حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران


تهران- ایرنا- حسین پناهی را می توان از آغازگران و پیشگامان مکتب هنری ناتورالیسم در ایران نامید؛ مکتب هنری که روزمرگی، تلخی، تقدیر و جبر از جمله خصیصه های آن به شمار می آید. پناهی می کوشید تا ویژگی های رفتاری و گفتاری این مکتب را در سبک بازیگری خود نمایان سازد.

کسب و کار | ایرنا | 1 ساعت پیش |8/5/2019 2:56:12 PM 69 بازدید

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

حسین پناهی مثل هیچ کس نبود و هیچ کس نمی تواند مثل او باشد. جوهره وجود و شرایط محیط اش او را سوق داد به طرف آنچه که شد. نمی خواهم بگویم که استثنایی بود اما اگر بگویم هم پر بی راه نگفته ام اما چرا در ابتدای سخنم گفتم حسین پناهی مثل هیچ کس نبود و هیچ کس نمی تواند مثل او باشد یا شاید هیچ کس نباید مثل او باشد. برخورد کردم با کسانی که می خواهند دنباله رو یا بهتر بگویم مقلد او باشند. حسین پناهی شرایط زندگی سختی داشت. در تجزیه و تحلیل گفتارها و شعرهایش به خوبی می توان زندگی نامه اش را مرور کرد؛ سفرهای درونی بسیاری را تجربه کرده و ره توشه های گران بهایی را اندوخته بود. میزان مطالعاتش بسیار گسترده و سواد و شعورش را پر بار کرده بود. خوب است کسی دنباله روی این حسین پناهی باشد اما امیدوارم دوستداران حسین پناهی با تامل و تفکر بسیار در جزییات زندگی او، از افراط و تفریط پرهیز کنند و بدانند انسان با استعداد و هنرمند بهتر است در طول زندگی کند و نه در عرض. این بخشی از سخنان اصغر همت بازیگر و مدرس تئاتر محسوب می شود که درباره حسین پناهی به شیواترین و رساترین شکل ممکن شخصیت او را ترسیم کرده و به واقع جای هیچ توضیح اضافی را باقی نگذاشته است.

رسول یونان نویسنده و پژوهشگر ادبی درباره وجه هنری و شخصیتی حسین پناهی می گوید: هیچ و هرگز حسین پناهی به خاطر نقش هایی که اجرا کرد مشهور نشد بلکه این نقش دها به خاطر بازی او جلب توجه می کردند. حسین پناهی شعر و سینما را در هم آمیخت و هنر بازیگری اش را ارتقا بخشید. او به تنهایی یک سینما بود. یک سینمای تک نفره. به نظر من او آخرین شوالیه از تیپ شوالیه های سروانتس بود مردی بود برای زندگی و حقیقت و زیبایی و موی آشفته اش یادآور پریشانی دون کیشوت بود.

علیرضا خمسه بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون درباره همکارش حسین پناهی چنین گفته است: وقتی مجموعه شعر من و نازی حسین پناهی چاپ شد، وجهه دیگری از شخصیت او پیدا شد که قبل از آن چون سایه از خیال به دنبال کیستی و چیستی خود از کهگیلویه به تهران کوچ کرده بود و در تلویزیون و سینما و تئاتر به جست و جو پرداخته بود و عجیب آن بود که هرچه بیشتر می جست کم تر می یافت. سادگی و صمیمیت این فرزانه ساده دل، نوای خوشی ایجاد کرده بود که گوش های بزرگ دیوار شهر را تاب شنیدن آن نبود. به همین لحاظ همواره در پایان هر تلاشی با درهای بسته روبرو می شد. او در پایان آرزوهای بزرگی که در سر داشت همچون مردی ناتمام مهاجرت را برگزید. چهار سال پیش او در روز واقعه، راز کوکب را در سینه خویش دفع کرد و با کشتی یونانی به قصد هشت بهشت هجرت کرد و رفت و خاطره او مثل یه لبخند شیرین خانه یحیی و گلابتون به یادگار مانده است.

در ادامه پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به بهانه پانزدهمین سالگرد درگذشت حسین پناهی به بررسی کارنامه سینمایی و واکاوی نقاط مهجور و کمتر شناخته شده فعالیت های سینمایی وی پرداخته شده است.

