به گزارش الف این نکته ای است که نشریه نشنال اینترست در تحلیل نوع مواجهه دولت ترامپ با تروریسم به آن اشاره کرده است. متن تحلیل این نشریه را در زیر بخوانید:


« واکنش دولت ترامپ به این اتفاق، نشان می دهد که چرا بنیان های مباحثه و گفتگو در مورد تروریسم بین المللی در گفتمان عمومی اشتباه است. در این زمینه به طور خاص می توان به تعلق خاطرِ اشتباهی که نسبت به این پرسش وجود دارد که آیا ارتباطی میان عامل یک رویداد تروریستی و گروه های شناخته شده(تروریستی) وجود دارد یا خیر اشاره کرد. در واقع پاسخِ این پرسشِ اشتباه، تعیین می کند که آیا باید در مورد حادثه تروریستی که اتفاق افتاده نگران بود یا خیر. تمرکز بر چنین پرسش و پاسخ هایی، ریشه در تفکر در مورد تروریسم، از منظرِ طرح های شیطانی دارد که توسط برخی گروه ها و دولت ها و رهبرانشان مطرح می شود. در این زمینه، به این پرسش که تحت چه شرایطی و چگونه امکان دارد برخی افراد، به حدی در مورد شرایط و مسائلی که برایشان مهم است خشمگین شوند که توسل به خشونت را به مثابه پاسخی منطقی تلقی کنند، بی توجهی می شود.

یکچنین چشم اندازی، به شیوه هایی که سیاست های آمریکا، تروریسم ضدآمریکایی را تحریک می کنند، بی اعتناست. مظنونِ حادثه پنسکوولا، پیش از انجام اقدام خود، در توئیتر پیام های مبنی بر شکایت از دولت آمریکا به دلیل حمایت از اسرائیل و مرتکب شدن جنایت علیه مسلمانان جهان منتشر کرده بود. این ها مسائلی آشنا هستند که بسیاری از آن هایی که بر علیه آمریکا دست به اقدام می زنند، این موضوعات را به عنوان محرک های اقدامات خود عنوان می کنند. بحثی نیست که حملاتِ اینچنینی هنوز هم جنایاتی وحشیانه هستند و طرفِ مقصر در این حوادث، آن فرد یا گروهی است که از چاقو یا اسلحه برای ارتکاب جنایات خود استفاده می کند و قطعا هم اقداماتشان محکوم است. با این حال، این موضوع این حقیقت را که سیاست های آمریکا با وقوع حوادثی از این نوع و قربانی شدن اتباع آمریکایی در چنگال تروریسم رابطه مستقیم دارند، از بین نمی برد.

تحریف و اعوجاج دیگر در مواجهه با مساله تروریسم این است که علاج و درمان حوادثی نظیر آنچه در پایگاه پنسکوولا اتفاق افتاد را به سیاست و ترجیحات سیاسی ایالات متحده آمریکا در قبال برخی دولت های منطقه خاورمیانه گره بزنیم. واکنش فوریِ دولت ترامپ به واقعه پایگاه پنسکوولا، مبتنی بر ناراحت نکردن عربستان سعودی بود. کشوری که عاملِ این رویدادِ ناگوار، از شهروندان آن بود. در این راستا، رئیس جمهور ترامپ با پیام های تسلیت از جانب ملک سلمان پادشاه عربستان مواجه شد. با این حال، دولت عربستان هیچ قولی مبنی بر همکاری با مقام های آمریکایی جهتِ تحقیق در مورد حادثه تیراندازی در پایگاه دریایی پنسکوولا نداد. این امر، خاطرات گذشته ما از حوادث تروریستی که شهروندان سعودی در آن ها مشارکت داشته اند را تداعی می کند. حملاتی که در جریان آن ها شهروندان آمریکایی قربانیان اصلی بودند و رژیم سعودی نه تنها کوچکترین کمکی در فرآیند تحقیقات مربوط به این حملات نمی کرد بلکه حتی در این روند کارشکنی نیز می کرد. در این زمینه به طور خاص می توانیم به بمبگذاری سال 1995 در اقامتگاه مستشاران نظامی آمریکایی ساکن در ریاض و یا بمب گذاری در یک پایگاه نظامیان آمریکایی در برج های الخبر در شرق عربستان اشاره کرد.

حمایت مالیِ دولتی از تروریسم در سه دهه گذشته به نحو قابل توجهی کاهش یافته است. این گزاره حداقل در مورد دولت هایی که به صورت مستقیم به عملیات های تروریستی اقدام می ورزند و یا آن ها را تحریک می کنند، صادق است. یک مشکل مهم که در قضیه رابطه دولت ها و تروریسم مطرح می شود این نکته است که اقدامات برخی دولت ها در این زمینه(تروریسم)، آثار سو غیرمستقیمی به همراه دارد که در این زمینه، عربستان سعودی مصداقی بارز است. اتفاقی نیست که 15 نفر از 19 عاملِ فاجعه تروریستی 11 سپتامبر(که مادرِ تمامی حملات تروریستی بین المللی است)، از اتباع عربستان سعودی بوده اند.

