فراموشی نصب تندیس مرد شَمی ایذه در کشمکش های تبلیغاتی


فراموشی نصب تندیس مرد شَمی ایذه در کشمکش های تبلیغاتی

کارون بختیاری در یادداشتی به مسئله فراموش شده نصب تندیس مرد شمی در شهرستان ایذه پرداخته است.

کارون بختیاری در یادداشتی به مسئله فراموش شده نصب تندیس مرد شمی در شهرستان ایذه پرداخته است.

به گزارش ایلنا از خوزستان، بختیاری فعال میراث فرهنگی، می‌گوید: از حجاری های ایران باستان تا کنون عمری بر هنر پیکر تراشی ایرانیان گذشته است.

عمری پرفراز و نشیب که هنر پیکر تراشی امروز می‌تواند خود را میراث دار گذشته ای بداند که بیش از پنج هزار سال قدمت دارد.

ایرانی ها در دوران باستان با وجود مهارت های فوق العاده ای که برای ایجاد نقوش برجسته روی سنگ ها داشتند، علاقه ی چندانی به ساختن مجسمه های سنگین یا برنزی ازخود نشان نمی دادند، اما برخلاف ایرانی ها، تا دلتان بخواهد یونانی ها و مصری ها در این حوزه فعال بودند.

از دوران باستان، مجسمه های ریز و درشتی طی کاوش های مختلف از مناطق تاریخی ایران سر از دل خاک بیرون آوردند.

وی ادامه می‌دهد: یکی از شاهکارهای مجسمه سازی قابل بحث در تاریخ ایران که طی یک اتفاق سر از خاک بیرون آورد و امروز مانند نگینی در موزه ی ایران باستان میدرخشد، تندیسی منتسب به سورنا یا بهتر بگوئیم مرد شمی می باشد. این شاهکار مجسمه سازی متعلق به دوره ی الیمائید-پارتی و از جنس برنز است.

از آنجا که هنر ساختن مجسمه های بزرگ برنزی در ایران زیاد معمول نبوده، اینطور به نظر می رسد که سازنده این مجسمه با هنر مجسمه سازی برنزی یونانی آشنایی داشته است. با این حال، گذشته از فن برنز ریزی، سایر جزئیات پیکر سازی مربوط به این مجسمه کاملاً ایرانی است.

مجسمه کشف شده در شمی (خوزستان، ایذه) بزرگترین مجسمه ای است که تا کنون در خاک ایران پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است که از دوران های قدیم ایرانیان به یادگار باقیمانده است.

این تندیس در سال ۱۳۱۵ ه‍.ش در حوالی «کَل چندار» روستای شمی از توابع شهرستان ایذه به شکل اتفاقی توسط اهالی روستا کشف و هم اکنون با شماره ۲۴۰۱ در موزه ملی ایران ثبت و نگهداری می شود.

پیدا شدن تندیس مرد شمی باعث شد تا کارشناسان فن متوجه آن شوند و شَمی سرانجام شناسنامه خود را بیابد و به شناسنامه ای برای معرفی شهر تاریخی ایذه تبدیل شود‌.

تندیس مرد «شَمی» ۱۹۸ سانتی متر بلندا و ۶۰ سانتی متر پهنا دارد و از مِفرغ و به شیوه ریخته گری ساخته شده است. آرایش موها و پوشش آن همانند سوارکاران است. بالاپوش یقه هفتی و شلوار بر تَن دارد و کمربندش با پلاک‌های فلزی آراسته شده است. دست راست این تندیس به گونه کامل و دست چپ آن از مچ به پایین از میان رفته است.

نکته قابل توجه اینکه اگر اندک شناختی از لرهای بختیاری داشته باشیم و به پوشش و شکل جامه سوارکاران بختیاری توجه کنیم، این نکته را در همان نگاه اولیه می‌توانیم متوجه شویم که مرد شمی بی شباهت به بختیاری های کنونی نبوده و با توجه به خاستگاه مرد شمی باید گفت که این مرد و مردان بختیاری دارای شناسنامه ای مشترک بوده و همین اشتراک هویتی کافی است تا متوجه علاقه وافر بختیاری ها به تاریخ شویم.

علاقه ای که سرانجام باعث شد تا ساخت کپی تندیس مرد شمی برای نصب در خاستگاه آن در دستور کار شورای شهر دوره سوم ایذه قرار بگیرد.

از دوران کشف این اثر تا همین چند سال پیش به جز فعالین حوزه ی میراث فرهنگی و کسانی که در حوزه تاریخ فعالیت می کردند هیچ کس با مرد شمی کاری نداشته است.

