بیست و سوم مهر، مصادف با پانزده اکتبر، روز جهانی نابینایان نامگذاری شده؛ این روز به افرادی که مادرزاد، یا به علت بروز بیماری یا سانحهای ناگوار چشمهایشان را ازدستدادهاند، اختصاص دارد.
پر واضح است صاحبان عصای سفید نه تنها کمتوان نیستند بلکه گاه توانمندترند و پروردگار نیرویی ژرفتر در درون این فرشتگان خاکی به یادگار نهاده که رشکبرانگیز است. نوابغی همچون هلن کلر، طه حسین، رودکی سمرقندی و هزاران تن دیگر!
رضا تکیهخواه 22 ساله دانشجوی کارشناسی حقوق در دانشگاه کردستان، که از بدو تولد تا چند سال گذشته کمبینا بوده است، پنج بار عمل جراحی نا موفق بر روی چشمانش انجام داده و او حالا کاملاً نابینا شده است.
وی به ایسنا، می گوید: روز جهانی نابینا صرفاً مختص به افراد نابینا نیست؛ امروز بهانهای است که ما به جامعه نشان دهیم که نابینایان نیز وجود دارند و میتوانند مانند افراد عادی و بینا در ادارات دولتی و خصوصی حضور پیدا کنند و پا بهپای آنها فعال و نقش مؤثری داشته باشند.
تکیهخواه معتقد است: هدف از روزی به نام عصای سفید اثبات حق نابینا به جامعه است تا بگوییم توانایی اشتغال و حضور در جامعه را داریم.
وی با تاکید بر اینکه نابینایان میتوانند وکلای خوبی باشند، ادامه می دهد: بسیاری از نابینایان تحصیلکرده را میشناسم که در مقطع دکتری حقوق و علوم تربیتی به تحصیل اشتغال دارند و بسیار موفق و توانمندند و هیچگاه محرومیت چشمی، سد راهی برای ادامه تحصیلشان نبوده است.
این دانشجوی روشندل در کردستان می افزاید: طرز فکر جوانان نابینا نسبت به گذشته تغییر کرده و اکثر آنها مشغول به تحصیل هستند و تیره چشمی را محدودیت نمیدانند اما متأسفانه در برخی از روستاها جوانان نابینایی وجود دارد که جرات بیرون آمدن از خانه را ندارند.
تکیهخواه با اشاره به اینکه حرفههایی چون پزشکی و قضاوت در تضاد با نابینایان است، می گوید: سلامت جسمانی یکی از مسائلی است که در استخدامی ادارات، آموزشوپرورش و دانشگاهها به آن توجه میکنند درحالیکه نابینایان توانایی مدیریت و ادارهی کلاس را دارند.
تکیهخواه، دیدگاه ترحمآمیز جامعه نسبت به نابینایان را بسیار آزاردهنده می داد و عنوان می کند که گاهی در دانشگاه و یا هنگام رد شدن از خیابان دچار مشکل میشوم، افراد بینا بهجای اینکه کمکم کنند دلشان برایم میسوزد و این دلسوزی برای ما نابینایان بیفایده است.
این دانشجوی روشندل ادامه می دهد: نگاه ترحمآمیز افراد موجب میشود که نابینایان خود را ذلیلتر و ضعیفتر نسبت به جامعه تصور کنند در حالی ما با همین امکانات کم، توانایی تحصیلات در مراتب بالاتر را داریم چراکه خداوند به نابینایان حافظه فوقالعاده قویی داده است.
وی می گوید: جامعه نیازمند نابینایان است و باید برای پیشرفت جامعه بسیاری از مشکلات و دغدغههای این افراد را نسبت به گذشته کم کرد.
تکیه خواه رنگها را خوب تشخیص میدهد و میگوید آنچه را با چشم دل تصور میکنم تا همان اندازه در خواب میبینم.
شیوا تباشیر، روشندل 22 ساله، دبیر کانون سوما، دانشجویی فقه و حقوق، میگوید: تا دوم دبیرستان قدرت بینایی داشتم، اما به دلیل اینکه چشمم مادرزادی آبسیاه داشت بعد از عمل جراحی در سن 15 سالگی کاملاً بیناییام را از دست دادم.
وی، با اشاره به فعالیت اجتماعی نابینایان در کانون سوما، می افزاید: برای حمایت از نابینایان و کمبینایان هرساله باهمت این کانون مراسمی در شان این افراد در دانشگاه برگزار میکنیم.
این روشندل، بیان می کند: در چندین سال گذشته در دانشگاه کردستان مراسم روز نابینایان برگزار میشد اما به دلیل عدم بازدهی، تصمیم گرفته شد که نمایشگاهی به مدت سه روز در دانشگاه برگزار کنیم و از وسایل کتابخانه جهت آموزش، فایل ضبط شده دروس دانشگاهی و همچنین از یک کتاب رونمایی شود.
دبیر کانون سوما، میگوید: قبل از نابینا شدن، در دوره آموزشی "رفتار درست با نابینایان" شرکت کردم و آموزش صحیح برخورد با آنها را یاد گرفتم اما زمانی که نابینا شدم فهمیدم که بهترین رفتار با نابینایان این است که باید کنارشان بود و آنها را به جمع دوستان دعوت کرد و اجازه نداد در اتاق تنهایی محصور و محبوس شوند.
