تولد علوم انسانیِ اسلامی شرط شکل گیری جامعه مطلوب دینی است


تولد علوم انسانیِ اسلامی شرط شکل گیری جامعه مطلوب دینی است

حجت الاسلام رضا غلامی در مراسم افتتاحیه پنجمین کنگره علوم انسانیِ اسلامی گفت: تولد علوم انسانیِ اسلامی شرط شکل گیری جامعه مطلوب دینی است.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر مشروح سخنرانی حجت الاسلام رضا غلامی، رئیس شورای سیاست گذاری مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی در مراسم افتتاحیه پنجمین کنگره علوم انسانیِ اسلامی، در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما است که در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین

سلام و خیرمقدم عرض می کنم خدمت میهمانان گرامی، اساتید، فضلا و محققان گرانقدر حوزه و دانشگاه، خصوصاً حضرت آیت الله رئیسی، ریاست محترم قوه قضائیه که دعوت ما را توأم با لطف و صمیمیت پذیرفتند.

اجازه می خواهم ضمن تقدیم نکاتی به عنوان پیش درآمد، گزارش مختصری از برگزاری پنجمین کنگره علوم انسانیِ اسلامی خدمتتان عرض کنم.

برخلاف دیدگاهی که فرارسیدن دوران دین، و شکل گیری جامعه دینی به معنای دقیق کلمه را شرط لازم برای تولّد علوم انسانیِ اسلامی بیان می کند، علوم انسانیِ اسلامی نقش غیر قابل انکاری چه در ظهور عصر دین، و چه در عینیت یافتن مراتب عالیِ جامعه اسلامی بر عهده دارد. تقرّب جوامع انسانی به فضائل و کرامت اجتماعی، جز با خودآگاهی، بسط و تعمیق دانش انسانی و اجتماعی، فهم مسیر صحیح و سپس شناخت مسائل و حل موفق آنها میسر نیست و طبیعی است که این شرایط با علومی که معارض با جهان بینی رایج است حاصل نمی شود. در واقع، همچنان جای طرح این پرسش مهم وجود دارد که چگونه شکل گیری جامعه مطلوب دینی، شرط واجب برای تولد علوم انسانیِ اسلامی معرفی می شود در حالی که علوم انسانیِ سکولار، این جامعه را با ریل گذاری محسوس و نا محسوس، از مسیر اصلی خود دور می کند؟ ممکن است پاسخ برخی به به این پرسش، مبتنی بر نظریه حوالت تاریخی باشد اما روشن است که پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی در این عصر، خود نشانه ای بزرگ بر بطلان این نظریه محسوب می شود. واقعیت این است که شکاف میان باورها و واقعیت های عینی، لزوماً به منزله نبود گرایش به ظهور علم دینی نیست بلکه خود مؤید نیاز به علم دینی برای کم کردن این شکاف محسوب می شود؛ از سوی دیگر، جامعه دینی یک پدیده مطلق نیست بلکه باید آن را واقعیتی پیچیده و ذو مراتب دانست که البته ظاهربینی های رایج قادر به ارائه ارزیابی درستی از آن نمی باشد. از این روست که علوم انسانیِ اسلامی نه تنها زیستگاه خود را مراتبی از جامعه دینی قلمداد می کند، بلکه مقصد خود را در جهت کاهش فاصله وضع موجود با وضع مطلوب تعریف کرده است.

