انتشار شماره چهارم نشریه «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی»


انتشار شماره چهارم نشریه «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی»

گروه اندیشه ــ چهارمین شماره از دور دوم نشریه علمی ـ پژوهشی «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» به صاحب امتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، مدیر مسئولی مریم قبادی و سردبیری فروغ پارسا به زیور طبع آراسته شد.

انتشار شماره چهارم نشریه «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی»

به گزارش ایکنا؛ در این شماره از نشریه علمی ـ پژوهشی «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» مقالاتی با عناوین «کارکرد قلب در قرآن» نوشته بگم عقبه، حامد خانی(فرهنگ مهروش) و ارسطو میرانی؛ «ادب در گفتمان قرآن: گفتگوی موسی(ع) و فرعون در سوره اعراف» تألیف مرضیه دهقان‌نیری، سیدعلی‌اصغر سلطانی و مهدی مقدسینیا؛ «مراحل تطور معیار «مطابقت قرائت با رسم مصحف» در پذیرش قرائات» به قلم عبدالهادی فقهیزاده، حمیدرضا مستفید و مجتبی محمدیانویق؛ «بررسی و تحلیل برخی عناصر فرهنگی در ترجمه تفسیر طبری» نوشته صدیقه مفیدی، محسن قاسم‌پور و حمیدرضا فهیمیتبار؛ «تاثیر عرضه شواهد مادی بر گزارش ها و آراء موجود در زمینه منشاء و زمان ایجاد خط عربی» تالیف شادی نفیسی و مهدیه حق‌اللهی؛ «بررسی تطبیقی-تحلیلی ترجمه قرآن بهرام‌پور و صفوی بر پایه الگوی انسجام هلیدی و حسن(مطالعه موردی سوره نازعات)» نوشته سیدمحمد نقیب، مرتضی سازجینی و سیدمحمد موسوی منتشر شده است.
کارکرد قلب در قرآن
در چکیده مقاله «کارکرد قلب در قرآن کریم» می‌خوانیم در قرآن کریم اوصاف مختلفی برای قلب ذکر شده که جمع میان آنها و بازنمودن تصویری واضح از ماهیت قلب در آن را دشوار کرده است. از یک سو، برخی اوصاف قلب در قرآن، حاکی از آن هستند که مراد از قلب، همان اندامی است که در قفسه سینه جای دارد و از نگاه دانش معاصر، وظیفه گردش خون در بدن را به انجام می‌رساند. از دیگر سو، برخی اوصاف دیگر قلب را مرکز عواطف و احساسات و تعقل، یعنی همه فعالیت‌های ارادی انسان بازمی‌نمایانند. اینگونه، کوشش‌های متعددی تاکنون برای نظریه‌پردازی درباره ماهیت قلب در قرآن صورت گرفته و نظریات مختلفی ارائه شده است. بناست در این مطالعه با مرور و دسته‌بندی کاربردهای مختلف قلب در قرآن راهی برای درک بهتر ماهیت آن بیابیم. به نظر می‌ر‌سد پذیرش اینکه مراد از قلب در قرآن همین اندام بدنی باشد، با شواهد قرآنی سازگارتر است؛ گرچه البته اسباب و علل وصف این اندام همچون مرکز ادراک نیازمند مطالعات مردم شناسانه دیگری است که پیشینه این درک را در تمدن‌های مختلف بکاود. مطالعه در شکل کنونی آن کوششی است، برای شناخت مقطعی از تحولات تاریخی انگاره قلب در فرهنگ اسلامی.
گفت‌وگوی موسی(ع) و فرعون در سوره اعراف
نویسنده مقاله «ادب در گفتمان قرآن: گفت‌وگوی موسی(ع) و فرعون در سوره اعراف» در طلیعه نوشتار خود آورده است یکی از ابعاد مهم گفت‌وگوهای قرآنی، رعایت و عدم رعایت قواعد ادب‌ورزی است. پژوهش حاضر می‌خواهد جلوه‌های ادب و بی‌ادبی را در گفت‌وگوهای میان فرعون و موسی(ع)، با تکیه بر نظریه ادب براون و لوینسون(1987) و نظریه بی‌ادبی کالپپر(1996) در سوره اعراف بررسی کند. مسئله این تحقیق پاسخ این است که کاربرد راهبردهای ادب و بی‌ادبی در این متن گفت‌وگویی، به چه میزان و در چه جهتی است. هدف بررسی چگونگی عملکرد و تاثیرگذاری راهبردهای ادب و بی ادبی در این گفت‌وگوها است. نتایج عبارتند از: گفتار مودبانه‌تر موسی(ع) و گفتار بی‌ادبانه فرعون، اختصاص بیشترین میزان راهبردهای ترکیبی در آیه‌ها، کاربرد میزان بالای تمامی راهبردهای ادب توسط موسی(ع) و کاربرد میزان بالای تمامی راهبردهای بی‌ادبی توسط فرعونیان. وجود دو گروه متضاد و مخالف با توجه به صفت‌هایشان نشان از علت کاربرد یک گروه از راهکارهای ادب و گروه دیگر از راهکارهای بی‌ادبی است. یافته‌های پژوهش همچنین نشان‌دهنده اهمیت مطالعه ادب و بی‌ادبی به عنوان پدیده‌ای اجتماعی- کاربردشناسی است که ارتباط‌‌دهنده بین مذهب و اخلاقیات است. همچنین این پژوهش با کمک نظریه‌های زبان‌شناسی(کاربردشناسی) افقی جدید پیش روی مخاطب می‌گذارد تا درک بهتری از آیه‌های قرآن و تفاسیر آن داشته باشد.
