کِدِر ...


کِدِر ...

از / اندوهِ جهان می گویم از رویایِ...شاخۀ شکسته پرپر شدنِ قناری انتهایِ قفس _ که از فاجعه می افتد . از اندوهِ سروِ اسیرمی گویم _ بغضِ گیسویِ پریشان ! _ رنگین کمانِ مهاجر سورمۀ چشمِ باران کوچهشاعر:فریدون ناصرخانی کرمانشاهی


از / اندوهِ جهان می گویم
از رویایِ...شاخۀ شکسته
پرپر شدنِ قناری
انتهایِ قفس
_ که از فاجعه می افتد
.
از اندوهِ سروِ اسیرمی گویم
_ بغضِ گیسویِ پریشان ! _
رنگین کمانِ مهاجر
سورمۀ چشمِ باران
کوچه هایِ غریب
.
از مهتابِ بی تاب می گویم
صداقتِ انگور
چراغ هایِ قرمزِ خواب
...از سکوت
از آخرین حریق
بوسه هایِ باد
.
از پینه هایِ دستِ خسته می گویم
تا...رویایِ سفرۀ خالی !
تا...غریوِ عاشقانۀ موج
با عشق می گویم ...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | کلاهبرداری هندوانه فروش خیابانی در تهران؛ رنگ کردن هندوانه برای گول زدن مردم!