هنگامی که اجداد دور ما درختان را ترک کردند تا روی دشتها راه بروند، دستهای از تغییرات فیزیکی رویشان رخ داد که هنوز هم دیده میشود. بعضی از آنها بازماندههای ژنتیکی هستند و دیگر نیازی به آنها نداریم، در حالی که برخی دیگر هنوز هم استفاده میشوند. در واقع، انسانهای مدرن از اجداد باستانیشان به دلیل چندین و چند ویژگی که داشتند و به بقایشان کمک کرد ممنون باشند، از جمله خنده و ابرو! اما تکامل انسان احتمالا با آنچه تصور میکنید تفاوت زیادی دارد. در ادامه با ما همراه باشید تا ۱۰ حقیقت درباره تکامل انسان ها که واقعا شگفتآورند را بدانید.
حقیقت درباره تکامل انسان ها
۱۰. ناخنها واقعا باستانی هستند
ناخنها به ۵۸ میلیون سال قبل برمیگردند. این بخش از بدن، برای موجوداتی که روی درختان ساکن بودند مزایای متعددی داشت. کار اصلی ناخن این بود که اجداد ما برای حرکت روی درختان (جایی که اساسا در آن محدود بودند) مجهزتر باشند.
ناخنها انگشتان را تقویت میکردند، اجازه میدادند که انسان برای چنگ زدن به جایی یا گرفتن سطوح توانمندتر باشد، و از انتهای عصبهایی که به انگشتان دست اجازه میداد دنیا را حس کنند، محافظت میکرد. این ارگان در عین حال برای به دست آوردن غذا هم مفید بود. نخستینّها برای کندن میوه از انتهای شاخهها برتر و سرآمدتر از سایر حیوانات بودند – کار بزرگی که که نیازمند مهارت عالی و توانایی زیاد برای چنگ زدن به شاخ و برگ نازک درختان بودهاست.
انسانها دیگر در درختان خانه نمیسازند. در یک برههای از زمان، یکی از اجداد ما به این نتیجه رسیدهاست که زمین جای بهتری برای زندگی کردن است. با تکامل آن نسل از انسان، او زندگی در غارها و در نهایت ساختمانهای خیلی کوچک را شروع کرد.
با تمام این تغییرات فیزیکی، از جمله تغییر رادیکال زیستگاه و گذشت هزاران سال، انسان پنجههای خود را حفظ کردهاست. ناخنهایی که به انسان “چیرهدستی و مهارت زندگی روی درخت” را میداد، امروزه به سادگی تبدیل به یک ابزار کارآمد برای انجام وظایف بیشماری شدهاست که انسانها میتوانند انجام دهند.
۹. هدف از خنده
در ابتدا، خنده عملی کاملا ساده و طبیعی به نظر میرسد. انسانها زمانی میخندند که چیزی از نظرشان بامزه و خندهدار است (یا وانمود میکنند که خندهدار است). با نگاهی به گذشته، به نظر میرسد که زنده ماندن به میزان اجتماعی و مهربان بودن فرد بستگی داشت. هیچ کس غارنشینی را که ظاهری خشن و ماهیت خشن داشت، دعوت نمیکرد. خیر! در زمستان احتمالا او را خارج از غار ترک میکردند و به تماشای نابودیاش مینشستند.
مطالعات نشان دادهاند که خنده یک چسب قدرتمند اجتماعی است. در دوران باستان، این عادت به احتمال زیاد به عنوان یک روش شفاهی برای متحد شدن و دوری از خشونت استفاده میشد. در حالی که ستیزهجویی همواره یکی از ویژگیهای انسانی بود، کمتر احتمال داشت که انسان نسبت به کسی که به رویش میخندد رفتار بدی نشان بدهد.
بدیهی است که هرچند خندهی مصنوعی همین موانع را به عنوان یک حقهی واقعی کاهش میدهند، اما احتمالا افرادی را که خارج از گروه بودند، گول نمیزد. طی یک مطالعه که در سال ۲۰۱۶ ضورت پذیرفت، داوطلبان از ۲۴ جامعهی مختلف به درستی توانستند دو نفر از دوستانشان را در مقایسه با دو غریبه تنها با شنیدن صدای خندهی یکی از آنها تشخیص بدهند.
۸. صدای غیر منتظرهی زنانه
در سال ۲۰۱۸، محققان ۳۰ نفر شرکتکننده در طرح دوستیابی با شتاب را با هم مقایسه کردند. زنان پشت میزها باقی ماندند، در حالی که مردها هر شش دقیقه تغییر میکردند. هر کدام از آنها باید یک کارت را نشان میدادند به این معنا که آیا شخص مقابل را دوست دارند یا نه.
