باده ناب


باده ناب

فارغ از خود کنم ای ساقی ازآن باده ناب که شدم چون دهنت تنگدل از دورخراب. خسته ام از می پنهان زدن و زهد ریا گوشه میکده ها گوش به آواز رباب. راه بنمای دراین وادی ظلمت صنما که من اندر طلبت چشمشاعر:نعیمی علی

فارغ از خود کنم ای ساقی ازآن باده ناب
که شدم چون دهنت تنگدل از دورخراب.
خسته ام از می پنهان زدن و زهد ریا
گوشه میکده ها گوش به آواز رباب.
راه بنمای دراین وادی ظلمت صنما
که من اندر طلبت چشم نیاسوده به خواب.
شیوه چشم تو شد دربرماشارع دین
ما کجا زهد فروشان فرو بسته نقاب.
تاردل از غم عشقت به خروش آمده است
میزند پرده ای از گوشه آوای رهاب.
قفل زد صبح ازل بر در دروازه عقل
زلف کجراه که میداد سحر عطرگلاب.
من طلبکارمدام از لب شیرین توام
به یکی بوسه تومستم کنم ازآن دُرّخوشاب.
خوشترازاین نشود حالت عارف که خرید
به زر قلب ز شکّر دهنان نقل و نبات.
شیراز۷۷/۱۰/۲۵ عارف شیرازی


.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


نهادینه سازی ارزش آفرینی برای مشتری در فرهنگ تولید