تباشیر یکی از مشکلات عمده نابینایان را نبود شغل مناسب می داند و عنوان می کند: بسیاری از نابینایان گلایه میکنند که باوجود داشتن مدرک تحصیلی، متأسفانه ادارات دولتی آنها را استخدام نمیکند، تعداد زیادی از نابینایان با وجود توانمندی زیاد بیکار هستند.
در ادامه نسرین رحیمی 25 ساله، دانشجویی روشندل ادبیات کردی، که در روستای ملک شاه، به دنیا آمده تا 15 سالگی کمبینا بوده و بعد از آن بهطور کامل نابینا شده است.
وی درباره خود چنین میگوید: در 12 سالگی میدانستم که من نقص عضوی دارم که نمیتوانم در مدرسه عادی درس بخوانم، بااینوجود علاقهمند به یادگیری بودم، در کلاسهای نهضت سواد آموزی اسم نوشتم، معلم روستا با همراهی و همکاری بهزیستی با خط بریل آشنا شد و توانست در طول یک سال، پایه اول و دوم ابتدایی را به من آموزش دهد و همچنین خواهرم در یادگیری درسهایم به من کمک میکرد.
رحیمی می افزاید: خوشبختانه من به سازمان بهزیستی معرفیشدم و توانستم برای تحصیل به مدرسه عادی بروم با این تفاوت که معلمم کاملاً خط بریل را میشناخت و به من آموزش میداد، برف و سرمای شدید زمستان هم نتواست من را از مدرسه دور کند، با شرایط بسیار سخت پایه سوم و چهارم را نیز به اتمام رساندم.
وی ادامه می دهد: با کمک یکی از آشناها که در سنندج مدرس دانشگاه بود، توانستم غیرحضوری پایه پنجم ابتدایی را در مدت یک ماه با موفقیت پشت سر بگذارم، در پاییز سال 89 خوابگاه دار الاحسان در سنندج برای نابینایان تاسیس شد، که با 9 نفر نابینای دیگر هم خوابگاهی شدم، به مدت 6 سال از اول راهنمایی تا پایان دبیرستان در آنجا زندگی کردم، سال 96 در دانشگاه کردستان پذیرش شدم و هماکنون در خوابگاه این دانشگاه مستقر هستم.
رحیمی ادامه می دهد: نابینایان باوجود محدودیتی که دارند توانمند هستند و نباید ممنوعیت داشته باشند، بهعنوان یک همنوع معلول، از مسئولین و مدیران استان درخواست میکنم که ما را صرفاً تلفنچی نبینند چراکه میتوانیم فعالیت مثمر ثمری داشته باشیم.
وی با ناراحتی تعریف می کند که در هنگام انتخاب رشته علاقهمند به ادامه تحصیل در دانشگاه تربیتمعلم بودم اما با این خبر مواجه شدم که نابینایان نمیتوانند شرکت کنند، درصورتیکه ما میتوانیم در این شغل موفق باشیم.
این دانشجوی نابینا معتقد است، متأسفانه جامعه با چشمهایی ضعیف به نابینایان نگاه میکنند در واقع ما فقط چشممان نمیبیند اما آنها با ما همصحبت نمیشوند انگار که نمیشنویم و نمیتوانیم سخن بگویم درحالیکه ما دارای عقل فهیم و سالم هستیم و میتوانیم مانند تمام انسانها تعامل اجتماعی داشته باشیم و خانهداری کنیم و فرزند بیاوریم.
رحیمی عنوان می کند: دانشجویان نابینا با هزار امید و آرزو مشغول به ادامه تحصیل میشوند و زمانی هم که مدرک تحصیلی میگیرند به دلیل عدم اشتغال مجبور هستند مانند روزهای اول در خانه بنشیند و معتقدم این درس خواندن برایشان فایدهای نداشته است، در حالی که نابینایان میتوانند در مدارس، ادارات و سازمانها همکاری و همراهی داشته باشند.
وی می گوید: با توجه به اینکه برخی از نابینایی ها ژنتیکی و مادرزادی است و به دلیل مشکلات ارثی و حوادث دوران بارداری به وجود میآید، تقاضامندم خانواده ها قبل و بعد از ازدواج آزمایشهای ژنتیک را در اولویت قرار دهند تا از تولد نوزادان نابینا و معلول جلوگیری شود.
صبری حسینپناهی 32 ساله دانشجویی روشندل پژوهش علوم اجتماعی می گوید: در 8 ماهگی نابینا شدهام و با پیجوییهای مکرر متأسفانه دلیل نابینایم مشخص نشد.
وی روزی به نام عصای سفید را یک افتخار بزرگ برای نابینایان می داند و می گوید: نامگذاری روزی به نام نابینایان به ما این انگیزه را میدهد که دیده شویم و در خانه محدود نباشیم.
حسینپناهی که بسیار آرام و کم حرف است، گفت و گو را با یک جمله به پایان می رساند و می گوید: نابینایان با کامپیوتر گویا بهراحتی میتوانند کار کنند
انتهای پیام