در سال های گذشته، فلسفه علم دینی با رشد خوبی روبرو بوده و تاکنون به پرسش های فراوانی در باب ماهیت و نسبت و مناسبات علوم انسانیِ اسلامی پاسخ داده است. در عین حال به نظر می رسد هنوز پرسش هایی هست که فلسفه علم دینی می بایست به آن توجه ویژه ای را معطوف کند. یکی از این پرسش ها، عدم سرایت قطعی گرایی از مبانی علوم انسانیِ اسلامی به روبنای این علوم است. این روشن است که میان بنیادهای علوم انسانیِ اسلامی با نسبیت گرایی هیچ نوع سازگاری به چشم نمی خورد و بر خلاف علوم انسانیِ سکولار، علوم انسانیِ اسلامی به مدد فلسفه اسلامی از از لایه مرکزی هسته خود در برابر انواع لرزه ها صیانت می کند. در واقع، وقوع انقلاب علمی در علوم انسانی اسلامی منتفی نیست اما شرط آن، دگرگونی در آن معرفتی است که صیانت از بنیادهای علوم انسانیِ اسلامی را عهده دار شده است. با این حال، طبیعی است که نه اقتضای لایه های پیرامونی این هسته، قطعیت است و نه امکان قطعیت در آن لایه ها که در نقاطی با علم متعارف کاملاً گره می خورند وجود دارد. در چنین شرایطی تئوریزه سازی انعطاف پذیری در طبقات رویین علوم انسانیِ اسلامی و تبیین چگونگی تحجرزدایی از این علوم ضروری است. پرسش بعدی به نحوه استفاده از منبع تاریخ در علوم انسانیِ اسلامی برمی گردد که در بحث های قبلی بنده در کنگره به عنوان یک منبع در طول منبع فلسفه مورد تاکید قرار گرفته بود. روشن است که در علوم انسانیِ اسلامی نمی توان از تاریخ و آگاهی های عمیق تاریخی به راحتی گذشت اما مهم، اتصال صحیح تاریخ به مبانی و روش شناسی علوم انسانیِ اسلامی است. به نظر می رسد بسط و گسترش فلسفه تاریخ به مثابه دانش فهم سنت ها و قوانین تاریخی مقدمه لازم برای دست یابی به پاسخ است و لذا جا دارد از منظر اندیشمندان علوم انسانیِ اسلامی دور نماند.

واقعیتی که نباید از کنار آن به سادگی گذشت، اهمیت نقد و گفتگوهای انتقادی در علوم انسانیِ اسلامی است که چه در فهم دقیق تر مسائلِ مبتنی بر شاخص ها، و چه در یافتن بهترین راه حل ها، و چه در شناسایی مسیر مطلوب برای پیاده سازی عملی راه حل ها در جامعه، از اهمیت و ارزش فوق العاده ای برخوردار است. نباید از نظر دور داشت که علوم انسانیِ اسلامی مولود آزاداندیشی است و اقتضای آزاداندیشی استقبال از گفتگوهای انتقادی نه فقط به نیت محکوم سازی رقیب بلکه با هدف ارتقاء درک اجتماعی و یا شناسایی نقاط قوت سایر افکار است. با این وصف، یکی دیگر از پرسش های مهم از فلسفه علوم انسانیِ اسلامی، چگونگی قرار گرفتن گفتگو در ساختار علوم انسانیِ اسلامی است. البته در این میان، روشن است که سیاست زدگی و از سوی دیگر، ژورنالیسم شبه علمی و آنارشسیم، یعنی تبدیل علوم انسانی به برداشت های شخصی و بی قاعده، که امروز به اسم علوم انسانی در میان برخی رواج یافته است، نه تنها میدان گفتگوهای انتقادی را می بندد بلکه گفتگوهای علمی را به کشمکش های بی حاصل منجر می کند.

علاقمندم این مطلب را صراحتاً با شما سروران گرامی در میان بگذارم که امروز مهم ترین نیاز علوم انسانیِ اسلامی گسترش نوآوری به ویژه در عرصه های کاربردی محسوب می شود. هرچند علوم انسانیِ اسلامی در برخی شاخه های آن به سرعت در حال رشد و تکامل است اما در نقطه مقابل، در برخی رشته ها کمبود نوآوری، تحرک و پویایی لازم را از بین برده است. البته نباید از نظر دور داشت که کمبود نوآوری های علمی در عرصه علوم انسانی بیش از هرچیز به ناچیز بودن سرمایه گذاری های هوشمندانه ی نظام علمی کشور در علوم انسانی بر می گردد اما نباید نقش فراهم نبودن بسترهای فرهنگیِ نوآوری و مهم تر از همه، کم توجهی به جوان گرایی و حضور نخبگان جوان و پرانگیزه در گلوگاه های علمی که گاه به اسم صیانت از مراتب دانشگاهی و حوزوی به جامعه علمی تحمیل شده است، را نادیده گرفت.

