.
“گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تازودتر از غم بنویسم گله ها را”...
.
بودم جلوی خیمه و دیدم همه رفتند
دیدم به دو چشمم همه ی مرحله ها را
.
دشمن جلوی چشم من ای وای چه ها کرد
لعنت کند ای باب خدا حرمله !! ها را ...
. “خوش نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را”
.
بگذار برایت بنویسم ز اسیری
بگذار نشانت بدهم آبله ها را
.
جا ماندم و هربار کشیدند و کشیدند
بابا ! بنگر تو اثر سلسله ها را “
.
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را”
.
اکنون من و تو خوب رسیدیم به مقصود
یک بوسه بده تا که سرآری گله ها را ...
.
“گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تازودتر از غم بنویسم گله ها را”...
.
بودم جلوی خیمه و دیدم همه رفتند
دیدم به دو چشمم همه ی مرحله ها را
.
دشمن جلوی چشم من ای وای چه ها کرد
لعنت کند ای باب خدا حرمله !! ها را ...
. “خوش نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را”
.
بگذار برایت بنویسم ز اسیری
بگذار نشانت بدهم آبله ها را
.
جا ماندم و هربار کشیدند و کشیدند
بابا ! بنگر تو اثر سلسله ها را “
.
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را”
.
اکنون من و تو خوب رسیدیم به مقصود
یک بوسه بده تا که سرآری گله ها را ...
.