وقتی محققان بعدا به مکالمههای ثبت شده گوش دادند، معلوم شد که هر دو جنس تن صدایشان را زمان صحبت کردن با فرد مورد علاقهشان کاهش میدادند. این نتیجه با مطالعات قبلی که نشان میداد مردان جذب زنان با صدای بلندتر ( به این دلیل که آنها جوانتر و زنانهتر به نظر میرسیدند) میشدند در تضاد بود.
این افت صدا در هر دو جنس حل نشدهاست، اگرچه محققان بر این باور هستند که این تغییر در لحن و تن صدا میتواند یک ابزار تکاملی برای جذب همسر باشد. برخی معتقدند که زنان در محیط رقابتی دوستیابی با شتاب از تن صدای قویتری استفاده میکنند.
با این حال، برخی دیگر بر این باور هستند که با صدای پایین صحبت کردن بسیار صمیمیتر است. هنگامی که دوستیابی در یک اتاق پر از آدم انجام شود ، زنان ممکن است صدای خود را صرفا برای حفظ حریم خصوصی پایین بیاورند.
در واقع، ضبط صدای زنان در سال ۱۹۴۵ در مقایسه با ضبط صدایی که در طول دهه ۱۹۹۰ انجام شد نشان داد که تن زنان پایین آمدهاست. این تغییر ممکن است به این دلیل باشد که زنان در تلاش هستند که با بلوغ، شایستگی و تسلط بیشتر در جهانی که فرصت برابری به هر دو جنس میدهد، صحبت کنند.
۷. افسانهی موی بدن انسانها
در مقایسه با سایر حیوانات، انسانها نسبتا بدون مو هستند. موی روی بدن اولین اجداد ما، آنها را گرم نگه میداشت، از پوستشان محافظت میکرد و سبب میشد که در مواقع وجود خطر بتوانند استتار کنند. پوششی که تکامل اجباری آن را کم کم حذف کرد.
بر اساس تئوری غالب، این تصمیم اجداد ما بود که زندگی در درختان را ترک کنند و به زندگی روی دشت و زمین ادامه بدهند. این محیط جدید تا حد بسیار زیادی گرمتر بود. با بدنی که پوشیده در مو بود، زندگی و شکار در گرمای خورشید غیر ممکن بود.
در عین حال تصور بر این است که غدد عرق انسانی زمانی توسعه یافت که موها کم شدند. در حقیقت، انسانهای مدرن پرتعریقترین موجودات در این سیاره هستند. حدود پنج میلیون غده به اندازهی ۱۲ لیتر (۳ گالون) عرق به طور روزانه تولید میکنند. این مقدار انسانها را در دشت و دمن خنک نگه میداشته، اما تنها در صورتی که آنها بدون مو بودند.
این نظریهی شسته و رفته، دارای اشکالات زیادی است. نمیتوان ثابت کرد که ریزش مو و توسعهی غدد تعریق به طور همزمان رخ دادهاند. محققان همچنین مطمئن نیستند که چگونه این آدمها با دمای بیش از حد سرد کنار میآمدند، چه ژنهایی درگیر بودند یا حتی چه زمانی موی بدن انسان ناپدید شد!
۶. انگشت بزرگ پا
در سال ۲۰۱۸، یک مطالعه انگشت بزرگ پا را به عنوان یکی از آخرین استخوانهای تکامل یافتهی پا پس از ترک درخت و ساکن شدن روی زمین توسط اجداد ما، تایید کرد. برای صاف راه رفتن، یک تعمیر و بازسازی اساسی روی پاها انجام گرفت. انگشت بزرگ پا در این تغییرات نقش مهمی را ایفا کرد، زیرا این انگشت باعث میشود تا در طول راه رفتن اصطکاک ایجاد شود.
با وجود اهمیتی که بزرگترین انگشت پا دارد، تقریبا شبیه به همان حالتی که در اجداد ما بود باقی ماندهاست. این عدم تغییر در انگشت بزرگ پا احتمالا به این دلیل بوده که تغییر کردن آن به شدت دشوار بودهاست. در ابتدا، انگشتان پا تقریبا مانند انگشتان دست بودند که میتوانستند شاخهها را بگیرند و به عنوان یک ابزار کار میکردند.
