان چپ و خراسان هم تقریبا مال چپ ها بود ولی قدس متعلق به جناح راست بود.
یادم است تابستان 74 آیت الله آملی لاریجانی در پنلی در مشهد در نقد افکار سروش سخنرانی و نقدهای تندی به جریان پلورالیسمی که سروش داشت در مملکت راه می انداخت، وارد کرد. آیت الله حائری شیرازی هم پنلی راجع به آسیب های اجتماعی برگزار کرد.
من اخبار آن را برای قدس پوشش دادم.
نکته مثبتی که آن موقع از آیت الله آملی در ذهنم ماند مربوط به سوالی است که از ایشان شد. یکی از حضار نظرشان را راجع به دکترشریعتی پرسید و ایشان با تواضع گفت من درباره ایشان اطلاعات زیادی ندارم، بنابراین اظهارنظر نمی کنم.
حدود سال 74 بود که دو نشریه دیگر به نام های بهمن متعلق به عطاالله مهاجرانی و راه نو اکبر گنجی پا به عرصه گذاشتند. با آنها نیز آبونمان شدم.

ایرنا: نشریات آن موقع را چطور ارزیابی می کنید؟
مهدی پور: خیلی مجلات خوبی بود. گردون ویژه نامه ای به نام ویژه نامه داستان درآورد که تقریبا همه داستان های کوتاه آن را خواندم. آن موقع عباس معروفی به سمفونی مردگان شهرت داشت. یا کاری که نیستان مهدی شجاعی کرد از باب ادبیات فوق العاده بود. همین طور صبح نصیری از باب روزنامه نگاری تحقیقی پیشتاز بود.
پیام امروز عمید نائینی و مسعود بهنود را نیز همیشه می خریدم و می خواندم.
جریان روزنامه نگاری نسبتا پرقدرتی در هر دو طیف وجود داشت.

ایرنا: از آشنایی تان با حرفه روزنامه نگاری می گفتید؟
مهدی پور: مرحوم رضا مقدسی دبیر فرهنگی قدس بود. وقتی دید من علاقه زیادی به کتاب خواندن دارم، مرا به عنوان مسوول صفحه کتاب قدس منصوب کرد. تازه دیپلم گرفته بودم.
مدتی بعد هم گزارش نویس صفحه دانشگاه قدس شدم.
آن وقت آقای هاشم آغاجری آن سخنرانی کذایی «دین افیون توده هاست» را کرده بود. آمد در دانشگاه مشهد سخنرانی کرد و من سخنرانی اش را پوشش رسانه ای دادم.
بعد از این گزارش، مدیران روزنامه مرا وارد سرویس سیاسی قدس کردند.
در آن ایام موجی در روزنامه ها راه افتاد و صفحه آخر روزنامه ها که معمولا متعلق به اخبار خارجی بود متحول شد و اهمیتی مانند صفحات اول پیدا کرد.
طولی نکشید که من مسوول صفحه آخر قدس شدم.
می دانیم که مشهد به اعتبار امام رضا(ع) و دانشگاه های وسیعی که دارد هر هفته میزبان تعداد زیادی از شخصیت های سیاسی و فرهنگی بود و من توانستم به راحتی با همه رجال مهم ارتباط بگیرم و مصاحبه کنم.
آن موقع دانشجو شده بودم و دانشکده عمران درس می خواندم. رفتم آزمون ایرنا را شرکت کردم و دانشکده خبر قبول شدم. سال 79 وارد این دانشکده شدم و به تهران آمدم.