خوشوقتم که به استحضارتان برسانم، کنگره علوم انسانیِ اسلامی و اقمار آن که از اواخر سال پیش به مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی ارتقا یافت، تلاش برای گسترش نوآوری های علمی را یکی از اولویت های اصلی خود در نظر گرفته و با کمک دانشگاه ها و پژوهشگاه های عضو این مجمع برنامه هایی را در این عرصه پیش بینی کرده است که البته برای اجرای آن به کمک های شما نیاز مبرم دارد. به جز گفتگوهای علمی که می تواند فرصت های مهمی را برای نوآوری فراهم کند و مجمع طی دو سال اخیر به این گفتگوها به شدت دامن زده است، شکل گیری پژوهش های بزرگِ گروهی مرکب از نخبگان جوان و اساتید زبده ی رشته های مختلف در دانشگاه ها و پژوهشگاه های متعدد، یکی از راه های مؤثر تر برای دست یابی به نوآوری یا مقدمات نوآوری قلمداد می شود. این جنس از پژوهش ها، نه تنها به پرورش محققان خلاق کمک می کند، بلکه سیستم های مدیریت پژوهشی در علوم انسانی را با رشد چشم گیری روبرو خواهد کرد.

با وجود آنکه کنگره علوم انسانیِ اسلامی هیچگاه خود را در سطح یک همایش علمی صرف محدود نکرده و برای خود در تولید علم سهم مهمی قائل بوده است، لکن طبیعی است که یکی از مزایای مهم کنگره های علمی، ارائه ویترینی از دستاوردهای تحقیقی طی یک بازه زمانی مشخص است. لازم است به استحضارتان برسانم، به جز پژوهش های انجام شده در طول سال که به تدریج در قالب کتب و نشریات علمی و پژوهشی تقدیم علاقمندان شده است، کنگره در هر دوره دهها مقاله پژوهشی ارزشمند به جامعه علمی تقدیم کرده است. در پنجمین کنگره که امروز افتخار داریم در آیین افتتاحیه آن در خدمتان باشیم، از 412 چکیده مقاله تایید شده، و همچنین 363 مقاله واصله، 164 مقاله در داوری های نهایی پذیرفته شده که انشاالله از فردا تا پایان هفته، نزدیک به 60 مقاله در یازده کمیسیون تخصصی کنگره مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تفاوت پنجمین کنگره با کنگره های قبلی یکی در اصالت دادن به کمیسیون های تخصصی و برپایی کمیسیون ها در زمانی موسع در دانشگاه ها و پژوهشگاه های مختلف و از همه مهم تر، عنایت بیشتر به نیازهای روز کشور می باشد. در این دوره، کمیسیون های تخصصی علاوه بر ارائه مقالات منتخب، دو بخش جدید را به برنامه های خود اضافه کرده اند. بخش اول، نقد یک نظریه یا اثر علمی مهم و اثرگذار و بخش دوم، بحث آزاد میان اساتید به منظور افق گشایی برای آینده است که امیدواریم مورد استقبال دانش پژوهان قرار گیرد. علاوه بر این، باید به عرضتان برسانم که در اختتامیه، یعنی هفتم آذرماه، علاوه بر جمع بندی مباحث، چهارمین دوره جایزه علوم انسانیِ اسلامی به دو تن از نظریه پردازان برجسته اهدا خواهد شد و همچنین از یک تن از صاحب نظران اثرگذار جهان اسلام نیز تجلیل به عمل خواهد آمد.

من در پایان عرایضم، ضمن تشکر مجدد از حضور تک تک اساتید و محققان گرامی به ویژه ریاست محترم قوه قضائیه، حضرت آیت الله دکتر رئیسی، لازم می دانم از حضور استاد گرامی جناب آقای دکتر حداد عادل، رئیس محترم شورای تحول علوم انسانی، جناب آقای دکتر ستاری، معاون محترم علمی و فناوری رئیس جمهور و همچنین محقق گرانمایه جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر عاملی، دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای نخستین بار در خدمتشان هستیم صمیمانه سپاسگزاری کنم. علاوه بر این، شایسته است از همه دانشگاه ها و پژوهشگاه های عضو مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی، علی الخصوص دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم و همچنین سازمان صدا و سیما به خاطر مساعدت هایی که داشته و خواهند داشت قدردانی کنم.

