شاید در نگاه اول «بازشایستگی» واژهی جدید و نامانوسی به نظر برسد، امّا در صورت ارائه یک تعریف جدید از شایستگیهای انسانها در دورانی که همیشه از آن به عنوان بازنشستگی و نزدیک شدن به پایان و دوران کنار گذاشتن آدمها تعبیر شده است میتوان آن را به زیبایی ترویج داد.
به گزارش ایسنا، اکثر سالمندان، بازنشستگی و سالخوردگی را دورهای می دانند که در آن مشکلات سلامتی، احساس کنار گذاشته شدن، خاطر پرسشی و تنهایی و انزوا به سراغ آنان میآید و چاره ای جز تحمّل این شرایط تا لحظه مرگ ندارند، اما واقعیت این است چنین وضعیتی واقعیت ندارد و تنها تصوری است که در خاطر افراد شکل گرفته و جامعه نیز به آن پَر و بال داده و آن را پرورش داده است.
میخواهم زندگیام را زندگی کنم...
در یکی از همین روزهای خدا، با تعدادی از بازشایستههای فرهیخته استان بوشهر آشنا شدم که از لحظه لحظه زندگیشان به بهترین نحو استفاده می کنند. با وجود تمام آنچه گفته شد دیدگاه این بانوان بازشایسته و فرهیخته بسیار جذاب و هیجانانگیز بود. این فرزانگان معتقد بودند که به جای سن و سال، این باورها و اقدامات آنان است که کیفیت زندگیشان را تعیین میکند...
ممکن است این نوشتهها کمی خوشبینانه به نظر برسد، اما واقعیت آن است که هدف نهایی آن، به اشتراک گذاشتن ایدههایی است که بتواند تغییر مثبتی در جامعه، و زندگیهای مردم ایجاد کنند.
یکی از این فرهیختگان بازشایسته با لبخند و نگاهی پر از امید به ایسنا گفت: "میخواهم به جای این که فقط از زندگیام گله و شکایت کنم، مابقی آن را زندگی کنم. در واقع چگونه به دیگران یاری برسانم تا آن ها نیز دوباره جوان شوند و شور و اشتیاق برای زندگی به دست آورند."
نکته جالب توجه اینجاست که وی در طول زندگی خود علاوه بر کسب موفقیت، بر مسائل مهمی تمرکز داشته و مواردحائز اهمیت از دیدگاه او دارای سه جنبه بوده است: سخاوت و بخشندگی، خدمت رساندن به دیگران و روابط محبت آمیز.
بازشایستگی به معنای دوباره پرانرژی شدن، مشتاق بودن، ریسک کردن و زندگی همراه با شور و اشتیاق در همه سنین است. بازشایستگی بر جسم، ذهن، روح و روان فرد تمرکز میکند تا بدینوسیله او را از لحاظ احساسی، فکری، جسمی و معنوی دگرگون ساخته و جان تازه ای به او ببخشد.
بازشایستگی مختص سن و سال خاصی نیست
یکی دیگر از این مهربانو ها در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اعتقاد راسخ گفت: "بازشایستگی فکری، همان یادگیری مداوم است، اینکه جسم خود را با تغذیه سالم و ورزش منظم حفظ کنیم." و دیگر بازنشسته فرهیخته بحث را اینگونه ادامه داد: "بازشایستگی معنوی تنها از طریق احساس حضور در برابر خالق رحمان و مقتدر و همچنین بهتر بودن میسر میشود، این مختص به سن و سال خاصی نیست."
او این امر را یک اتفاق صرف تلقی نمیکرد، بلکه بازشایستگی را یک سبک زندگی میدانست. نکته قابل تامل اینجاست که همه این فرهیختگان در عمل هر روز را به شکل یک ماجرای تازه و فرصتی برای یادگیری سپری میکنند.
این سه فرشتهی زندگی که بانوانی غرق در شور و شهود بودند دارای تحصیلات عالیه و بازشایستههایی بودند که نمیخواستند بازنشسته باشند. دیدگاه بانوی اول خیلی عالی بود، کارشناس ارشد تغذیه و بازشایسته دانشگاه علوم پزشکی، اهل مطالعه و بسیار فعال. از این منظر او را دیدم که بسیار خوشصحبت است و شروع کردیم به بحث و گفتوگو... او که بازنشستگی را قبول نداشت، از بازشایستگی به عنوان مفهومی بسیار بامعنا و دلنشین یاد کرد.
قهرمانِ «بازشایستگی» خود شوید
شاهکلید این بازشایستگی شرایطی است که در آن احساسات مثبت، اثری مانند اثر عشق دارد. انجام مجدد کارهای گذشته به همان شیوه همیشگی و با همان افراد قبلی، کمکی به سلامت احساس خود فرد یا هیچکس دیگری نمیکند. باید در روابط خود ریسکهای میان فردی انجام داد و از آنها درس گرفت.
در آینده نه چندان دور نمیخواهیم با سیل عظیمی از بازشایستگانی مواجه شویم که همیشه درباره آن چه در گذشته انجام میدادند و یا یاد میگرفتند و می دانستند صحبت میکنند و گاها روابط این افراد با دوستان و بین خودشان یکنواخت باشد. از این جهت بازشایستگان ما نیاز دارند کمی بیشتر در لحظه زندگی کنند. شاید بازشایستگی فکری به مانند ستون فقرات باشد. اگر دائما نیاموزند، بهتر است خودشان را مُرده فرض کنند، چرا که در این حالت از لحاظ فکری مُردهای بیش نیستند.
برای بازشایستگی فکری برنامه بریزید
مهم نیست چه شغل و جایگاهی در زندگی دارید، مهم این است که برنامهای برای بازشایستگی فکری داشته باشیم. این برنامه میتواند پیوستن به یک سمن گردشگری فرزانگان و یا گروه حافظ خوانی، گذراندن دوره ای آموزشی در یک موسسه علمی، یا سفر و غرق شدن در یک فرهنگ جدید باشد تا سلول های مغز افراد برانگیخته شود.
اگر دیگران را به خوبی بشناسی به اندازه ای به آن ها نزدیک خواهی شد که در وقت شایستگی تو را خواهند ستود و هنگامی که رفتار زشتی از خودت نشان دهی، آن را به تو گوشزد خواهند کرد. بسیاری از کسانی که در زندگیشان موفقیت بیرونی را تجربه کرده اند، درونی آشفته دارند. آن ها عاشق خودشان نیستند، برای نیل به بالندگی و تعالی، گریزی از پذیرش مسئولیت حفظ توازن پویا بین تغییر و تداوم نیست...
«موجیم که آسودگی ما عدم ماست»، اگر به چنین قاعده ای در زندگی پایبند باشیم و آن را رهآوردی برای بروز استعدادهای نهفته خود بدانیم در این صورت با این سخن "هرمان هسه" هم نوا خواهیم شد که «آدمی در پختگی خود همواره جوان تر می شود. من نیز چنینام... چرا که شور حیات سالیان کودکی خود را همواره حفظ کرده و بزرگ شدن و پا به سن گذاشتن خویشتن را همچون گونهای کمدی یافتهام.»
انتهای پیام