ایرنا: در تهران وضعتان به چه منوال بود؟
مهدی پور: آقای حاج علی اکبری اولین نماینده رهبری در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان شده بود. این تشکل، هفته نامه ای به نام آینده سازان داشت که ابتدا ضمایم آن دست من بود و بعد سردبیرش شدم.
این نشریه را در ساختمان خانه روزنامه نگاران منتشر می کردیم.
آن موقع مجله چلچراغ فریدون عموزاده خلیلی در آمده بود. از آنطرف سروش جوان هم راه افتاده بود و جام جم هم یک ویژه نامه جوانان راه انداخته بود. روزنامه آفرینش هم ضمیمه جوانان داشت. ابرار وحیدجلیلی هم ضمیمه کودک راه اند اخته بود. آفتابگردان هم توسط همشهری منتشر می شد.
خلاصه موجی برای انتشار نشریات خاص جوانان و کودکان راه افتاده بود.
من هم در چنین موقعیتی سردبیر نشریه ای در حوزه نوجوانان، آینده سازان، شدم و با طیف موسعی از روزنامه نگاران همکار شدم. احسان رفعتی که الان دوربین داد نت را در می آورد. علیرضا میرزامصطفی که گرافیست ما بود. محمد گلزاری پسر دکتر گلزاری روانشناس، خانم عاکف نیا که جزو داستان نویسان است و آن موقع دبیر تحریریه ما بود.
رضا مقدسی جانشین مدیرمسوول و امین خوراکیان مدیرمسوول بود.
مدتی هم به بخش اخبار ویژه خبرگزاری فارس رفتم. آن موقع ایرنا هم چنین بخشی را داشت.
ما دو نفر بودیم با مسوول بالا سری که شاید دوست نداشته باشد اسمش بیاید و از یک دستگاه دولتی آمده بود. آقای بیژن مقدم و مهدی فضائلی هم مدیران فارس بودند، ولی ما زیر نظر مستقیم آنها کار نمی کردیم.
انتخابات شورای دوم داشت برگزار می شد. شرایط افتضاح شورای اول تمام شده بود. تعداد زیادی از روزنامه نگاران اصلاح طلب در آن انتخابات نامزد شده بودند. محسن سازگارا نامزد شده بود، روزنامه ای به نام یادگار داشت.
در خیابان کریمخان دو طرف خیابان پوستر او را زده بودند. آقای حقی مدیرمسوول روزنامه دوم خردادی ملت هم نامزد شده بود.
در این فاصله روزنامه جام جم داشت پر و بال می گرفت و مقدسی دبیر اجتماعی آن بود.
قبل از من خبرنگار حوزه شهری جام جم کاوه اشتهاردی بود. اشتهاردی به شهرداری رفت و مسوولیتی در سایت شهرداری رسا گرفت. احمدی نژاد تازه شهردار شده بود.
اشتهاردی به من پیشنهاد داد به جایش بروم خبرنگار حوزه شهری جام جم شوم.
رفتم و یک سالی هم جام جم بودم. مشکلاتی پیدا کردم. خانه ام پایین شهر بود رفت و و آمد به جام جم دیوانه کننده بود. مترو هم هنوز فعال نشده بود. روزی حدود 3 ساعت در رفت و آمد بودم، بنابراین آن جا را رها کردم. دوباره دوستان گفتند بیا و در سرویس سیاسی فعال شو. این بار رفتم جام جم و خبرنگار سیاسی شدم.
در این فاصله آینده سازان به دلیلی مشکل مالی تعطیل شده بود، البته مدتی بود با آن همکاری نداشتم.
این اتفاقات مال سالهای 82 تا 84 است. اوج درگیری های دوجناح سیاسی کشور است .
آقای خاتمی و کروبی نامه نوشته بودند که ما انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمی کنیم. من آن موقع تنها خبرنگار سیاسی جام جم بودم. مجلس و وزارت خارجه و شورای امنیت با من بود. این اخبار را من پوشش می دادم.
آن موقع بحث مذاکرات هسته ای هم بود و با آقایان روحانی و موسویان مصاحبه های مفصلی گرفتم.

ایرنا: از آن مصاحبه ها چیزی خاطرتان است؟
مهدی پور: بگذارید کمی به عقب تر رجوع کنم. موقعی که به تهران آمدم و با روزنامه قدس همکاری ام را ادامه دادم تقریبا با بیشتر چهره های فعال سیاسی مصاحبه گرفتم که یکی از آنها احمدی نژاد بود.
این قضیه مربوط به سال 80 است. احمدی نژاد استاد دانشگاه علم و صنعت بود. البته در انتخابات مجلس ششم هم ظاهرا رییس هیات نظارت استان تهران بود.
قبل از آن در اردبیل استاندار محبوبی بود. ماجرای اردبیل هنوز در اذهان وجود داشت. عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران هم بود.