از خداوند متعال مسألت دارم ما را در تحقق رسالت تاریخی مان همواره مورد تفضلات خودش قرار دهد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.


به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر مشروح سخنرانی حجت الاسلام رضا غلامی، رئیس شورای سیاست گذاری مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی در مراسم افتتاحیه پنجمین کنگره علوم انسانیِ اسلامی، در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما است که در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین

سلام و خیرمقدم عرض می کنم خدمت میهمانان گرامی، اساتید، فضلا و محققان گرانقدر حوزه و دانشگاه، خصوصاً حضرت آیت الله رئیسی، ریاست محترم قوه قضائیه که دعوت ما را توأم با لطف و صمیمیت پذیرفتند.

اجازه می خواهم ضمن تقدیم نکاتی به عنوان پیش درآمد، گزارش مختصری از برگزاری پنجمین کنگره علوم انسانیِ اسلامی خدمتتان عرض کنم.

برخلاف دیدگاهی که فرارسیدن دوران دین، و شکل گیری جامعه دینی به معنای دقیق کلمه را شرط لازم برای تولّد علوم انسانیِ اسلامی بیان می کند، علوم انسانیِ اسلامی نقش غیر قابل انکاری چه در ظهور عصر دین، و چه در عینیت یافتن مراتب عالیِ جامعه اسلامی بر عهده دارد. تقرّب جوامع انسانی به فضائل و کرامت اجتماعی، جز با خودآگاهی، بسط و تعمیق دانش انسانی و اجتماعی، فهم مسیر صحیح و سپس شناخت مسائل و حل موفق آنها میسر نیست و طبیعی است که این شرایط با علومی که معارض با جهان بینی رایج است حاصل نمی شود. در واقع، همچنان جای طرح این پرسش مهم وجود دارد که چگونه شکل گیری جامعه مطلوب دینی، شرط واجب برای تولد علوم انسانیِ اسلامی معرفی می شود در حالی که علوم انسانیِ سکولار، این جامعه را با ریل گذاری محسوس و نا محسوس، از مسیر اصلی خود دور می کند؟ ممکن است پاسخ برخی به به این پرسش، مبتنی بر نظریه حوالت تاریخی باشد اما روشن است که پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی در این عصر، خود نشانه ای بزرگ بر بطلان این نظریه محسوب می شود. واقعیت این است که شکاف میان باورها و واقعیت های عینی، لزوماً به منزله نبود گرایش به ظهور علم دینی نیست بلکه خود مؤید نیاز به علم دینی برای کم کردن این شکاف محسوب می شود؛ از سوی دیگر، جامعه دینی یک پدیده مطلق نیست بلکه باید آن را واقعیتی پیچیده و ذو مراتب دانست که البته ظاهربینی های رایج قادر به ارائه ارزیابی درستی از آن نمی باشد. از این روست که علوم انسانیِ اسلامی نه تنها زیستگاه خود را مراتبی از جامعه دینی قلمداد می کند، بلکه مقصد خود را در جهت کاهش فاصله وضع موجود با وضع مطلوب تعریف کرده است.