این ویژگیِ بسیار سودمند باید برای تضمین حرکات موثر در دو پا ثابت و استوار میشد. به همین دلیل، این تغییر به تدریج و در طی میلیونها سال رخ داد.
یافتههای این تحقیق به نوعی شگفتانگیز بودند. انگشت بزرگ پا برای مدت طولانیتر از آنچه تصور کنید قابلیت حرکت و لمس انگشتهای دیگر را داشت، همین ثابت میکند که واقعا در توانایی راه رفتن انسان اشکالی ایجاد نمیکردهاست.
۵. چرا مردها نوک پستان دارند
پستانداران مرد نمیتوانند فرزند خود را تغذیه کنند، اما با این حال، این ابزار شیردهی را دارند! حتی از سینهی بعضی از مردان شیر تراوش میکند، اگر چه این اتفاق معمولا به علت مشکلات هورمونی رخ میدهد. نوک سینهها یک ویژگی تکاملی نیستند. آنها نتیجهی یک فرایند بیولوژیکی هستند که مانعِ روند تکامل برای از بین بردن یک ویژگی بیفایده شد.
جنین یک پستاندار ممکن است به هر جنسیتی تبدیل شود. هنگامی که زمان مشخص شدن جنسیت فرا میرسد، کروموزوم جنین است تعیین جنسیت میکند. اگر مجموعه XY مرد وجود داشته باشد، ژنی به نام SRY فعال میشود و هر کاری را که برای پسر شدن جنین لازم است هدایت میکند.
با این حال، فرایند دیگری هم در این میان وجود دارد. در پستانداران، غدد شیری خیلی زود شروع به رشد میکنند و این غدد به هیچ گونه مجموعه کروموزومی قدیمی توجهی ندارند. آنها مرحلهای را برای بافت پستان و نوک پستان تنظیم میکنند و SRY یا تکامل هیچ کاری در مورد این موضوع نمیتواند انجام بدهد.
حقیقت درباره تکامل انسان ها ۴: یک تاندون بیفایده
زمانهایی وجود دارد که تکامل را نمیتوان برای تمیزکاری و پاکسازی باقیماندهها به زحمت انداخت. یکی از بیفایدهترین چیزهایی که طبیعت در بدن انسان جا گذاشته، تاندون ماهیچهی دراز کف دستی است. این یک ویژگی کاملا برجسته در مچ دست است. هنگامی که انگشت شست و انگشت کوچک به یکدیگر متصل شوند و دست را کمی به طرف خودتان انحنا بدهید، میتوانید این تاندون را ببینید.
یک خط برجسته در وسط مچ دست ظاهر میشود. اگر این اتفاق نیفتاد، شما یکی از ۱۰ تا ۱۵ درصد آدمهایی هستید که بدون آن متولد شداید. این تاندون به ماهیچهی دراز ساق پا متصل است، اما آن را قویتر نمیکند. تنها فایدهای که این تاندون دارد، زمانی است که جراحان طی یک عمل جراحی آن را در جدا کنند و طی یک عمل پلاستیک یا بازسازیکننده در جای دیگری از بدن به کار ببرند.
هنوز مشخص نیست که چرا انسان این تاندون بیفایده را دارد. بر اساس حدس و گمانها این تاندون در دورانی که از دستها هم به اندازهی پاها برای حرکت به این سو و آن سو استفاده میشد، اهمیت داشت. چرا؟ به هر حال اجداد ما در دوران باستان همان کاری را میکردند که میمونها و لمورها برای حرکت انجام میدهند.
۳. ابروها این گونه را نجات دادند
ابروها امروز یک هدف و نقش آشکار دارد. آنها با متوقف کردن مایعات و آت و آشغال به عنوان یک مانع حفاظتی عمل میکنند. اما در سال ۲۰۱۸، محققان یک نکتهی شگفتآور را کشف کردند: بدون ابرو، انسانها ممکن است مانند نئاندرتالها از بین بروند.
خیلی غلوآمیز به نظر میرسد، اما دلیل قابل قبول در اینجا میتواند استخوان ابرو باشد. نئاندرتالها و دیگر انسانهای باستانی دارای تیغهّای برجسته استخوانی بالای چشم بودند، بسیار شبیه به برخی از نخستیسانان امروز. مطالعات نشان دادهاند که این تیغه که در انسانها وجود ندارد، به هیچ وجه اهمیتی نداشت جز اینکه ظاهری ددمنشانه به او میداد.