گال ۱۳۶۵

برخلاف توضیح برخی منابع نخستین حضور سینمایی حسین پناهی در فیلم گال به کارگردانی ابوالفضل جلیلی بوده که در آن فیلم با مهدی اسدیِ نوجوان همبازی بوده است. فیلم گال موفق به کسب جوایز متعدد بین المللی از جمله پروانه زرین بهترین کارگردانی بخش سینمای بین‌المللی سینمای کودک و نوجوان جشنواره فیلم فجر در دوره هفتم شد. همچنین این فیلم در جشنواره های کشورهایی چون ژاپن، فرانسه، هند، ایتالیا، سوییس، بلژیک و آمریکا شرکت کرده است و موضوع آن در ارتباط با زندگی نوجوانان بزه‌کار در دارالتأدیب به شمار می رود.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

هی جو ۱۳۶۷

هی جو فیلمی به کارگردانی منوچهر عسگری نسب در اواخر دهه ۶۰ خورشیدی به شمار می آید که فضایی متفاوت با فیلم های مشابه داشت و به سبک و سیاق فیلم های وسترن آمریکایی ساخته شده بود؛ حسین پناهی نیز در این فیلم در نقشی فرعی و کوتاه ظاهر شده است.

این فیلم داستان تخیلات یک کارمند اداره نقشه برداری به نام جعفر پناهی است که نقش آن را سعید پورصمیمی بازی می‌کند. بیژن بیرنگ در نخستین فعالیت سینمایی خود نگارش فیلمنامه این فیلم را به عهده داشت.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

نار و نی ۱۳۶۷

نار و نی یکی از متفاوت ترین و موفق ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران ساخته سعید ابراهیمی فر است که حسین پناهی در نخستین فعالیت های سینمایی خود در آن نقش آفرینی کرد. این فیلم بازتاب های مختلفی در میان منتقدان داشت. داستان فیلم در ارتباط با جوانی داستان زندگی پیرمردی را مرور می‌کند. این فیلم چندین جایزه داخلی و خارجی را در آن سال از آن خود کرد.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

در مسیر تندباد ۱۳۶۷

یکی دیگر از فیلم های موفق حسین پناهی در مقام بازیگر فیلم مسیر تند باد اثر مسعود جعفری جوزانی و تهیه‌کنندگی هارون یشایایی بود که یشایایی جایزه بهترین فیلم را در هفتمین دوره جشنواره فجر دریافت کرد و فیلم در ۱۱ رشته نامزد و پناهی نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در دوره از جشنواره شد.

جعفری جوزانی درباره همکاری و شخصیت حسین پناهی گفته است: حسین می گفت پیامبران بی کتاب درباره گل دره (گل دره یکی از دره های منطقه مهردشت است که بر حسب اتفاقی میان شهرضا و سمیرم واقع شده) مطلب های فراوانی گفته اند که بر اثر مرور زمان تغییر معنا داده اند و به افسانه و مثل تبدیل شده اند. او حتی معتقد بود فیلم های عرفان نمای هالیوود هم از روی همین مثل ها درست شده اند و گرنه چه معنی دارد که ئی تی(اشاره به فیلم ئی. تی؛ موجود فرازمینی از استیون اسپیلبرگ) با دوچرخه پرواز کنان از جلوی ماه شب چهارده رد شود، یا مک مورفی، دیوانگان را علیه عقل بشوراند. بدیهی است که حرف های نامعقول اما فریبنده حسین با آن نگاه نافذ و معصوم و چهره کوهستانی، مرا به خنده انداخت. چرا که من پیش تر از این شنیدن این حرف های جذاب و بی اساس را در کتاب های بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران موشکاف خوانده بودم. وزن این کتاب ها آنقدر زیاد بود که می شد چنان جثه کوچک حسین را زیر آن ها له کرد، که پوتین ها کهنه و بی بندش نیم متر در کف گل دره فرو برود.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

ارثیه ۱۳۶۷

ارثیه از مهجور ترین فیلم های دهه ۶۰ خورشیدی به شمار می آید که به طبع نقش آفرینی پناهی در نقش های فرعی نیز خیلی به چشم نیامد. ارثیه، داستان مرد متمکنی است که از خصایل و رفتار ۲ فرزندش گلایه دارد، پیش از مرگ به آنها می گوید که ثروتش را با گلدان عتیقه ای تعویض و در جایی پنهان کرده است و در صورتی که رفتار هر یک از فرزندان نیکوتر باشد از طریق آدم هایی که وکیل او هستند به وی تعلق می گیرد. ارثیه فیلمی به کارگردانی کاظم بلوچی و نویسندگی کاظم بلوچی، محمود سمیعی و مهدی حقی است.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

