از / اندوهِ جهان می گویم
از رویایِ...شاخۀ شکسته
پرپر شدنِ قناری
انتهایِ قفس
_ که از فاجعه می افتد
.
از اندوهِ سروِ اسیرمی گویم
_ بغضِ گیسویِ پریشان ! _
رنگین کمانِ مهاجر
سورمۀ چشمِ باران
کوچه هایِ غریب
.
از مهتابِ بی تاب می گویم
صداقتِ انگور
چراغ هایِ قرمزِ خواب
...از سکوت
از آخرین حریق
بوسه هایِ باد
.
از پینه هایِ دستِ خسته می گویم
تا...رویایِ سفرۀ خالی !
تا...غریوِ عاشقانۀ موج
با عشق می گویم ...