در دنیای باستان، وحشی و ددمنش به نظر آمدن عاقلانهترین حرکت نیست. خشم بر وجودشان مستولی میشد و چماقها شروع به تاب خوردن در هوا میکردند. بدتر اینکه، این تیغه مانع از تغییر حالت ابروی نئاندرتالها برای خودی به نظر آمدن میشد. همین تفاوت بود که احتمالا نژاد بشر را نجات داد. ابروهای ما سیگنالهای ظریفی از محبت، همدردی، و دوست و خودی بودن را بیان میکنند.
مطالعات صورت گرفته روی فسیلها از این فرضیهی حیرتانگیز حمایت میکنند. در طول زمان و وقتی که ارتباطات اجتماعی مهم بین گروههای دور توسعه یافت، تیغهی ابروی انسانی کم کم کوچک شد. توانایی سیگنال دادن با استفاده از ابرو به این معنا که یک فرد دوست و خودی است، متحدان بیشتری را در مقایسه با دشمنان برای او دست و پا میکند و به همین ترتیب قدرت بیشتری هم به دست خواهد آورد.
حقیقت درباره تکامل انسان ها ۲: بازگشت استخوان فابلا
یک حقیقت درباره تکامل انسان ها چیزی عجیب و غریب در مورد زانوی انسان است. زانو یک زمانی همراه با یک استخوان کوچک به نام فابلا همراه بود. این استخوان عملکردی شبیه به کشکک زانوی امروزی برای میمونهای قدیمی جهان در حدود یک میلیارد سال پیش داشتهاست. در حین اینکه انسانها تکامل یافتند، این استخوان کوچک شد و در نهایت از بین رفت. با این حال، تنها چند عمل زانو انجام شد و اسکن لازم بود تا معلوم شود که فابلا هنوز در برخی افراد وجود دارد.
در سال ۲۰۱۹، محققان یک پژوهش گسترده را انجام دادند. آنها پروندههای پزشکی را که شامل بیش از ۲۱هزار زانو بودند، از ۲۷ کشور مورد بررسی قرار دادند. نتایج روشن بود. این استخوان کوچک در حال بازگشت بود.
گزارشات تقریبا دامنهای یک قرنی داشتند و اولین گزارش نشان داد که در حدود ۱۷.۹ درصد از جمعیت در سال ۱۸۷۵ این استخوان را داشتند. در سال ۱۹۱۸ تنها ۱۱.۲ درصد این استخوان را داشتند. با این حال، تا سال ۲۰۱۸، حدود ۳۹ درصد از مردم این استخوان را داشتند.
تکامل همیشه مثبت نیست. احتمال رخ دادن التهاب، آرتروز و انواع مشکلات زانو در کسانی که فابلا دارند بالاتر است. جریان بازگشت این استخوان هنوز حل نشدهاست، اما ممکن است با انسانهای درشتتر امروزی که تغذیهی بهتری هم دارند، فشار بیشتری روی زانو ایجاد شده باشد.
۱. ژنهای یادگاری
یکی از شگفتانگیزترین شیوههای تکامل انسان که هنوز هم در جریان است، در مورد خوشه ژن الکل دهیدروژناز (ADH) است. در سال ۲۰۱۸، محققان نشانههایی را کشف کردند مبنی بر اینکه این منطقه در حال تغییر است، و این اصلا خبر خوبی برای کسانی که مشروبات الکلی را دوست دارند نیست.
به طور طبیعی، زمانی که یک فرد آبجو میخورد ، الکل در بدون او به استالدهید سمی تجزیه میشود. هنگامی که این مواد در بدن جمع میشوند، نوشیدنی دیگر احساس آرامش ایجاد نمیکند. صورت قرمز و گرگرفته میشود و فرد تهوع و بالا رفتن ضربان قلب را تجربه میکند. به طور معمول، استالدهید به سرعت به نوعی استات که کمتر آزاردهنده است تبدیل میشود که به راحتی از بدن بیرون میرود.
بعضی از افراد که ریشه در شرق آسیا و غرب آفریقا دارند خوشه ADH تکامل یافته را تجربه کردهاند، اتفاقی که سبب میشود که نوشیدن الکل به سرعت آزارهنده باشد. این تغییر فرآیند پردازش الکل را دشوار میکند. البته هنوز مشخص نیست که سرعت رخ دادن این تغییر در باقی آدمها چهقدر است و اینکه آیا ژنها در تلاش برای محافظت از انسان در برابر مستی تغییر یافتهاند یا نه.
ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده – سارا فیضی
منبع: لیست ورس