راز کوکب ۱۳۶۸

کاظم معصومی در ۱۳۶۸ خورشیدی فیلم سینمایی راز کوکب را بر مبنای فیلمنامه ای از خسرو حکیم رابط ساخت. داستان این فیلم در کوران انقلاب اتفاق می افتد. دختری به نام کوکب در درگیری های خیابانی کشته می شود. والدین او، رحمت و نرگس که امور باغبانی پارکی را به عهده دارند موضوع ناپدید شدن دخترشان را به مراجع قضایی اطلاع می دهند. ماموران در پیگیری ماجرا متوجه می شوند کوکب علیه نظام شاهنشاهی مبارزه می کرده و به همین دلیل کشته شده است.

زن و شوهر از محل سکونت شان بیرون رانده می شوند. مدتی بعد به واسطه دختری به نام مریم از سرنوشت کوکب مطلع می شوند. کوشش های آنها برای یافتن محل دفن دخترشان بی نتیجه می ماند. در این فیلم پرویز پورحسینی، شهلا میربختیار، بهزاد فراهانی، ایرج طهماسب، حسین پناهی، امراله صابری، منصور حیدری، محمد ابهری، مهرانه مهین ترابی و مهتاب لسانی بازی کرده اند.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

مهاجران ۱۳۶۹

هشتمین فیلم مهدی صباغ زاده نتوانست توفیق آنچنانی در نزد مخاطبان عام و خاص کسب کند و حضور حسین پناهی که این بار نقش مهم تر و اصلی تری در این فیلم داشت نیز آنچنان که باید و شاید دیده نشد.

فاطمه گودرزی همبازی حسین پناهی درباره وی می گوید: حوالی سال ۶۷ خورشیدی ۲ چشم معصوم با نگاه های پرسش گر و عجول وارد خانه ما شد، همسرم او را همکار و دوستش حسین پناهی معرفی کرد. از بدو ورود احساس کردم یک فضای بی ریای روشنایی در خانه ام ایجاد شده. سوال ها و نظرهایش به قدری بی غل و غش و در عین حال انتزاعی بود که بی اراده وارد ذهنیتش می شدی. وقتی چند خطی از شعرهایش را می خواند، به دنیایی از تصاویر خاص و ناب وارد می شدی که با وجود غریبگی با چنین فضایی، تو را گرفتار زاویه نگاهی جدید ار زندگی می کرد، هر چند که مثل تمام هنرمندان غریزی و ژنی، بی پروا همیشه مادیاتش را آتش می زد و به همین سبب همواره در تنگ دستی بود ... و بد رفت.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

چاووش ۱۳۶۹

حسین پناهی همچنان شانس این را داشت که در فیلم یکی از متخصص ترین کارگردان های ایران یعنی ساموئل خاچیکیان ایفای نقش کند. خاچکیان که به هیچکاک سینمای ایران مشهور است، در بازی گرفتن از هنرپیشه ها شهرت زیادی دارد و به طور قطع توفیق همکاری پناهی با وی از ارزنده ترین تجربه های دوران هنری او به حساب می آید. به جز پناهی، در چاووش که فیلمی عرفانی و متفاوت از دیگر آثار خاچیکیان بود، بازیگرانی چون پرویز پورحسینی، حسین یاریار، نرسی گرگیا، امرالله صابری و محمد ابهری بازی می‌کردند.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

سایه خیال ۱۳۶۹

یکی از مهم ترین فیلم های حسین پناهی به طور قطع فیلم سایه خیال است که در اواخر دهه ۶۰ خورشیدی به نمایش درآمد. اهمیت این فیلم از ۲ جهت قابل تبیین است. نخست اینکه این فیلم با محوریت شخصیت حسین پناهی به وسیله مسعود جعفری جوزانی نوشته شده است. دوم اینکه حسین پناهی برای ایفای نقش در این فیلم کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول مرد از نهمین جشنواره فیلم فجر شد و در نهایت توانست برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر شود.

