پر پرواز


پر پرواز

غزل پرواز خواندی از عشق و ندانستی که چون مرغ پریشان حالم بعد هجرت نبود جز سخن غم در این چند سالم فکر پرواز تو اخر چه کنند با دل من ای فریبنده شبیه پر طاووسی و من طوطی خونین بالم باغبان داسشاعر:علیرضا بنایی

غزل پرواز

خواندی از عشق و ندانستی که چون مرغ پریشان حالم
بعد هجرت نبود جز سخن غم در این چند سالم

فکر پرواز تو اخر چه کنند با دل من
ای فریبنده شبیه پر طاووسی و من طوطی خونین بالم

باغبان داس فلاکت به تماشای درو میبرد از جانب غیب
عمر از نیمه گذشت میوه ی نوبری افسوس،که سیبی به حقیقت کالم

رستم از حسرت سهراب به درگاه که شکایت ببرد
در یقینم که چون آتش سیمرغی و غرش شیری بی یالم

همه در کشتی نوح اند و سلامت به معبود برسند
سرنوشت نا خلفی کرد دریغا نشدی مرحم احوالم

آسمان در طلب صید پرستوی مهاجر پیشه است
پس فراموش کنید شور و طرب روز ازل در فالم

قمری هم حال مرا دید ساکت ننشست
زین سبب بود که از صبح سحر تا سر شب مینالم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید