رویکرد عدالت ترمیمی، ایدهای اثربخش برای روزآمدسازی دستگاه قضا (بخش دوم)
در دهه 1970 همزمان با عدالت ترمیمی، رویکردهای جایگزینی برای فرآیندهای سنتی دادرسی، مانند راههای بدیع حل اختلاف، نیز در حال رواج پیدا کردن بودند. عدالت ترمیمی در امتداد جنبش حقوق قربانیان ظهور کرد؛ جنبشی که به دنبال مشارکت بیشتر قربانیان جرم در روند دادرسی کیفری، و نیز استفاده از اقدامات ترمیمی به عنوان جبرانی برای خسارت و آسیب وارده بود.
در این بخش به تاریخچه و روند شکلگیری این رویکرد پرداخته میشود و به روشهای متداول آن اشاره میشود.
تاریخچه و توسعه جنبش عدالت ترمیمی
عدالت ترمیمی یک حوزه جوانان است که در طول دهه ۱۹۷۰ ظهور کرد. همزمان با عدالت ترمیمی، رویکردهای جایگزینی برای فرآیندهای سنتی دادرسی، مانند راههای بدیع حل اختلاف، نیز در حال رواج پیدا کردن بودند. عدالت ترمیمی در امتداد جنبش حقوق قربانیان ظهور کرد؛ جنبشی که به دنبال مشارکت بیشتر قربانیان جرم در روند دادرسی کیفری، و نیز استفاده از اقدامات ترمیمی به عنوان جبرانی برای خسارت و آسیب وارده بود.
اگرچه که بسیاری از ارزشها، اصول و روشهای عدالت ترمیمی به فرهنگهای بومی باز میگردد، اما پروندهای در سال ۱۹۷۴ در اونتاریو را میتوان بهعنوان نقطه شروع جنبش عدالت ترمیمی امروزی در نظر گرفت. در این پرونده از دو نوجوان مجرم خواسته شد تا با تک تک ۲۲ نفری که به اموالشان خسارت وارد کرده بودند، ملاقات کنند و به طریقی اشتباه خود را جبران کنند.
از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا اوایل دهه ۱۹۸۰، تعدادی برنامه آزمایشی که بعد از پرونده اونتاریو از آن الگوبرداری کرده بودند، در چندین حوزه قضایی در آمریکای شمالی و اروپا به راه افتادند. با این حال، چنین اقداماتی، کوچک و کمتعداد باقی ماندند که همین امر باعث شد تأثیر چندانی بر سیستم کلی قضایی نداشته باشند. اما در سال ۱۹۹۴ عدالت ترمیمی تبدیل به یک جریان مهم و جدی شد. این اتفاق وقتی افتاد که انجمن وکلای آمریکا، میانجیگری بین قربانی و مجرم را مورد تأیید قرار دادند؛ برنامهای که معمولاً به متخلفان جرماولی و جرائم کوچک مربوط میشد. در سال بعد سازمان ملی کمک به قربانیان آمریکا، گزارشی تحلیلی تحت عنوان «عدالت ترمیمی جمعی: فراخوانی برای اقدام» منتشر کرد، که پس از آن سازمان ملل متحد، شورای اروپا و اتحادیه اروپا از عدالت ترمیمی حمایت بیشتری کردند و تمامی این سازمانها خود را متعهد به ترویج اقدامات ترمیمی کردهاند.
در حال حاضر، سی ایالت در آمریکا اصول عدالت ترمیمی را در بیانیه مأموریت و طرحهای سیاستگذاری یا قانونگذاری خود لحاظ کردهاند که یک سیستم قضایی مبتنی بر جبران خسارت وارده را به ویژه برای نوجوانان عادی و جرماولیها ترویج میکند. این نهادینهسازی توسط انجمن وکلای بسیاری از کشورهای پیشرفته مورد حمایت است.