در این زمینه، به طور خاص می توان به وهابیت متعصب اشاره کرد که به نحو فعالانه ای توسط دولت عربستان سعودی تبلیغ می شود. نتایج و آثار این اقدام دولت عربستان پس از امتیازاتی که رژیم این کشور به تندروهای مذهبی اعطا کرد(پس از آنکه متعصبان دینی کنترل مسجد الحرام را در سال 1979 به دست گرفتند)، تشدید شده و پیامدهای مخرب تری را سبب شده است. از آن زمان به بعد، سیاست رهبران عربستان سعودی این بود که با مشکل تروریسم در کشورشان مبارزه نکنند بلکه آن را به کشورهایی نظیر افغانستان (جایی که اسامه بن لادن شهروند عربستانی، اقدامات خشونت طلبانه خود را ترویج کرد و گسترش داد)، صادر کنند. سعودی ها در زمینه مبارزه با تروریسم، تا سال 2003 که 2 بمبگذاری در ریاض پایتخت عربستان انجام شد موضعی جدی نداشتند. این انفجارها بار دیگر موجب کشته شدن اتباع آمریکایی شدند. با این حال، شمار قابل توجهی از شهروندان سعودی نیز بر اثر این بمبگذاری های تروریستی جان باختند.

دولت ترامپ، تیراندازی اخیر در پایگاه پنسکوولا و همچنین پدیده تروریسم(به طور کلی) را در قالب سیاست خود در قبل خاورمیانه قرار داده و به آن از این منظر می نگرد. در این چهارچوب، آمریکا سرسختانه به صف کشی های منطقه ای متعهد است و به نحو بی وقفه ای به دشمنی علیه ایران می پردازد. از این منظر، در یک سو جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که به مثابه بازیگری تصویر می شود که هرگز کار درستی انجام نمی دهد و یکسره شر است و در طرف دیگر، عربستان سعودی است که هرچه می کند خوب است و شری ندارد. چنین چهارچوبی، تصویری غلط از ریشه ها و الگوهای کنونی تروریسم در منطقه خاورمیانه ارائه می کند.

این گزاره که مکررا گفته می شود ایران حامی شماره یک تروریسم در جهان است، موضوعی پوچ و بیخود است. ایران در سال های اخیر نقش موثری در مبارزه با تروریسم و جنگ با داعش، بویژه در عراق بازی کرده است. این کشور همچنین قربانی اقدامات تروریستی داعش در داخل خاک خود نیز بوده است.

عقلانیتِ متعارف که بر اساس آن به ایران برچسبِ بزرگترین حامی تروریسم در جهان زده می شود این است که تهران با گروه هایی نظیر حزب الله و حماس متحد است(فارغ از اینکه آن ها حکومت باشند، اعضای پارلمان باشند، و یا گروه هایی باشند که با اشغال خاکشان مخالفند) و به آن ها کمک می کند و این گروه ها در برهه هایی به زعمِ آمریکا از تاکتیک هایی استفاده کرده اند که منجر به کشته شدن افرادی شده است. اگر صرفِ کمکِ ایران به گروه هایی اینچنینی کافی باشد تا ما بتوانیم یک ملت را حامی تروریسم بنامیم، پس صفت تروریست را به طیف گسترده ای از کشورها می توان اطلاق می کرد. این صفت به طور حتم می تواند بر عربستان سعودی به دلیل حمایت آن از القاعده در سوریه اطلاق شود(اگر دیگر اقدامات این کشور که شبیه این موضوع هستند را به حساب نیاوریم). این عنوان(حامی تروریسم) همچنین می تواند به ایالات متحده آمریکا به دلیل کمک به شبه نظامیان کرد سوری که روابط مستقیم سازمانی با پ ک ک(به عنوان گروهی که در لیست سیاه سازمان های تروریستی آمریکا قرار دارد) دارد نیز اطلاق شود(البته غیر از این نیز آمریکا پرونده ای حجیم در حمایت از گروه های اینچنینی دارد).

این عربستان سعودی و نه ایران است که عمده اقدامات تروریستی از دهه 1980 میلادی، از این کشور به جهان صادر شده است و در اِعمال خشونتِ مستقیم پیشرفت چشمگیری داشته است. بی تردید این کشور را باید نه فقط حامی مالی تروریسم بلکه عاملِ برجسته اجرای تروریسم نیز دانست. بیش از یک سال قبل، عواملِ رژیم سعودی، به نحو وحشتناکی یک روزنامه نگار منتقد سعودی(جمال خاشقچی) را در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رساندند. بار دیگر در این موضوع پایِ منافع ملی آمریکا در میان بود. قربانی این حادثه فردی بود که اقامت آمریکا را داشت. وی در یکی از مطرح ترین روزنامه های آمریکایی روزنامه نگاری می کرد. او از خود فرزندانی را برجا گذاشت که شهروندی آمریکا را دارند.

امروزه، تروریسمِ ضدآمریکایی تا حد زیادی به کارگردانی دولت ها راهبری و انجام نمی شود. در عوض، این حوزه اقدامات افرادی خشمگین نظیر آنچه عاملِ تیراندازی در پایگاه هوایی پنسکوولا انجام داد را شامل می شود. با این حال اگر کسی بخواهد تروریسم بین المللی در جهان کنونی و نقش دولت ها در آن را بفهمد، باید آنچه که در مورد جمال خاشقچی اتفاق افتاد را در ذهن داشته باشد. در واقع، خوانشی از تروریسم اعتبار دارد که با علایق، چرخش ها و ترجیحات دولتِ وقتِ آمریکا تحریف نشده باشد.»

***نویسنده: پل پیلار، وی دستیار سردبیر پایگاه خبری نشنال اینترست و نویسنده کتاب "چرا آمریکا جهان را اشتباه می فهمد" است.

***لینک: https://nationalinterest.org/blog/paul-pillar/pensacola-shooting-and-misconceiving-terrorism-104632