«یک ساعت آرامش»
نویسنده: فلوریان زلر
مترجم: ساناز فلاحفرد
ناشر: علمی و فرهنگی، چاپ اول 1396
۱۰۲ صفحه، ۷۰۰۰ تومان
****
مجموعهی «درام معاصر فرانسوی» یکی از بهترین فروستهای نشر علمی و فرهنگی، به نمایشنامههای معاصر فرانسه میپردازد. این مجموعه با تمرکز بر آثار نمایشی فرانسه، هم به معرفی درامنویسان مهم و جوان این کشور میپردازد و هم مجموعهای بسیار مفید برای پژوهش بر ادبیات نمایشی و جریان ادبی روز این مهمترین بستر فرهنگی اروپا در قرن بیستم فراهم آورده است. تاکنون آثاری چون «خوک هندی»، «دروغ»، «حق با پدرم بود» و «شام خداحافظی» در این مجموعه منتشر شده و نویسندگانی چون فلوریان زلر، سباستین تییری، ساشا گیتری و متیو دو لاپورت معرفی شدهاند. کار ترجمهی این آثار بر عهدهی مترجمانی چون ساناز فلاحفرد، محمود گودرزی و ساناز فلاحفرد بوده است.
ساناز فلاحفرد، دبیر مجموعهی درام معاصر فرانسوی در معرفی این مجموعه مینویسد: «هدف از انتخاب این آثار، معرفی درامنویسان معاصر و گاه جوان فرانسوی است که تاکنون در ایران معرفی نشدهاند. انتشار این متون میتواند آثاری مثبت و قابل توجه بر روند نمایش داشته باشند. آثاری که در فهم ما از ادبیات نمایشی روز اروپا بیتاثیر نبوده و از درجا زدن گروههای نمایشی کشور جلوگیری خواهد کرد… انتخاب این مجموعه طی یک سال مطالعه از بین دهها اثر گوناگون انجام شده و سعی کردهام علاقهمندان را با گونههای متفاوت نمایشی معاصر فرانسه آشنا کنم. در این مجموعه تقریبن مطابق هر سلیقه، متونی با مضامین طنز، فلسفی، چالشهای اجتماعی، روانشناسی، معضلات جوامع بشری و … پیش رو دارید.»
شاید درخشانترین نام در مجموعهی درام معاصر فرانسوی، نام فلوریان زلر، نویسندهی جوان اهل فرانسه باشد. او با نوشتن درامهایی خانوادگی در فضای هنری فرانسه و پس از آن به شهرت رسید. زلر در آثارش به روابط خانوادگی و مشکلات بیپاسخ آن میپردازد و با شخصیتهای دقیق و چندبعدیای که خلق میکند، درک ما را نسبت به مفاهیمی چون خانواده، ارتباط، وفاداری، اخلاق و وابستگی به چالش میکشد. نمایشنامهی درخشان «یک ساعت آرامش» یکی از آن آثار است. در این نمایش تکپردهای ساده و در عین حال پیچیده، زلر خانوادهای را نشان میدهد که چون تاسیسات آن در آستانهی فروپاشی است. میشل، پدر خانواده در آغاز نمایش با هیجانی وصفناپذیر به خانه میآید و میخواهد خبری خیلی خوب را به همسرش ناتالی بدهد؛ خبر پیدا کردن سی دی «من، خودم و من» از آلبومهای نیل یو آر. ناتالی به این خبر واکنشی را که میشل انتظار دارد نشان نمیدهد چرا که میخواهد راز مهمی را با او در میان بگذارد. میشل که بسیار مشتاق گوش دادن به آلبوم موسیقی تازهیافتهاش است از ناتالی میخواهد که تنها یک ساعت به او فرصت بدهد تا در آرامش به این شاهکار گوش کند و بعد با او دربارهی هرچه که بخواهد صحبت میکند. ناتالی اصرار میکند تا میشل به حرفهایش گوش کند و میشل با اینکه نمیخواهد و اهمیتی نمیدهد میپذیرد. ناتالی میشل را در جریان رازی بیستساله میگذارد. حقیقتی که در طول یک عمر زندگی از او مخفی کرده است: او پیش از ازدواج با میشل با کس دیگری ازدواج کرده بوده است. میشل که گمان میکند شنیدن این راز باعث میشود ناتالی دست از سرش بردارد، به شکلی ساختگی با ماجرا برخورد میکند و به ناتالی میگوید که او را بخشیده و حالا بگذارد به موسیقیاش گوش کند. اما این پایان ماجرا نیست. کارگری لهستانی که بعدن مشخص میشود اهل پرتغال است در حال تعمیر یکی از اتاقهاست و وقتی میخواسته با دریل روی کف کار کند، لولهی آب را سوراخ کرده است. همسایهی طبقهی پایین، پاول که مرد سمج و پرحرفی است بالا میآید و با سوالات بیپایانش سر میشل را میبرد. میشل موفق شده او را دست به سر کند که پسرش سر میرسد. پسرش سباستیان عضو یک گروه موسیقی است و اسم خودش را به «موشی عوضی» تغییر داده است. عوضی در حقیقت نامی بسیار در خور اوست؛ از این نظر که هم در زیرزمین زندگی میکند، موش میخورد و مهمتر از آن، پدرش میشل نیست. السا معشوقهی میشل و دست صمیمی ناتالی پیدایش میشود و به میشل خبر میدهد که میخواهد پرده از ارتباط ضد اخلاقیاش بردارد و همهچیز را به السا لو بدهد. مصیبتهای میشل تمامی ندارد. او فقط میخواسته در یک ساعت آرامش به موسیقی دلخواهش گوش بدهد اما حالا گره پشت گره. میشل به هر زحمتی شده السا را منصرف و راهی خانه میکند اما این بار ناتالی است که از اتاق بیرون آمده و میخواهد تمام رازش را به میشل بگوید. این حقیقت را که شوهر قبلی او، پییر، بهترین و قدیمیترین دوست میشل است! و از آن بالاتر آنکه سباستیان یا همان موش عوضی، نه پسر او که پسر پییر است! در میانهی این نابه سامانی و شلوغی بیاندازهی اتفاقات، آب خانه را پر کرده و هر آن امکان فرو ریختن آن میرود و وقتی السا به خانه زنگ میزند و به ناتالی میگوید که ماههاست با میشل رابطه داشته، کف خانه آوار میشود.
فلوریان زلر در این اثر درخشان و پرکشش هرگز بهتمامی در طنز فرو نمیغلتد بلکه با کلامی بسیار جدی و خونسرد، لایهلایه در درون آدمها و رازهای مگوی آنها نفوذ میکند. اتفاقات و شخصیتهای نمایش همگی بر هم تاثیر میگذارند و نمادگرایی در آن بهشکلی کاملن صریح و بدون حاشیه به کار گرفته شده است.