عمادالدین باقی، جامعهشناس اصلاحطلب و روزنامهنگار در کتاب خود با عنوان «بررسی انقلاب ایران» با استناد به آمار بنیاد شهید و سایر منابع، آماری از شهدای مبارزان قبل از انقلاب ارائه داده است. باقی درباره رویکرد تحقیقی خود به این موضوع گفته است: «از همان ابتدای دهه ۶۰ که کار مطبوعاتی میکردم، سبک کارم با روزنامهنگاران متفاوت بود. یعنی آن چه قصد داشتم بعدا به صورت کتاب منتشر کنم را ابتدا به شکل مقاله در روزنامه کار میکردم تا عیوب آن دیده شود. با استفاده از نظر خوانندگان همان مقالات را اصلاح کرده و به شکل کتاب منتشر میکردم. هم کتاب «حزب قاعدین» و هم کتاب «بررسی انقلاب ایران» این طور نوشته شدند. کتاب «بررسی انقلاب ایران» درباره تاریخ معاصر ایران و انقلاب اسلامی بود و ابتدا در سال ۶۴ به شکل پاورقی در روزنامه «اطلاعات» تحت نام «روایتی از انقلاب» منتشر شد.
در تحقیقی که درباره انقلاب داشتم، نیاز به منابع تحقیقی بود که در دسترس نبودند. بخشی از این کتابها را از خارج کشور تهیه میکردم. کتابهایی که توسط سران حکومت پهلوی که به خارج رفته بودند در خارج از کشور منتشر شده بود. چون ورود این کتابها به ایران ممنوع و جرم بود به سختی آنها را پیدا میکردم. به وزارت ارشاد نامهای نوشتم که این کتابها را برای مقاصد تحقیقاتی میخواهم و بعد که مجوز وارد کردنش را گرفتم آنها را از خارج تهیه کردم.»
طبق تحقیقات عمادالدین باقی، آمار شهدای انقلاب اسلامی این شرح است:
تعداد قربانیان انقلاب در سال ۴۲ تا ۵۷ بالغ بر ۳۱۶۴ تن میگردد. از این تعداد ۲۷۸۱ نفر مربوط به انقلاب در سال ۵۷ ـ ۱۳۵۶ در تمام کشور است. از این تعداد ۳۲ نفر متعلق به روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در ۱۹ نقطه مختلف تهران است که همگی مذکر بودند و عمده آنها در جنوب شهر واقع میشد. گرچه شایعات و روایات برخی کتب تا ۱۵هزار شهید را در این روز مطرح کردهاند. کتاب «نهضت خمینی» درباره ۱۵خرداد تهران مینویسد:«رگبار گلوله تانکها و توپها از کشتهها پشته ساخته و در خیابانها و کوچههای تهران جوی خون جاری شد.» حتی در گزارش برخی فرستادگان نهادهای بینالمللی حقوق بشر مانند خانم لافو ورون، تعداد ۱۵۰۰۰ کشته در تظاهرات سرکوب شده سال ۴۲ مطرح گردیده است.
۶۴ تن نیز متعلق به حادثه میدان ژاله تهران «میدان شهدا» در روز ۱۷شهریور ۵۷معروف به «جمعه سیاه» میباشند که از این تعداد دو نفر مونث «یک زن و یک دختربچه» هستند. البته در همان روز ۱۷ شهریور در ۱۵ نقطه دیگر تهران نیز مجموعاً ۲۴ نفر در درگیریها کشته شدند که یک نفر آنها زن بود. این آمار بنیاد شهید با آمار اعلام شده دولت وقت تا حدودی مطابقت دارد و همدیگر را تایید میکنند و از دقت آمار بنیاد شهید حکایت دارند.
شایعات وسیع در همان روزها حاکی از رقم بیش از سه هزار شهید بود و حتی برخی رقم بیش از چهار هزار و یا ده هزار شهید را هم ذکر کرده و گفتهاند؛ فقط یکصد کودک کمتر از دو سال کشته شدهاند. میشل فوکو نیز که یک هفته پس از واقعه ۱۷ شهریور به منظور تهیه گزارشی درباره اوضاع ایران به این کشور سفر کرده بود، از کشته شدن ۲ تا ۳ هزار نفر سخن گفته است و در نوشته دیگری هم میگوید: «در ۱۷ شهریور چهار هزار نفر کشته شدند ولی از ترس در مردم خبری نبود».
تعداد غیرمسلمان در آمار جمعی مربوط به سال ۵۷ ـ ۵۶ بنیاد شهید، به شمار نیامده است.
در فاصله سالهای میان حماسه سیاهکل در بهمن ۱۳۴۹ تا مهرماه ۱۳۵۶ که راهپیماییهای خیابانی آغاز شد، ۳۴۱چریک و اعضای مسلح گروههای سیاسی جان خود را از دست دادند. از این شمار ۱۷۷تن در درگیریها کشته شدند. ۹۱نفر برخی بدون محاکمه و برخی دیگر هم پس از محاکمه پنهانی، در دادگاههای نظامی اعدام شدند. ۴۲نفر زیر شکنجه جان باختند، ۱۵ نفر دستگیر شدند و هرگز دیده نشدند. ۷ نفر دیگر خودکشی کردند تا به چنگ ماموران امنیتی نیفتند. ۹ نفر هم هنگام فرار از پای درآمدند. البته رژیم شاه برای جلوگیری از اعتراض جهانی و محکومیت از سوی نهادهای حقوق بشر به اعدام زندانیان سیاسی، اعلام کرد این نه نفر که به گروه «بیژن جزنی» معروف بودند، هنگام فرار روی تپههای اوین تیرباران شدهاند ولی این ادعا دروغ بود.
از بین گروه، فداییان مارکسیست و مجاهدین خلق، بیشترین تلفات را داشتند. در بین ۳۴۱ چریک کشته شده، ۱۷۲ نفر از فدائیان (۵۰ درصد)، ۷۳ نفر از مجاهدین خلق (۲۱ درصد پیش از تغییر دادن ایدئولوژی) و ۳۸ نفر (۱۱ درصد) از گروههای کوچک مارکسیست، ۳۰ نفر (۹ درصد از مجاهدین مارکسیست بعد از تغییر ایدئولوژی) و ۲۸ نفر دیگر (۸ درصد) از گروههای کوچک اسلامی بودند.