مراحل تطور معیار «مطابقت قرائت با رسم مصحف» در پذیرش قرائات
در چکیده مقاله «مراحل تطور معیار «مطابقت قرائت با رسم مصحف» در پذیرش قرائات» می‌خوانیم مطابقت قرائت با رسم‌المصحف، یکی از مهم‌ترین معیارها در پذیرش قرائات است. این معیار که بعد از توحید مصاحف از سوی عثمان، با هدف خارج ساختن قرائات برخی از صحابه رواج پیدا کرد، در دوره‌های بعد تحولات گوناگونی پشت سر گذاشت. منظور از مطابقت قرائت با رسم المصحف در مراحل نخست، سازگاری آن با کلیات متن مکتوب قرآن بود؛ اما در مراحل متأخر، تطابق قرائت با رسم المصحف با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، در خلال این دوره‌ها، برخی از قاریان به متن مکتوب رسمی قرآن اهمیت کمتری می‌دادند که با برخی از آنان از جمله ابن شنبوذ برخوردهای قاطعی صورت گرفت. به طور کلی، معیار مطابقت با رسم المصحف، پنج مرحله مهم تاریخی را سپری کرد. این مراحل به ترتیب عبارتند از: 1- آغاز توجه به متن مکتوب قرآن به مثابه یک معیار؛ 2- گسترش گفتمان رسم المصحف؛ 3- احتجاج گسترده دانشمندان به رسم المصحف در پذیرش قرائات؛ 4- قطعیت یافتن معیار مطابقت با رسم المصحف؛ 5- بازنگری نهایی در معیار مطابقت با رسم المصحف. پژوهش حاضر با رویکردی تاریخی - تحلیلی، به بررسی مراحل پنج‌گانه مزبور پرداخته و سعی کرده است در پرتو آن، جایگاه معیار مطابقت با رسم‌المصحف را در تاریخ قرائات تبیین کند.
بررسی و تحلیل برخی عناصر فرهنگی در ترجمه تفسیر طبری
در طلیعه نوشتار «بررسی و تحلیل برخی عناصر فرهنگی در ترجمه تفسیر طبری» می‌خوانیم رویکرد واعظانه، نوعی گرایش تفسیری است که در سده‌های مختلف از سوی مفسران قرآن در تفسیر آیات الهی مورد استفاده قرار گرفته است. در این رویکرد، کاربرد زبان و اصطلاحات روزمره مخاطب، داستان‌ها و قصه‌ها، به ویژه قصه‌های اساطیری به منظور جلب توجه مخاطبان و اقناع عاطفی آن‌ها پرشمار است. گفته می‌شود یکی از تفاسیر مهم با ملاحظه این نوع گرایش، ترجمه تفسیر طبری است و همگرایی مترجمان تفسیر طبری با برخی باورهای فرهنگی مخاطبان از عناصر مهم و قابل توجه در رویکرد تفسیر واعظانه این اثر است. به دیگر سخن، مفسران این تفسیر با ملاحظه عناصر فرهنگی مردم آن عصر ترجمه تفسیری را به گونه‌ای رقم زده‌اند که این جنبه تفسیری مشهود گردد. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مولفه‌های گرایش واعظانه در ترجمه تفسیر طبری کدام است؟ در یک نگاه کلی می‌توان دستاورد این تحقیق را در این نکته اساسی مورد تاکید قرار داد که مولفان این تفسیر مولفه‌های فرهنگ ایرانی و زبان فارسی به کار رفته در مفاهمه مخاطبان آن روزگار را در خود منعکس ساخته و از این رهگذر کوشش کرده‌اند بین این فرهنگ و فرهنگ اسلامی پیوندی برقرار سازند. پیوندی که هدف آن تاثیرگذاری بر مخاطب و ایجاد فرآیندی است که در نهایت به رشد و ارتقای شخصیت تربیتی و معنوی آنان بی‌انجامد. کاربست این چنین شیوه‌ای در تفسیر غالبا در رویکردهای تفسیر واعظانه ملموس است.
