مناظره تاک با گوسفند


مناظره تاک با گوسفند

درخت تاک با صوت بلندی چنین می گفت او با گوسفندی بکاوش ریشه ام عمق زمین را بسازد شیره ای چون انگبین را یکی میوه بپروردم چوانگور مثال دانه یاقوت در نور غذای دلمهشاعر:پرویز بابادی

درخت تاک با صوت بلندی چنین می گفت او با گوسفندی
بکاوش ریشه ام عمق زمین را بسازد شیره ای چون انگبین را
یکی میوه بپروردم چوانگور مثال دانه یاقوت در نور
غذای دلمه ام معروف عالم ازاین سبزینه برگم میزند دم
تمام شاخه هایم روی دیوار پر است ا ز میوه ام آماده بردار
جوابش داد پشمین میش هوشیار رسد از میوه ات بسیار آزار
بگفتا تو فقط انگور داری زمن هست بیشتر گر میشماری
چو انگورت بماند چند روزی شود معجون تلخ و سینه سوزی
به تو هشدارگرخوردی زمعجون شوی مجنون واعمالت دگرگون
اگر خوردی شود عقل تو زایل عملهای شنیعی از تو حاصل
تمام زندگی را عقل باید ز بی عقلی هزاران خبط آید
چوآید در زمستان برف وباران لباس ازپشم من خواهان فراوان
همه پشمینه پوشند در زمستان نمایم گرم احوال و تن و جان
تمام خورو خورجین بند وپا بند همه از میش لاغر ای خداوند
زپشمم نقش زیبای خیالی کنند بر پا زنان چند دار قالی
به روی تار پودم نقش زیبا پدیدار آورد دستان برنا
کباب ناب سازند از تن من چو در دنیا نباشد روحی از من
جوابش داد تاک نغز گفتار بگویم حاصل خود را ازین کار
تو ای میش عزیز و آنچنانی سرت را گربرند بی جان بمانی
سر من گر برند دارم جوانی کنم چند سال دیگر زندگانی
پاییز نود و هشت

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال شمع روزانه پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403