در سال های گذشته، فلسفه علم دینی با رشد خوبی روبرو بوده و تاکنون به پرسش های فراوانی در باب ماهیت و نسبت و مناسبات علوم انسانیِ اسلامی پاسخ داده است. در عین حال به نظر می رسد هنوز پرسش هایی هست که فلسفه علم دینی می بایست به آن توجه ویژه ای را معطوف کند. یکی از این پرسش ها، عدم سرایت قطعی گرایی از مبانی علوم انسانیِ اسلامی به روبنای این علوم است. این روشن است که میان بنیادهای علوم انسانیِ اسلامی با نسبیت گرایی هیچ نوع سازگاری به چشم نمی خورد و بر خلاف علوم انسانیِ سکولار، علوم انسانیِ اسلامی به مدد فلسفه اسلامی از از لایه مرکزی هسته خود در برابر انواع لرزه ها صیانت می کند. در واقع، وقوع انقلاب علمی در علوم انسانی اسلامی منتفی نیست اما شرط آن، دگرگونی در آن معرفتی است که صیانت از بنیادهای علوم انسانیِ اسلامی را عهده دار شده است. با این حال، طبیعی است که نه اقتضای لایه های پیرامونی این هسته، قطعیت است و نه امکان قطعیت در آن لایه ها که در نقاطی با علم متعارف کاملاً گره می خورند وجود دارد. در چنین شرایطی تئوریزه سازی انعطاف پذیری در طبقات رویین علوم انسانیِ اسلامی و تبیین چگونگی تحجرزدایی از این علوم ضروری است. پرسش بعدی به نحوه استفاده از منبع تاریخ در علوم انسانیِ اسلامی برمی گردد که در بحث های قبلی بنده در کنگره به عنوان یک منبع در طول منبع فلسفه مورد تاکید قرار گرفته بود. روشن است که در علوم انسانیِ اسلامی نمی توان از تاریخ و آگاهی های عمیق تاریخی به راحتی گذشت اما مهم، اتصال صحیح تاریخ به مبانی و روش شناسی علوم انسانیِ اسلامی است. به نظر می رسد بسط و گسترش فلسفه تاریخ به مثابه دانش فهم سنت ها و قوانین تاریخی مقدمه لازم برای دست یابی به پاسخ است و لذا جا دارد از منظر اندیشمندان علوم انسانیِ اسلامی دور نماند.

واقعیتی که نباید از کنار آن به سادگی گذشت، اهمیت نقد و گفتگوهای انتقادی در علوم انسانیِ اسلامی است که چه در فهم دقیق تر مسائلِ مبتنی بر شاخص ها، و چه در یافتن بهترین راه حل ها، و چه در شناسایی مسیر مطلوب برای پیاده سازی عملی راه حل ها در جامعه، از اهمیت و ارزش فوق العاده ای برخوردار است. نباید از نظر دور داشت که علوم انسانیِ اسلامی مولود آزاداندیشی است و اقتضای آزاداندیشی استقبال از گفتگوهای انتقادی نه فقط به نیت محکوم سازی رقیب بلکه با هدف ارتقاء درک اجتماعی و یا شناسایی نقاط قوت سایر افکار است. با این وصف، یکی دیگر از پرسش های مهم از فلسفه علوم انسانیِ اسلامی، چگونگی قرار گرفتن گفتگو در ساختار علوم انسانیِ اسلامی است. البته در این میان، روشن است که سیاست زدگی و از سوی دیگر، ژورنالیسم شبه علمی و آنارشسیم، یعنی تبدیل علوم انسانی به برداشت های شخصی و بی قاعده، که امروز به اسم علوم انسانی در میان برخی رواج یافته است، نه تنها میدان گفتگوهای انتقادی را می بندد بلکه گفتگوهای علمی را به کشمکش های بی حاصل منجر می کند.

علاقمندم این مطلب را صراحتاً با شما سروران گرامی در میان بگذارم که امروز مهم ترین نیاز علوم انسانیِ اسلامی گسترش نوآوری به ویژه در عرصه های کاربردی محسوب می شود. هرچند علوم انسانیِ اسلامی در برخی شاخه های آن به سرعت در حال رشد و تکامل است اما در نقطه مقابل، در برخی رشته ها کمبود نوآوری، تحرک و پویایی لازم را از بین برده است. البته نباید از نظر دور داشت که کمبود نوآوری های علمی در عرصه علوم انسانی بیش از هرچیز به ناچیز بودن سرمایه گذاری های هوشمندانه ی نظام علمی کشور در علوم انسانی بر می گردد اما نباید نقش فراهم نبودن بسترهای فرهنگیِ نوآوری و مهم تر از همه، کم توجهی به جوان گرایی و حضور نخبگان جوان و پرانگیزه در گلوگاه های علمی که گاه به اسم صیانت از مراتب دانشگاهی و حوزوی به جامعه علمی تحمیل شده است، را نادیده گرفت.