تاثیر عرضه شواهد مادی بر گزارش‌ها و آراء موجود در زمینه منشاء و زمان ایجاد خط عربی
نویسنده مقاله «تاثیر عرضه شواهد مادی بر گزارش‌ها و آراء موجود در زمینه منشاء و زمان ایجاد خط عربی» در چکیده نوشتار خود آورده است یکی از مسائل پایه‌ای تاریخ نگارش قرآن کریم، خط مورد استفاده در زمان ظهور اسلام در مناطق عرب‌نشین است. یافتن منشاء و زمان ایجاد این خط در درک میزان دسترسی مسلمانان به شیوه‌های مناسب کتابت، به منظور انتقال مکتوب متن مقدسشان بسیار تاثیرگذار است. گزارش‌های اسلامی، مطالب پراکنده و متناقضی را در زمینه نحوه ایجاد خط عربی نقل کرده‌اند. بر همین اساس آرای متفاوتی در زمینه منشا خط عربی، زمان ایجاد آن و نحوه انتقال آن به حجاز از سوی محققان مسلمان و مستشرقان مطرح شده است. از سوی دیگر در دهه‌های اخیر با افزایش اکتشاف شواهد مادی در مناطق عرب‌نشین، شاهد اعلام نتایج مسلمی از سوی کهن خط‌شناسان در زمینه خط عربی هستیم. از جمله این دستاوردها اثبات نشئت گرفتن خط عربی از خط نبطی، نمایش تطور چند صد ساله این خط در انتقال به خط عربی و همچنین استفاده از این خط در بازه 200 ساله پیش از ظهور اسلام در مناطق مختلف شمالی شبه جزیره است. بنابر این مقایسه گزارش‌ها و آراء به وجود آمده با شواهد مادی، علاوه بر نشان دادن نقص گزارش‌ها در این زمینه، آرائی را که منشاء خط عربی را از خطوط جنوبی و یا سریانی در نظر گرفته‌اند و یا عدم وجود خط مناسب و در دسترس مسلمانان در هنگام ظهور اسلام و همچنین احتمال نگارش قرآن به سایر خطوط را مطرح کرده‌اند، رد می‌کند.
بررسی تطبیقی - تحلیلی ترجمه قرآن بهرام‌پور و صفوی
در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی-تحلیلی ترجمه قرآن بهرام‌پور و صفوی بر پایه الگوی انسجام هلیدی و حسن(مطالعه موردی سوره نازعات)» می‌خوانیم مباحث زبان‌شناسی از دیرباز مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. از جمله مباحث زبان‌شناسی، بررسی میزان توانایی انتقال مفاهیم متنی به مخاطب بوده و برای بررسی این موضوع، نظریات مختلفی مطرح شده است. در این جستار با تکیه بر یکی از نظریات نوپا و مورد استقبال دانشمندان اسلامی یعنی نظریه تکامل یافته انسجام متن هلیدی و حسن(1985) به بررسی میزان انسجام متنی دو ترجمه مشهور قرآن، ترجمه صفوی(1388) و بهرام‌پور(1387) پرداخته شده است. بحث انسجام در سه سطح دستوری، واژگانی و پیوندی قابل تامل و بررسی است؛ در میان پژوهش‌های انجام شده در این موضوع بررسی میزان کارآیی دو ترجمه بهرام‌پور و صفوی با رویکردی تطبیقی - تحلیلی رویکردی جدید برای اعتبارسنجی ترجمه‌های حاضر قرآن کریم بوده و لذا در این پژوهش با پیاده‌سازی این نظریه بر دو ترجمه مذکور و با استمداد از روش آماری، توفق و مطابقت بیشتر ترجمه صفوی با نظریه هلیدی و حسن در سوره مبارکه نازعات به سبب کاربست بیشتر عوامل انسجام دستوری در متن یعنی ارجاع، حذف و جانشینی مشاهده می‌شود و بر این اساس می‌توان ترجمه صفوی را در چارچوب این نظریه منسجم‌تر از ترجمه بهرام‌پور دانست.
علاقه‌مندان برای دریافت اصل مقالات می‌توانند به نشانی http://quranicstudies.ihcs.ac.ir/ مراجعه کنند.
انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ حسین رحیمی ریگی برگرد