زلفهای تو همچو بلندای شاهنامه
پیچ و تاپ میخورد در این خانه
در منظومه چشمات حادثه ای تکرار شد
بهمن نگاهت بروی قلب من تلنبار شد
سرخی لبهای تو همچو سیب شیروان
شیرینی لبهای تو همچو قند فریمان
اندام خوش تراش تو همچو کوه بیستون
رقاصی میکند در جان و دلم بی غرور
پیچ و تاپ میخورد در این خانه
در منظومه چشمات حادثه ای تکرار شد
بهمن نگاهت بروی قلب من تلنبار شد
سرخی لبهای تو همچو سیب شیروان
شیرینی لبهای تو همچو قند فریمان
اندام خوش تراش تو همچو کوه بیستون
رقاصی میکند در جان و دلم بی غرور