این فعال حوزه میراث فرهنگی و تاریخی، ادامه می دهد: چالش مرد شمی با روی کار آمدن دوره ی سوم شورای شهر ایذه آغاز و تاکنون هم ادامه دارد. فضای مجازی و انتشار تصاویر مرد شمی و علاقه ی مردم ایذه به تاریخ و گذشته شهرشان بی تاثیر در سرد و گرم شدن بازار مرد شمی نبوده است و چه بسا دراین بین بوده اند بسیار کسانی که اصلا نمی دانستند مرد شمی کجاست و "کول فرح" کجای خوزستان واقع شده و خود را نادانسته درگیر داستان مرد شمی کردند.

در دوره ی سوم شورای شهر ایذه بود که جریان ساخت و نصب تندیس مرد شمی تصویب و به مرحله ی اجرا رسید. تندیسی که در آن زمان بالغ بر سیصد میلیون تومان خرج روی دست شورای شهر و شهرداری وقت گذاشت.

تندیسی که نصب آن بنا به شرایط وقت منتفی اعلام شد و پس از مدتی داستان مرد شمی از آب و تاب افتاد، بگونه ای که به جز فعالین حوزه ی میراث فرهنگی کسی سراغی از سرنوشت آن تندیس نمی گرفت.

داستان مرد شمی و نصب آن باروی کار آمدن نماینده کنونی شهرستان ایذه و باغملک در مجلس شورای اسلامی و شهردار فعلی شهر ایذه دوباره زنده شد و به مرور وارد مراحل تازه ای گردید.

در این میان هرکدام از این دو جریان نامبرده تلاش می کردند و می کوشند تا افتخار نصب این تندیس را بنام خود ثبت نمایند و چه بسیار هزینه هایی که دراین نبرد فرسایشی اتلاف نمی کنند.

این نبرد فرسایشی زمانی به اوج خود رسید که نماینده شهرستان در برنامه فرهنگی نوروزگاه کول فرح در سوم فروردین ماه ۹۸ وعده ی نصب تندیس را تا روز دهم فروردین به مردم داد، وعده عمل نشده ای که سرانجام اولین قربانی خود را دشت کرد.

با توجه به حادثه سیلی که در شهرستان رخ داد و کل استان را درگیر خود کرد موضوع نصب تا مدتی به حاشیه کشیده شد؛ اما خروج شهردار وقت از شهرستان در زمان وقوع سیل ناگهانی، ماجرا را وارد ابعاد تازه ای کرد و باعث شد تا همین موضوع به دستاویزی برای یک تسویه حساب زود هنگام تبدیل شود.

دستاویزی که باید به دنبال سر نخ های آن در نوروزگاه کول فرح و وعده عملی نشده شخص نماینده در دهم فروردین ماه، گشت.

تعلیق شهردار شهر، انتصاب سرپرست برای شهرداری، ناتوانی شورای شهر در اتخاذ یک تصمیم فوری، دخالت های شخص نماینده در امور شورای شهر و شهرداری، آشفتگی فضای عمومی و به دنبال آن بحث انباشت زباله های شهری و سرانجام بازگشت شهردار پس از چند ماه کشمکش، نتیجه کوتاه مدت جنگ فرسایشی میان دو جریان حاکم برای نصب یک تندیس بود.

تندیسی که نه می تواند به عنوان میراثی در کارنامه شخص نماینده ثبت شود و نه تضمینی برای خوشنودی مردم از عملکرد ضعیف شورای شهر و مجموعه شهرداری است.

شوربختانه تلاش های صورت گرفته در راستای نصب این تندیس ازطرف هر دو جریان به هیچ عنوان فرهنگی نبوده و بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته است.

باید اذعان کرد که تمامی جنجال و هیاهوی ایجاد شده در فضای عمومی ماحصلِ عقیم ماندن وعده هایی است که در قالب یک مشت شعار تبلیغاتی برای همیشه باقی ماندند.

هدف اصلی همه هنرمندان مجسمه ساز، نشان دادن وقار و منزلت انسان از طریق ساخت پیکرهای انسانی است.

اگر آنگونه که مسئولین فعلی شهرستان ایذه تمام توان خود را برای نصب یک تندیس به میدان آورده اند همین همت را برای رفع مشکلات بی شمار مردم خرج می کردند، بی تردید روزی مردم تندیس آنها را به پاس خدماتشان نه در میادین شهر که در قلب هاشان نصب می کردند.

فراموشی نصب تندیس مرد شَمی ایذه در کشمکش های تبلیغاتی

فراموشی نصب تندیس مرد شَمی ایذه در کشمکش های تبلیغاتی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه میراث فرهنگی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تقویم حجامت 1403