ایرنا: شخصیت احمدی نژاد را چطور دیدید؟
مهدی پور: این مصاحبه مدخل آشناییت من با ایشان قرار گرفت. چون من بعدها و از وقتی که او رییس جمهور شد جزو جریان منتقدش قرار گرفتم. البته گویی او توقع نداشت من منتقدش شوم.
برای مصاحبه به دانشگاه رفتم. بین دو کلاس مصاحبه جور نشد. احمدی نژاد برای این که جبران کند مرا سوار ماشین خود کرد و گفت کجا می خواهی بروی. سوارهمان پژو 504 معروفش شدیم. در بین راه با هم صحبت کردیم.
سوالی که از ایشان پرسیدم این بود که ما چه طور ممکن است در انتخابات پیروز شویم.
البته این را در نظر داشته باشید که در چه شرایطی داشتم این صحبت را با احمدی نژاد می کردم. خاتمی در انتخابات مرحله اول با بیست میلیون رای پیروز شده بود و رای این طرف روی هم رفته 6 میلیون هم نبود.
انتخابات سال 80 هم چیزی حدود 8 رقیب از آن سو داشت، اما خاتمی نه تنها رایش کم نشد، بلکه 22 میلیون رای آورده بود.
مجلس یکدست دست جریان دوم خرداد بود. آن موقع ما اصلاح طلب نمی گفتیم و از این جریان با عنوان دوم خردادی یاد می کردیم. دولت و مجلس و شوراهای شهر دست دوم خردادی ها بود.
با وجود توقیف روزنامه ها، تعداد روزنامه های روی دکه شان خیلی زیاد بود. چشم اندازی برای آینده وجود نداشت که جریان راست یا اصولگرا بتواند در انتخاباتی پیروز شود.
هنوز انتخابات شورای شهر دوم هم کلید نخورده بود.
در مسیری که با هم می رفتیم من به عنوان یک دانشجو از ایشان پرسیدم آینده را چطور می بینید؟
ایشان با امیدواری تمام می گفت« ما می توانیم پیروز شویم. مردم یک نارسایی هایی دارند. فقر و تبعیض در کشور خیلی زیاد شده است. ما اگر بیاییم همین ها را حل کنیم.» بعدها وقتی انتخابات سال 84 شد این شعارهای احمدی نژاد برایم تازگی نداشت، چون قبلا در ماشین از او شنیده بودم.
در مکالمه ام با او فهمیدم او خیلی امیدوار است و این امیدش برای من که وضع خوب دوم خردادی ها را می دیدم جای تعجب داشت.

ایرنا: احمدی نژاد را چطور دیدید؟
مهدی پور: خیلی صمیمی و گرم بود. در عین حال معلوم بود خیلی باهوش است. این جور نبود که همه چیزهایش را رو کند. هوش او هم برای من جالب بود. در اتاقش بودم. دانشجوهایش آمدند و بحث تزشان بود. تعاملات او را با دانشجویانش دیدم. من دانشجوی کارشناسی بودم و درک چندانی از تز فوق لیسانس و دکتری نداشتم. اما احمدی نژاد خیلی خوب دانشجویانش راهنمایی می کرد.
من در دل این حرفش را قبول نکردم که جریان راست روزی دوباره پیروز انتخابات می شود. مرا در میدان ولی عصر پیاده کرد. من هنوز آن خاطره را به طور شفاف یادم است، با این که 18 سال از آن گذشته است.
مدتی بعد مصاحبه ای با او انجام دادم. مصاحبه ام درباره این بود که چه نقدهایی به جریان راست وارد است و کدام نقدها به جریان چپ و چطور می توان انتخابات را برد.
آن روزها مصاحبه جذابی هم با آیت الله علم الهدی داشتم. ایشان معاون آموزش دانشگاه امام صادق بود. مصاحبه خوبی نشد. از باب این که ایشان می خواست حرف های خود را بزند و من هم می خواستم سوال خودم را بپرسم. نتوانستیم به یک تعامل در گفت و گو دست پیدا کنیم. اما در آن مصاحبه فهمیدم ایشان شخصیت محققی است که در حوزه تاریخ اسلام مطالعه زیادی دارد و می تواند شرایط امروز را با وضعیت آن روز مقایسه کند و تحلیل ارائه دهد. فردی سطحی و ژورنالیستی به نظرم نیامد.
گفت و گو از: ناصرغضنفری
پژوهشم 3081**

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عجیب ترین لباس الناز شاکردوست در اکران جدیدترین فیلم ! / این استایل بعید بود !