تو حق داری نمی بینیم
ازون بالا برات سخته
بلیطِ قلبِ تو دست
هر آدم باشه خوش بخته
دلِ تاریکی از دستت
یه عمره سرد و مایوسه
که از هر نقطه ی این شهر
وجودت مثلِ فانوسه
اگه هر سازه ی این شهر
نماد آدمی باشه
تو واسم برجِ میلادی
که تهران زیرِ پاهاشه
من اما مثلِ آزادی
یه برجِ پیر و دلخونم
که هر شب از لب بومم
به چشمات خیره می مونم
نمای صورتت قرصِ
یه ماهِ کامل از شیشه
نگو هر روز خورشید از
چشای تو طلوع میشه
نگو هر وقت دلگیری
یُ چشمات حسِّ غم دارن
تمومِ اَبرهای شهر
تو چشمای تُو می بارن
اگه هر سازه ی این شهر
نمادِ آدمی باشه
تو واسم برجِ میلادی
که تهران زیرِ پاهاشه
من اما مثلِ آزادی
یه برجِ پیر و دلخونم
که هر شب از لب بومم
به چشمات خیره میمونم
ازون بالا برات سخته
بلیطِ قلبِ تو دست
هر آدم باشه خوش بخته
دلِ تاریکی از دستت
یه عمره سرد و مایوسه
که از هر نقطه ی این شهر
وجودت مثلِ فانوسه
اگه هر سازه ی این شهر
نماد آدمی باشه
تو واسم برجِ میلادی
که تهران زیرِ پاهاشه
من اما مثلِ آزادی
یه برجِ پیر و دلخونم
که هر شب از لب بومم
به چشمات خیره می مونم
نمای صورتت قرصِ
یه ماهِ کامل از شیشه
نگو هر روز خورشید از
چشای تو طلوع میشه
نگو هر وقت دلگیری
یُ چشمات حسِّ غم دارن
تمومِ اَبرهای شهر
تو چشمای تُو می بارن
اگه هر سازه ی این شهر
نمادِ آدمی باشه
تو واسم برجِ میلادی
که تهران زیرِ پاهاشه
من اما مثلِ آزادی
یه برجِ پیر و دلخونم
که هر شب از لب بومم
به چشمات خیره میمونم