الختر


الختر

چون نوای بختگان در گویش لر می زنم نغمه های آذری با لهجه ی کر می زنم می نشیند هر سخن در تار و پود سیم ها لحظه ای که تار جان سنجیده وپرمی زنم می شود دل باز،از لبخند صبح غنچه ها تا میان  ایده هاشاعر:جواد رحیمی

الختر
چون نوای بختگان در گویش لر می زنم
نغمه های آذری با لهجه ی کر می زنم

می نشیند هر سخن در تار و پود سیم ها
لحظه ای که تار جان سنجیده وپرمی زنم

می شود دل باز،از لبخند صبح غنچه ها
تا میان ایده ها مستانه چادر می زنم

شور شیرین درمیان قصر شاد واژه ها
هم صدا با نغمه های ناب کلهر می زنم

در ستیز لحظه ها چون می شوم پیروز و شاد
بشکنی رندانه بر یاد الختر می زنم

شعر ها را رج به رج می بافم از الیاف شوق
دار احساس غزل را با تبحر می زنم

من،خلاف«راحم»ومعیار چشم و گوشها
کمتر از بود و نبود این و آن ، غر می زنم


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اوکراین درباره وقوع جنگ جهانی سوم هشدار داد