خوشوقتم که به استحضارتان برسانم، کنگره علوم انسانیِ اسلامی و اقمار آن که از اواخر سال پیش به مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی ارتقا یافت، تلاش برای گسترش نوآوری های علمی را یکی از اولویت های اصلی خود در نظر گرفته و با کمک دانشگاه ها و پژوهشگاه های عضو این مجمع برنامه هایی را در این عرصه پیش بینی کرده است که البته برای اجرای آن به کمک های شما نیاز مبرم دارد. به جز گفتگوهای علمی که می تواند فرصت های مهمی را برای نوآوری فراهم کند و مجمع طی دو سال اخیر به این گفتگوها به شدت دامن زده است، شکل گیری پژوهش های بزرگِ گروهی مرکب از نخبگان جوان و اساتید زبده ی رشته های مختلف در دانشگاه ها و پژوهشگاه های متعدد، یکی از راه های مؤثر تر برای دست یابی به نوآوری یا مقدمات نوآوری قلمداد می شود. این جنس از پژوهش ها، نه تنها به پرورش محققان خلاق کمک می کند، بلکه سیستم های مدیریت پژوهشی در علوم انسانی را با رشد چشم گیری روبرو خواهد کرد.

با وجود آنکه کنگره علوم انسانیِ اسلامی هیچگاه خود را در سطح یک همایش علمی صرف محدود نکرده و برای خود در تولید علم سهم مهمی قائل بوده است، لکن طبیعی است که یکی از مزایای مهم کنگره های علمی، ارائه ویترینی از دستاوردهای تحقیقی طی یک بازه زمانی مشخص است. لازم است به استحضارتان برسانم، به جز پژوهش های انجام شده در طول سال که به تدریج در قالب کتب و نشریات علمی و پژوهشی تقدیم علاقمندان شده است، کنگره در هر دوره دهها مقاله پژوهشی ارزشمند به جامعه علمی تقدیم کرده است. در پنجمین کنگره که امروز افتخار داریم در آیین افتتاحیه آن در خدمتان باشیم، از 412 چکیده مقاله تایید شده، و همچنین 363 مقاله واصله، 164 مقاله در داوری های نهایی پذیرفته شده که انشاالله از فردا تا پایان هفته، نزدیک به 60 مقاله در یازده کمیسیون تخصصی کنگره مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تفاوت پنجمین کنگره با کنگره های قبلی یکی در اصالت دادن به کمیسیون های تخصصی و برپایی کمیسیون ها در زمانی موسع در دانشگاه ها و پژوهشگاه های مختلف و از همه مهم تر، عنایت بیشتر به نیازهای روز کشور می باشد. در این دوره، کمیسیون های تخصصی علاوه بر ارائه مقالات منتخب، دو بخش جدید را به برنامه های خود اضافه کرده اند. بخش اول، نقد یک نظریه یا اثر علمی مهم و اثرگذار و بخش دوم، بحث آزاد میان اساتید به منظور افق گشایی برای آینده است که امیدواریم مورد استقبال دانش پژوهان قرار گیرد. علاوه بر این، باید به عرضتان برسانم که در اختتامیه، یعنی هفتم آذرماه، علاوه بر جمع بندی مباحث، چهارمین دوره جایزه علوم انسانیِ اسلامی به دو تن از نظریه پردازان برجسته اهدا خواهد شد و همچنین از یک تن از صاحب نظران اثرگذار جهان اسلام نیز تجلیل به عمل خواهد آمد.

من در پایان عرایضم، ضمن تشکر مجدد از حضور تک تک اساتید و محققان گرامی به ویژه ریاست محترم قوه قضائیه، حضرت آیت الله دکتر رئیسی، لازم می دانم از حضور استاد گرامی جناب آقای دکتر حداد عادل، رئیس محترم شورای تحول علوم انسانی، جناب آقای دکتر ستاری، معاون محترم علمی و فناوری رئیس جمهور و همچنین محقق گرانمایه جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر عاملی، دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای نخستین بار در خدمتشان هستیم صمیمانه سپاسگزاری کنم. علاوه بر این، شایسته است از همه دانشگاه ها و پژوهشگاه های عضو مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی، علی الخصوص دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم و همچنین سازمان صدا و سیما به خاطر مساعدت هایی که داشته و خواهند داشت قدردانی کنم.

از خداوند متعال مسألت دارم ما را در تحقق رسالت تاریخی مان همواره مورد تفضلات خودش قرار دهد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

کد خبر 4779406

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه دینی و مذهبی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


باده فروش...