«سحرنامه»؛ اثر جدید رضا اسماعیلی/ روایتی روشن از انتظار
گروه ادب ــ کتاب «سحرنامه» اثر جدید رضا اسماعیلی است که با روایتهایی از انتظار فرج امام زمان (عج) منتشر شده است.
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر آیینی، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره انتشار مجموعه سرودههای «سحرنامه» گفت: تمام شعرهای این مجموعه به ساحت ملکوتی حضرت موعود (عج) تقدیم شده و در بردارنده شعرهایی با مضمون انتظار و ظهور است. انتظاری روشن و امیدبخش که در لسان مبارک پیامبر اکرم (ص) افضل اعمال امت برشمرده شده است: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز و جل؛ بهترین اعمال امت من، انتظار فرج از سوی خداوند عزوجل است.»
وی افزود: در این مجموعه سعی کردهام به موضوع انتظار از این دریچه نگاه کنم و سیمای انتظار سبز را که در آموزههای اصیل دینی مورد ستایش قرار گرفته، به تصویر بکشم. انتظاری که محصول کمال و دگرگونی احوال است، نه فرزند انفعال و زوال. انتظاری مجاهدانه و رهاییبخش که ریشه در حرکت، تکاپو و بیداری دارد. انتظاری که زمینهساز تحقق «جامعه توحیدی» و رونمایی از سیمای «انسان کامل» است.
خالق مجموعه شعر آیینی «ملکوت کلمات» با بیان این که «سحرنامه» ششمین مجموعه شعر مستقل آیینی او است، افزود: سحرنامه دربردارنده ۳۵ غزل، ۲۵ رباعی، یک چارپاره، و ۱۷ شعر سپید سروده است.
یادآور میشود؛ مجموعه شعر «سحرنامه» با مقدمهای در باره شعر انتظار به قلم مؤلف در ۱۳۵ صفحه و در شمارگان ۵۰۰ جلد به همت مؤسسه فرهنگی – هنری موعود چاپ و منتشر شده است.
در مقدمهای که ناشر در معرفی این مجموعه شعر نوشته است، میخوانیم: «سحرنامه» پنجرهای به باغ دلگشای شعر ارجمند «مهدوی» است. پنجرهای که روح مان را به تنفس عطر حضور و چشم مان را به تماشای خورشید ظهور دعوت میکند. از قاب این پنجره روشن میتوان به آبی آسمان نگاه کرد و دل به مهربانی خدا سپرد. خدایی که در همین نزدیکی است. «سحرنامه» مژده آمدن مسیحانفسی است که با آمدنش، از جان و جهان روزهامان عید و امید میبارد. «سحرنامه» حدیث انتظاری شیرین و امیدبخش است در گوش زمین و زمان، و رمزگشایی شاعرانه از این دقیقه حافظانه: «که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد.»
غزل «عدالت روشن» از این مجموعه شعر در ادامه آمده است:
ای بهترین دلیل تبسم ظهور کن
فصل کبود خنده ما را مرور کن
چرخی بزن به سمت نگاه غریب ما
از کوچههای بیکسی ما عبور کن
ما زائر تبسم بارانی توایم
ما را بـه حق آینهها، خیس نور کن
ای راز سـر به مهر اهورائی و شگفت!
از ذهن ما سؤال درخشان خطور کن
ما را به التهاب معمای خود ببر
در ناگهان جلوه خود، غرق شور کن
ما را ببر به خلوت کشف و شهود خویش
ما را به راه سیر و سلوکت غیور کن
ما بیشکیب، نور تو را آه میکشیم
یا جلوه کن و یا دل ما را صبور کن
روح زمین کبود شب و دشنه است و ظلم
ما را برای چیدن ظلمت جسور کن
ای آخرین تبسم نور محمدی!
جان جهان، عدالت روشن! ظهور کن
انتهای پیام