روشهای اصلی عدالت ترمیمی
بیشترین رویکردهای مورد استفاده در عدالت ترمیمی عبارتند از میانجیگری بین قربانی و مجرم، گردهمایی گروهی خانوادگی، نشستها و گفتگوهای بین مجرم و قربانی. تمامی این رویکردها قربانیان و مجرمان را در گفتگوی مستقیم درباره جرم و تخلفات خاص، معمولاً به صورت رو در رو، قرار میدهند. در اکثر این رویکردها حداقل یک نفر دیگر نیز که به عنوان تسهیلگر عمل میکند، حضور دارد. این رویکردها معمولاً شامل آمادهسازی قبلی طرفها است تا افراد بدانند که باید در انتظار چه چیزی باشند. تمرکز این دیدارها اغلب بر روی تعیین اتفاقی که افتاده است، شناسایی تأثیر آن و رسیدن به یک درک مشترک درباره آن است. این درک مشترک اغلب شامل رسیدن به توافقی بر سر این است که چگونه هر یک از آسیبهای وارده جبران خواهند شد. این روشها همچنین در بسترهای غیر کیفری مانند مدرسهها، محلهها و سازمانها مورد استفاده قرار میگیرند.
میانجیگری بین قربانی و مجرم، قدیمیترین شکل روش ترمیمی است و معمولاً برای قربانیان و مجرمان جرائم دزدی و ضرب و شتمهای جزئی مورد استفاده قرار میگیرد. شرکتکنندگان در این دیدارها شامل قربانی، مجرم و فرد تسهیلگر میشوند. تمرکز اصلی ملاقاتهای رو در رو، بر روی قربانی و مجرم است که همراه آنها تعداد کمی از حامیان دو طرف (مانند والدین یا دوستان) نیز حضور دارند.
گردهمایی گروهی خانوادگی برای اولین بار در نیوزیلند به عنوان راه حلی جایگزین برای دور نگه داشتن مجرمان نوجوان از محاکمههای رسمی قضایی رسمی مورد استفاده قرار گرفت. به طور معمول افرادی به عنوان حامی قربانی، حامی مجرم و همچنین افراد دیگری از جامعه در این گردهماییها شرکت میکنند. این روش بر حمایت از مجرمان در پذیرش مسئولیت کارهای خود و ایجاد تغییر در رفتارهای آنها تاکید دارد. بنابراین مشارکت خانواده مجرم و دیگر افراد حامی او در این روش امری حیاتی است؛ جمع حامیان مجرم به ایجاد تفاهم کمک میکنند و برای مجرم فرصت تغییر نقش از مجرم به عضوی از جامعه را فراهم میسازند.
نشستها با نامهای مختلفی، مانند نشستهای صلحجویی، نشستهای بازیابی و امثالهم شناخته میشوند. تعداد و نوع شرکتکنندگان در این نشستها شبیه به کسانی هستند که برای گردهماییهای گروهی خانوادگی دور هم جمع میشوند؛ با این تفاوت که دارای مشارکت گستردهتر جامعه (خواه به عنوان افراد علاقهمند، نمایندگان سیستم قضایی؛ خواه به عنوان تسهیلگران دیگر) هستند. نشستها در مقایسه با دیگر رویکردها، بیشتر بر روی آسیبی که طی جرم به جامعه وارد شده است، تمرکز میکنند. همچنین آنها در راستای بازسازی جامعه عمل میکنند. این نشستها دارای رهبری مشترک هستند و تصمیمگیری در آنها، به عنوان هسته اصلی عملکرد گروه، مبتنی بر اتفاق نظر صورت میپذیرد.
گفتگوی بین قربانی و مجرم، نتیجه و محصول میانجیگری بین قربانی و مجرم است. از این رویکرد در جرائم به شدت خشونتآمیز مانند قتل، تصادف منجر به قتل و یا تعرض جدی استفاده میشود. بسیار مهم است که گفتگوی بین قربانی و مجرم حتماً باید از طرف قربانی درخواست و آغاز شود، نه اینکه از طرف دادگاه اجبار شود. این رویداد بعد از محکومیت مجرم و معمولاً در طول حبس او اتفاق میافتد و شامل دورهای طولانی جهت آمادهسازی قربانی و مجرم است که نیازمند تسهیلگران بسیار باتجربه میباشد.
مترجم: فرید ناهید