جوزانی از معدود کسانی بود که خیلی زود پناهی را کشف کرد و به سادگی از کنار او نگذشت و پناهی آنقدر برایش جذاب شد که زندگی او را در صفحات سناریوی فیلم سایه خیال نوشت. سناریو از طرف حسین دلیر به فیلم برگردانده شد. ۱۳۶۹ خورشیدی فیلم هامون بر پرده سینماها رفت. شاید همان هایی را که هامون جذب کرد، سایه خیال را همراهی کردند؛ هر چند هامون، زاده خیال یک نویسنده و کارگردان بود. حسین پناهی در سایه خیال واقعیت داشت و در همین خیابان ها و خانه هایی که ما هستیم، زندگی می کرد.

جوزانی درباره این فیلم و پناهی می گوید: در فیلم در مسیر تندباد بود که او را دیدم، صدایش را شنیدم و شعرهایش را خواندم. او جذبم کرد بعد بیشتر شناختمش. او انسانی بود که در تلاش کار بزرگی بود. به خاطر هدفش حاضر بود هفت عصای آهنی و هفت کفش آهنی فرسوده کند.

ساسان دسی نویسنده و کارگردان با تاکید بر اینکه سایه خیال مهم ترین فیلم حسین پناهی است، درباره این فیلم و حضور وی می گوید: حسین پناهی در فیلم سایه خیال در نقش خود ظاهر می شود، شاعری گوشه گزین که در خلوت خود با موجودی خیالی به نام غلومی سخن گفته و محشور است. تقابل میان درون و برون، خیال و واقعیت آن چیزی است که سازنده فیلم سایه خیال و فیلمنانه نویسش در پی آن هستند. شاید بتوان این تقابل را در دنیای واقعی پناهی نیز دید، عدم ارتباط منطقی او با پیرامون شاید بتوان در جمله نامربوط یکی از نزدیکانش خلاصه کرد: مطربی خل و چل.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

اوینار ۱۳۷۰

از دیگر فیلم هایی که حسین پناهی در آنها درخشیده است، فیلم اوینار ساخته شهرام اسدی است. او در این فیلم هر چند خودش بود اما نقش برایش جای کار بیشتری گذاشته بود.

رامتین شهبازی منتقد و مدرس سینما در تحلیل شیوه بازیگری حسین پناهی می نویسد: مسئله خود افشاگری در سینمای جهان مسئله ای مهم به شمار می آید. بازیگران مهمی را می توانید پیدا کنید که خصوصی ترین لحظات زندگی خود را در قالب فیلم ها برای مخاطب به نمایش می گذارند. اما در ایران امکان این مسئله با توجه به شرایط خاص فرهنگی ـ اجتماعی وجود ندارد. ولی باز هم تک و توک بازیگرانی را می توان یافت که دست به چنین کاری بزنند. بی شک یکی از این بازیگران حسین پناهی بود. پناهی از گفتن اینکه اهل روستاست، فقیر است و... ابایی نداشت و همین مسئله به او کمک می کرد تا در فیلم هایی که بازی می کند نقاب نقش را بر چهره نزند. از همین رو بود که مخاطب با او همذات پنداری بیشتری می کرد. پناهی خودش و درونش را خیلی بیشتر از دیگران می شناخت. یکی از دوستانش می گفت: پناهی می گفت من کپی بدی از خودم هستم!

هنرپیشه ۱۳۷۱

یکی دیگر از افتخارات حسین پناهی حضور در فیلم هنرپیشه در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی به کارگردانی محسن مخملباف بود. هنرپیشه فیلمی درباره سینماست که توانست اقبال خوبی نزد داوران و منتقدان یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر کسب کند چنانکه در هشت رشته اصلی نامزد شد و چهار سیمرغ بلورین دریافت کرد.

