جمهوری اسلامی نوشت:کاخ مرمر، اشغال نشده بود که آزاد شود
شفقنا -روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان«کاخ مرمر، اشغال نشده بود که آزاد شود» به قلم رضا سلیمانی این گونه آورده است: در ایام سومین سالگرد ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس فقید و اسبق مجمع تشخیص مصلحت نظام، جناب آقای دکتر فتاح، رئیس محترم بنیاد مستضعفان، در یک برنامه تلویزیونی گفتند: آیتالله هاشمی رفسنجانی بعد از ریاست جمهوری، 25 سال […]
شفقنا -روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان«کاخ مرمر، اشغال نشده بود که آزاد شود» به قلم رضا سلیمانی این گونه آورده است:
در ایام سومین سالگرد ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس فقید و اسبق مجمع تشخیص مصلحت نظام، جناب آقای دکتر فتاح، رئیس محترم بنیاد مستضعفان، در یک برنامه تلویزیونی گفتند: آیتالله هاشمی رفسنجانی بعد از ریاست جمهوری، ۲۵ سال قبل در کاخ مرمر مستقر شدند که نباید میشدند و…
هرچند بعید میدانم ریاست محترم بنیاد، از سوابق و تاریخچه کاربری این کاخ بعد از انقلاب اسلامی و نهادهای مستقر در آن، بیاطلاع باشند، ولی برای مزید اطلاع ایشان و تنویر افکار عمومی، نکاتی را یادآور میشوم.
پس از انقلاب اسلامی، کاخ مرمر، مدتی در اختیار کمیته انقلاب اسلامی و سپس قوه قضاییه و دادستانی کل انقلاب قرار گرفت و سالها به ترتیب، مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی، به عنوان رئیس قوه قضاییه، آیتالله یوسف صانعی، به عنوان دادستان کل کشور و بعدها، آیتالله محمد یزدی به عنوان رئیس قوه قضاییه، در آن مستقر و مشغول به کار بودند و حتی محل زندگی شخصی برخی از همین آقایان بود و اتفاقا در زمان استقرار چند ساله آیتالله یزدی، تغییراتی در این بنای تاریخی بدون اطلاع سازمان میراث فرهنگی، ایجاد شد و بسیاری از وسایل هنری کاخ، مانند فرشها، تابلوهای نفیس، صندلیها در یک اتاق، روی هم جمع شده و بعضا آسیبهایی به وسایل وارد شده بود و احتیاج به مرمت داشت که بعدها بنیاد مستضعفان به عنوان مالک و سازمان میراث فرهنگی به عنوان متولی نگهداری کاخ، با همت مرحوم دکتر حسن حبیبی، اقدام به مرمت و بازسازی قسمتهای خراب شده آن کردند.
پس از پایان دوره ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی که همزمان، ریاست مجمع تشخیص را نیز بر عهده داشت و ضرورت انتقال ایشان به محل جدیدی به عنوان ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام، سه مرکز به عنوان مکان اداری مجمع، مورد بحث تیم کارشناسی اداری و حفاظتی قرار گرفت که اتفاقاً در تصمیمگیری آنها نیز، آیتالله هاشمی رفسنجانی هیچ نقش و نظری نداشتند.
پس از بازدیدها، بررسیها و مشورتهای لازم، براساس پیشنهاد دستگاههای امنیتی که باید محل مجمع به دلیل حضور روسای سه قوه و سایر مسئولان عالی رتبه نظام برای شرکت در جلسات و حتی دیدارهای شخصیتهای داخلی و خارجی (خود آقای دکتر فتاح به عنوان رئیس کمیته امداد امام در همین ساختمان با آیتالله هاشمی دیدار کرده بود)، در منطقهای امن و در کمربند حفاظتی ویژه قرار داشته باشد، نهایتاً با تفسیر و تصویب اعضای مجمع، به آیتالله هاشمی پیشنهاد شد این ساختمان که در خیابان پاستور و در مجاورت ساختمانهای ریاست جمهوری، قوه قضاییه و در نزدیکی بیت رهبری و در حلقه حفاظتی ویژه قرار دارد، محل تشکیل جلسات مجمع تشخیص مصلحت باشد.
بنابراین، برخلاف ادعای مطرح شده، شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی، نقشی در انتخاب کاخ مرمر به عنوان ساختمان اداری مجمع تشخیص مصلحت نظام نداشتند و صرفاً به ابلاغ و مصوبه دستگاههای امنیتی و اعضای مجمع عمل و تا آخرین روز حیاتشان، با هماهنگی کامل با میراث فرهنگی از آن مراقبت و نگهداری کردند و همیشه کارشناسان سازمان میراث فرهنگی اتاقی در مجاورت اتاق کار آیتالله هاشمی داشتند تا هرگونه استفادهای، ولو نصب بنر مناسبتها، زیر نظر آنها باشد و حتی در آخرین ماههای حیات آیتالله هاشمی، با حضور متخصصان هنری و دانشگاهی، تمام دربها و پنجرهها و بازشوها، مرمت شدند و شخص آیتالله چندین بار از روند ترمیمها بازدید و مواردی را برای انجام بهتر کارها تاکید کردند.
جالب است که تا حدود دو سال پس از رحلت آیتالله هاشمی نیز، جلسات مجمع به دلیل عدم وجود ساختمان جایگزین مناسب، همچنان در کاخ مرمر به ریاست موقت آیتالله موحدی کرمانی و دائم آیتالله هاشمی شاهرودی، برگزار میشد و محل رفت و آمد رئیس جدید و اعضای دفتر ایشان و دبیر و کارکنان دبیرخانه بود و پس از بازسازی و آماده شدن ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی، بهتدریج این ساختمان تخلیه و در اختیار بنیاد قرار گرفت.
حال با توجه به سوابق و تاریخچه بعد از انقلاب اسلامی کاخ مرمر که مورد استفاده کمیته انقلاب، روسای قوه قضائیه و دادستانی کل قرار داشته، القاء این مطلب که آیتالله هاشمی خود این ساختمان را انتخاب کرده و بنیاد از ایشان پس گرفته، آنهم سه سال پس از رحلت و بدون اشاره به نقش ایشان برای جلوگیری از تخریب بنا و وسایل آن، درحالت خوشبینانه، نوعی بیانصافی، جفا و تحریف واقعیت در مورد شخصیتی است که خود در انتخاب این ساختمان اداری نقشی نداشته و بالطبع خانواده هم در آن حضور نداشتند. والسلام.