دوتار ساز عجیبی است، آدم را مسحور میکند؛ نوایش حسی دارد که شبیه چیزی نیست. تجربه همنشینی با دوتار برای کسانی که عاشق هنر فولک هستند، تجربه کم نظیری است.
اگرچه نغمهها و زمزمههای بسیاری از بزرگانِ این عرصه در انزوا سوخت اما این نوا ققنوسوار ماندگار خواهد شد.
استادان بزرگی همچون حاج محمدحسین یگانه، حاج قربان سلیمانی، آی محمد یوسفی، ذوالفقار عسگریپور(عسگریان)، غلامعلی پورعطایی، غلامحسین سمندری و تمام کسانی که نامشان با دوتار گره خورده بیآلایشی و فروتنی در رفتار و گفتارشان موج میزد. آری؛ بخشیهای شمال و جنوب همگی با زبان دوتار سخن میگفتند، با زبان دوتار فریاد میزدند و با زبان دوتار زمزمه میکردند.
نوای دوتار در کویر و کوه و دشت این خطه سایه انداخته است؛ در برخی شهرهای خراسان هنوز این ساز در اکثر خانهها حضور دارد و اگر مهمان خانهای در این شهرها شوی، با نوای دوتار پذیرایت خواهند بود.
افسانهها و حماسهها، قصههای وصل و هجران، ثنا و دعا، همگی از گلوگاه این ساز فریاد میشوند و بخشی از تار و پود تاریخ این مرز و بوم را همچنان میبافند تا قدمت همنفسی با این ساز کهنتر شود.
اخیرا با تایید کمیته میراث بشری ناملموس، پرونده «مهارت ساختن و نواختن دوتار ایرانی» در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت جهانی رسید؛ شاید این بهانهای باشد تا زمزمههایی که در خاک خفتند، بار دیگر نام و نوایشان زنده شوند و بذرهای فریاد برویند و مرزها را بروبند.
غلامعلی پورعطایی استادی بود که روحش با نوای سازش عجین شده بود، او در دوتار آشتی را یافته بود و یکی از زیباترین تعریفها را برای این ساز داشت.
به گفته او «دوتار ساز دل است. هیچکس از عبارت دوتارنوازی استفاده نمیکند و همه میگویند؛ دوتارزنی. دوتار را میزنند، ولی بقیه سازها را مینوازند. دوتار یک جور فریاد است اما این زدن به معنای خشونت نیست. بیشتر جوشش و عصیان روح است. روال دوتارزدن اینگونه است که از یک دعوا شروع میشود و به آشتی ختم میشود.»
انتهای پیام