اکبر عبدی همبازی حسین پناهی در این فیلم درباره او گفته است: یکبار من و حسین فیلمی کار کردیم، به کارگردانی آقای خسرو شجاعی. من نقش چند تهیه کننده را بازی می کردم و حسین نقش برادر خانم آقای تارخ و برادر خانم گودرزی بود. یادم هست وقتی که پیش قسط اول قراردادش را گرفت، باور نمی کنید اگر بگویم در مسیر تا خانه کل پول را با مردم تقسیم کرد. مثلا اگر کرایه تاکسی ۴۰۰۰تومان شد به او ۵۰۰۰هزار تومان می داد. گفت من امروز پول دار شدم تو هم باید وضعت خوب باشد. یعنی چنین آدم گلی بود. ما ممکن است به فقیر ۵۰ تومان بدهیم اما من دیده بودم که بارها ایشان هرچه که داشت با مردم تقسیم می کرد.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

مرد ناتمام ۱۳۷۱

حسین پناهی پس از چندین و چند نقش فرعی و کوتاه در نخستین فیلم بلند سینمایی محرم زینال زاده یعنی مرد ناتمام نقش اول فیلم را عهده دار شد. رضا کیانیان، حمید جبلی، رویا نونهالی و مهدی اسدی از دیگر همبازیان حسین پناهی در مرد ناتمام بودند که همگی در اوایل ورود به سینمای حرفه ای بودند و اسم و رسم خاصی در آن زمان نداشتند. فیلم در دوره یازدهم و دوازدهم جشنواره فیلم فجر حضور داشت و موفقیت خاصی کسب نکرد. نویسندگی و مونتاژ مرد ناتمام بر عهده محسن مخملباف بود.

روز واقعه ۱۳۷۳

شناخته شده ترین فیلم سینمایی حسین پناهی که بارها بارها به مناسبت محرم از صدا و سیما پخش شده، فیلم روز واقعه نوشته بهرام بیضایی و کارگردانی شهرام اسدی است. روز واقعه از جمله فیلم های نادر و کم نظیر سینمای ایران به شمار می آید که مورد توجه توامان مردم، منتقدان و داوران جشنواره فیلم فجر قرار گرفته است. چنانچه در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر روز واقعه در ۱۰ رشته نامزد شد و در نهایت موفق به کسب پنج سیمرغ بلورین از جمله سیمرغ بهترین فیلم جشنواره شد.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

آرزوی بزرگ ۱۳۷۳

فیلم سینمایی آرزوی بزرگ به کارگردانی خسرو شجاعی است. داستان فیلم از این قرار است که نویسنده‌ای با نام بهروز بهروزان پس از مدتی تلاش موفق می‌شود فیلم‌نامه‌ای را که نوشته‌ است، به تصویب برساند. حالا گمان می‌کند درهای موفقیت به رویش باز شده است و به همه آرزوهایش خواهد رسید. امین تارخ، اکبر عبدی، فاطمه گودرزی و حسین پناهی این فیلم مقابل دوربین پرویز ملک‌زاده بازی کردند. مجید انتظامی موسیقی متن این فیلم را ساخت و روح‌الله امامی این اثر را تدوین کرد.

قصه‌های کیش (اپیزود اول، کشتی یونانی) ۱۳۷۷

حسین پناهی در ادامه همکاری با کارگردان ها و مفاخر سینما ایران در فیلم اپیزودیک و تحسین شده قصه های کیش حضور یافت. فیلمی که به جشنواره کن رفت و در نهایت نامزد نخل طلا در ۱۹۹۹ میلادی در این جشنواره شد. فیلم قصه‌های کیش قرار بود به وسیله ۶ تن از بزرگان ساخته شود. دُر ساخته محسن مخملباف، سفارش ساخته ابوالفضل جلیلی، کشتی یونانی ساخته ناصر تقوایی، دختر دایی گمشده ساخته داریوش مهرجویی، باران و بومی ساخته رخشان بنی‌اعتماد، گفت وگو با باد ساخته بهرام بیضایی. که در نهایت منتهی به سه کارگردان و اپیزود شد.

بابا عزیز ۱۳۸۲

بابا عزیز از جمله پروژه های بین المللی و محصول مشترک ایران و تونس به شمار می رود که به وسیله ناصر خمیر نویسنده، کارگردان و داستان سرای تونسی ساخته شده است. حسین پناهی برای آخرین بار در این فیلم در مقام بازیگر جلوی دوربین رفت. داستان فیلم از این قرار است که پیرمرد درویش عارفی به نام بابا عزیز در بیابان به طرف مقصدی در حرکت است. او که نابیناست و پیاده طی طریق می‌کند، نوه خود را که دختربچه‌ای هفت ساله به نام ایشتار است به همراه دارد تا دستگیر و راهنمایش باشد.

حسین پناهی؛ سردمدار ناتورالیسم و عرفان در سینمای ایران

برچسب ها:

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اقتصادی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


پیشگیری از دیابت با این میوه