از ارج و آزمایش تا آونگان و هپکو ؛ صنایعی که خودمانی سازی نابودشان کرد!
برای داشتن یک اقتصاد پویا و رقابتی کاهش نقش دولت در فضای اقتصادی و متعاقب آن واگذاری صنایع به بخش خصوصی یک ضرورت است، با این مقدمه کوتاه باید گفت که خصوصیسازی برنامهای است که در بسیاری از کشورهای جهان به منظور کاهش فعالیت دولت در عرصههای مختلف اجتماعی به ویژه در بخش اقتصاد اجرا شده و این موضوع نشانگر این است که برای گذر از اقتصاد دولتی چارهای...
در کشور ما هم سیاست خصوصیسازی پیش از انقلاب با واگذاری سهام به کارگران و سهیم شدن آنها در سود کارخانجات و برای تغییر رویکرد دولت به صنعتی شدن در عرصههای مختلف و در چارچوب یک اصلاح اجتماعی به اجرا گذاشته شد و پس از انقلاب نیز با گذر از موج ملیسازی و نیز جنگ تحمیلی، خصوصیسازی و واگذاری امور به بخش خصوصی مورد توجه قرار گرفت؛ تا جایی که با تاسیس سازمان خصوصیسازی در سال 80، واگذاریهای دولت جدیت یافت و با ابلاغ اصل 44 قانون اساسی در دهم تیرماه سال 84 نیز خصوصیسازی در کشور رونق گرفت.
بد ماجرا اما برای ما از همین جا شروع شد به طوری که این خصوصی سازی های بی حساب و کتاب نه تنها کمکی به اقتصاد کشور و کاهش نقش دولت نکرد که بر عکس باری هم بر دوش دولت گذاشت. صنایعی چون نساجی مازندران یا هپکو اراک که روزی جزو صنایع مهم و پر سود کشور بودند به دست هیولاهایی که مشخص نبود از کجا و چگونه به اسم خصوصی سازی جیب های خود را پر کردند نابود شد!
امروز در اخبار و رسانه ها زیاد نام هپکو اراک و اعتراضات کارگران شریف این کارخانه را می شنویم، اما این کارخانه تنها کارخانه ای نبود که به واسطه خصوصی سازی های ساختگی نابود شد، متاسفانه در دولت های نهم و دهم تخلفاتی صورت گرفت که ریشه بسیاری از مشکلات از جمله همین مساله هپکو در آن قرار دارد.
روزنامه ابتکار در فروردین ماه امسال با انتشار گزارشی تحت عنوان خصوصی سازی های بی حساب و کتاب به این موضوع پرداخت، این روزنامه در بخشی از گزارش خود نوشت: در دولت قبلی حتی در درون خود نهاد ریاست جمهوری هم به اسم خصوصی سازی تخلف گسترده مالی صورت گرفته است. برای مثال صندوق شهیدان رجایی و باهنر با سابقه ۲۸ سال فعالیت در زمان احمدینژاد از نهاد ریاست جمهوری منفک و به یک موسسه خصوصی تبدیل شده بود. هرچند پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، دولت یازدهم این صندوق را به نهاد ریاست جمهوری بازگرداند و پیگیر اختلاسهای رخ داده در آن شد اما به نظر می رسد با این اوصاف، نمی توان تخلفات صورت گرفته درباره این صندوق را نادیده گرفت.
روایت نابودی هریک از این شرکتها داستانی مفصل است اما روزنامه شرق در گزارشی خلاصهای را از آنچه بر سر مهمترین شرکتهای این فهرست آمد آورده که هپکو تنها یکی از آن ها است، غول های صنعتی چون ارج، آزمایش تا آونگانی که روزی بزرگترین سازنده دکلهای انتقال نیرو در خاورمیانه بود و به سه قاره جهان صادرات میکرد و حتی نساجی مازندران که اگرچه به بانک ملی واگذار شد اما به هر حال بخشی از داستان بود همه و همه امروز به تاریخ پیوستند. در ادامه سرنوشت هپکو که این روزها صحبت در مورد آن زیاد است را بررسی می کنیم:
چرا هپکو به این روز افتاد؟
شرکت هپکو بیشک یکی از بزرگ ترین غول های صنعت ایران پس از آغاز روند صنعتی شدن و در دهه های پیاپی بود. کارخانهای که خانواده رضایی در سال 1354 پایهگذاری کرد و در مرحله ابتدایی 300 نفر در آن مشغول به کار شدند. مؤسسان کارخانه هپکو در همان آغاز به کار شرکت متوجه کمبود نیروی انسانی ماهر در ایران شده بودند و به همین دلیل پس از انتخاب یک مدیرعامل پاکستانی که تجربه خوبی در زمینه تولید ماشینآلات صنعتی داشت، سریعا اولین گروه از کارگران را برای آموزش تخصصی به آلمان و آمریکا فرستادند.
سنتی که سال ها ادامه پیدا کرد تا هپکو را به یکی از غنی ترین شرکت های ایران از نظر نیروی متخصص تبدیل کند. شرکتی بزرگ که حتی انقلاب، مصادره، جنگ و بمباران چندباره آن توسط دولت عراق هم نتوانست حرکتش را متوقف کند. ساخت خودروهای زرهی، پشتیبانی لجستیک عملیات طارق و خودروهای مخصوص جنگ نیزاری، گریدر جنگی و ساخت خمپاره فقط گوشهای از اثر شگفتانگیز هپکو در سالهای جنگ بود. هپکو حتی زیر چنین فشاری نیز از توسعه دست نکشید و در سال 1371، فقط دو سال پس از جنگ، ساخت بزرگترین سوله صنعتی خاورمیانه با مساحت 60 هزار مترمربع بدون ستون و مانع مزاحم را جشن گرفت.
هپکو در زمانی که همکاری هایش با شرکتهای تراز اول بین المللی شانه به شانه پیش میرفت، در سال 1380 روی میز فروش سازمان خصوصیسازی قرار گرفت و بهطور تدریجی و در نهایت با عرضه سهامی عمده در سال 1385 به بخش خصوصی واگذار شد. خریدار جدید هپکو که تاجری سرشناس و از مدیران سابق جهاد سازندگی بود، توافق کرده بود 74 میلیارد تومان بابت تصاحب سهام عمده هپکو پرداخت کند؛ مبلغی که مورد مناقشه مدیران و کارشناسان بود و بسیاری معتقد بودند این مبلغ فقط سود سه سال کارخانه هپکو و بسیار کمتر از ارزش زمین های این شرکت است. خریدار جدید اما در همان اقدام ابتدایی مدیران باسابقه شرکت را بیرون کرد و همزمان با نحوه مدیریت عجیب او در هپکو، واردات محموله بزرگی از ماشین آلات دسته دوم خارجی، بلای جان هپکو شد.
هپکو انحصارش بر بازار را از دست داد و پیمانکاران ترجیح دادند بهجای استفاده از محصولات این شرکت، سراغ محصولات بیکیفیت اما ارزان تر خارجی بروند و چندان نگران کیفیت نهایی پروژه ها نباشند. پایبندنبودن خریدار به تعهدات خود، واگذاری شرکت به خریدار دوم و عدم پایبندی او به تعهداتش، کارخانهای را که روزی نگین صنعت مرکز ایران بود، در سال 1393 به جایی رساند که در پرداخت حقوق و دستمزد کارگرانش ناتوان بماند و کارگرانی که روزی شانس آموزش تخصصی در بهترین مراکز صنعتی اروپا را یافته بودند، در پی احقاق حقوق خود دست به تجمع زدند. تجمعاتی که به نتیجه خاصی نرسید تا پس از مسدودکردن مسیر راهآهن شمال-جنوب و برخورد با آنان دولت در نهایت هیئتی از مدیران دولتی را در رأس کارخانه هپکو قرار دهد. شرکتی که حالا صدها میلیارد تومان بدهی انباشته و خطوط تولید زمینگیر دارد. مدیران هپکو در چند ماه اخیر مدعی فعالیت دوباره این شرکت هستند اما برای قضاوت دراینباره کمی زود است و با این حساب میتوانیم هپکو را یکی از مهمترین شرکتهای فهرست بزرگ قربانیان سالهای ابتدایی خصوصیسازی یا همان خودمانی سازی در ایران بنامیم.
به هر روی مشخص است تا زمانی که اصلاحات ساختاری در این زمینه صورت نگیرد اقتصاد کشور با تحریم یا بدون آن رو به نابودی خواهد رفت.